ترجمه فاطمه نفر و مهدی رضایی
اثر زیر قسمتی از کتابچه راهنمایی است که ارتش آمریکا برای سربازانی نوشته است که در جنگ جهانی دوم به ایران میآمدند. در این اثر میتوان به درک دولت ایالات متحده از ایران و منافعی که در آن زمان داشت پی برد. این اثر را آقای بهنام قشقایی یافت و در اختیار خانم فاطمه نفر و آقای مهدی رضایی قرار داد تا ترجمه کنند.
«شما به عنوان یک سرباز آمریکایی که مأمور خدمت در ایران (پارس قدیم) هستید، بهتر است بدانید این مهمترین وظیفهای است که در زندگی روی دوشهایتان نهاده شده است. امروزه هیچ سرزمین دیگری که عرصه جنگ باشد به اهمیت ایران در کمک به پیروزی ارتش آمریکا و متحدانش بر نیروهای محور (متحدین) پیدا نمیشود.
در این جنگ حتماً مطالبی درباره راههای حیاتی شنیدهاید. این راههای حیاتی همان مسیرهای دریایی و جادههای زمینی هستند که انبوهی از تجهیزات نظامی از طریق آنها به دست سربازان در مناطق جنگی میرسند، تا برای ضربه زدن به دشمن به کار گرفته شوند. اما ایران چیزی بسیار فراتر از یک راه حیاتی است. این کشور منبعی است غنی از انرژی که چرخ قدرت نظامی متفقین با آن میچرخد؛ و این منبع، یعنی نفت!
ایران، به خاطر همین اهمیت راهبردی منحصر به فردش، تنها کشوری است که در آن ارتشهای متفقین، یعنی بریتانیای کبیر، روسیه و ایالات متحده هر روز با هم در ارتباطند و با هم عملیات انجام میدهند. این اتحاد و همکاری قدرتهای بزرگ برای دفاع از ایران( به نظر میرسد منظور نویسنده دفاع از منافع آمریکا در ایران باشد./مترجم) ، بیانگر اهمیت تعیینکننده وظیفهای است که شما و واحد نظامیتان برای انجام آن فراخوانده شدهاید.
شما، به عنوان یک آمریکایی، مسئولیتی دارید که فراتر از وظایفی است که به طور معمول در ارتش به انجام آنها ملتزم هستید. کشور شما در همه جای جهان معروف به رفتار مؤدبانه و عاری از خودپسندی در برخورد با بقیه ملتهاست. در این جنگ جهانی، این آوازه ما، برای ما حکم یک دارایی بزرگ را دارد. شما با رفتارتان میتوانید این نام نیک را پرآوازهتر کنید، یا برعکس آن را نابود کنید. از این رو بخشی از وظیفه شما این است که با سربازان کشورهایی که متحد ما هستند، مثل روسیه و بریتانیای کبیر و با مردم ایران روابط دوستانه برقرار کنید. بسیاری از افرادی که شما آنها را خواهید دید، از آمریکاییها چیز زیادی به جز خوشنامی نمیدانند. آنها شما را زیر نظر میگیرند تا ببینند چگونه رفتار میکنید و چه کارهایی انجام میدهید و احتمالا پیش خود خواهند گفت: «خب! پس آمریکاییها این طور هستند.» طرز فکر آنها درباره ما برای پیروزی یا شکست ما در این جنگ بسیار تعیینکننده خواهد بود.
این اصلاً کار سختی نیست. از شما انتظار میرود که درست همانطوری رفتار کنید که در وطن رفتار میکردید و هنگامی که در یک موقعیت سخت گرفتار شدید از هوش وذکاوت خود استفاده نمایید تا بدانید چه کاری را باید انجام دهید. انتظار این است که شما مراقب کلامتان باشید و حتی زمانی که یقین کردهاید جای پایتان سفت شده است، باز هم با چشمانی باز موقعیت را زیر نظر بگیرید. شما همچنین باید به طرز فکر و رفتار ایرانیها و سربازان بریتانیایی و روسی، هر چقدر هم که با شیوه شما فرق داشته باشد، احترام بگذارید. اگر شما با این نگرش که آمریکاییها دانای کل نیستند و دنیا حول محور آمریکا نمیچرخد رفتار کنید، به هدفتان در روابط خود با دیگران نزدیک شدهاید.
پس از برخورداری از یک روحیه صبر و تحمل و داشتن اشتیاق به سازش با دیگران، آنچه شما برای سازگاری در ایران بیش از هر چیزی نیاز دارید، اطلاعات است. نظر شما درباره ایران و مردم آن، هیچوقت بهتر از شناختتان از آنها نخواهد بود. هر چه شما بیشتر کنجکاوی به خرج دهید و اطلاعات تازهای کسب کنید، سرباز کارآمدتری خواهید بود؛ به علاوه، ارزش شخصیتان افزایش پیدا میکند و خودتان از چالش کارتان بیشتر لذت میبرید.
این کتابچه به شما کمک میکند که در این راستا گام بردارید؛ اما این راهنما چیزی فراتر از یک معرفی ساده نیست. بنابراین یک سرباز زیرک به زودی شناخت بسیار بیشتری درباره ایران، از آنچه در این کتابچه آمده است، کسب خواهد کرد. این هدفی است که باید به آن نائل شوید وهیچ راهی برای شروع آشنائی با این کشور بهتر از درک جایگاه کنونی ایران در جنگ جهانی وجود ندارد.
نفت؛ خونی در شریانهای جهان
ایران به چند دلیل برای آمریکا و همپیمانان آن اهمیت دارد. این کشور به منزله پلی است که ادوات نظامی از طریق آن به روسیه میرسد و اگر این پل به دست هیتلر بیفتد، او خواهد توانست از طریق آن به هند یا دریای سرخ و کانال سوئز لشکرکشی کند. اما مهمتر از همه، ایران یکی از مخازن عظیم انرژی در دنیاست. ناپلئون زمانی گفته بود که پیشروی لشکر به تأمین نیازهای اولیه آن وابسته است. امروزه لشکرها برای پیش رفتن به نفت نیاز دارند. اگر به فرض تمام ذخایر نفت در یک لحظه ناپدید شوند، تک تک کشورهای صنعتی در جهان تقریباً یک شبه فرو میپاشند. نفت برای جهان نوین حکم خون در شریانها را دارد.
در این بخش از کره زمین که برای انجام ماموریت شما در نظر گرفته شده است، دو منطقه نفتی عظیم قرار دارد که در کنار هم «مرکز قدرت» متفقین را تشکیل میدهند؛ یکی منطقه شمال غربی ایران که از رود ارس در جنوب روسیه تا سبزدشتهای (استپ) شمال قفقاز کشیده شده است و از لحاظ نفت خیز بودن حکم قلب تپنده شوروی را دارد و دیگری میادین نفتی ایران و عراق هستند، که پس از میادین نفتی باکو و مناطق اطراف آن در دریای خزر، در رتبه دوم قرار دارند و نفت مورد نیاز بریتانیا و ما (آمریکا) را در خاورمیانه، شمال آفریقا و منطقهی اقیانوس اطلس شمالی تأمین میکنند.
یکی از بزرگترین متفکران نظامی دوران حاضر گفته است که چهار ضلعی محدود به شهرهای آستاراخان، تهران، بصره و حلب، مرکز راهبردی است و یا قدرت واقعی جنگ در آن نهفته است. او همچنین گفته است: «این چهار ضلعی جایی است که اگر به چنگ آلمانیها بیفتد به معنی فروپاشی کامل روسیه و احتمالاً فروپاشی بریتانیا خواهد بود». اگر آلمانیها با اشغال این منطقه، به تصرف خاور نزدیک، نائل شوند، نه تنها امپراتوری بریتانیا به دو نیم میشود، بلکه از وجهه و اعتبار متفقین به شدت کاسته خواهد شد. نام این شهرها را به خاطر بسپارید ...
به این ترتیب متوجه خواهید شد که شما و همرزمانتان دو ضلع از این چهارضلعی را در کنترل خود دارید. شما موظفاید تا زمانی که بین ارتشهای متفقین در ایران اتحاد شکل بگیرد این دو ضلع را حفظ کنید، اتحادی که البته منشاء آن احترام و اعتماد متقابل باشد. این یک راهبرد شناخته شده هیتلر و دار و دسته متحدین اوست که بین ارتشها و مردمی که با آنها رابطه دوستانه دارند، بیاعتمادی و سوءظن ایجاد کنند. شما میتوانید به حفظ حسن نیت میان دوستان ما در متفقین و مردم ایران کمک کنید تا بتوانیم بر این راهبرد چیره شویم.
بنابراین، رفتار شما اهرمی خواهد بود که ایران را در طرف متفقین نگه دارد. شما یاری خواهید کرد که راه ایران باز بماند تا کمکهای نظامی به دست روسیه برسد و ۸۰ میلیون بشکه نفتی که سالانه این کشور در میادین نفتی نزدیک بندر شاهپور (بندر امام خمینی فعلی) و کرمانشاه تولید میکند، همچنان سوخت تانکها و جنگندههای ما در خاورمیانه و شمال آفریقا و سوخت ناوگان دریایی بریتانیا را در دریای مدیترانه و اقیانوس هند تأمین نماید.
ایران و جنگ
ایران به مدت سه هزار سال عرصه جنگ و ستیز بوده است. ایرانیها در این جنگها گاهی غالب بوده اند و گاهی مغلوب. آنها بعد از سه هزار سال از جنگ خسته شده بودند و تمایل داشتند مثل جنگ جهانی اول در این جنگ نیز بیطرف بمانند، اما این بیطرفی با برنامه هیتلر جور درنمیآمد.
رویه هیتلر برای پیروز شدن، تا زمانی که به روسیه حمله کرد، این بود که کارها باید به آسانترین شکل انجام شوند. اگر مأموران تبلیغات سیاسی وگردشگرنماهای او میتوانستند روحیه مردم یک کشور و یا یک ارتش را تضعیف کنند آن وقت کار لشکر زرهی آلمانیها آسانتر میشد. با این روش، دیگر خیلی لازم نبود از سربازان و تجهیزات گرانقیمت مایه گذاشته شود. هیتلر کوشید همین راهبرد را در ایران پیاده کند.
مدتها قبل از این که ما وارد جنگ شویم، عوامل متحدین به این کشور سرازیر شده بودند و مشاغل کلیدی در شرکتهای برق، بانکها و حتی در ادارات کل دولتی را تصاحب کرده بودند. آنها شهرها و روستاها را درنوردیده بودند و تلاش کرده بودند قبایل صحرانشین و طایفههای ساکن مناطق کوهستانی را بشورانند.
تبلیغاتچیهای رسمی هیتلر نیز در بین عموم بسیار فعال بودند. فیلم نازیها با عنوان «پیروزی در غرب» در سینماهایی که تا صندلی آخر پر شده بودند، در تهران، پایتخت ایران، به نمایش درآمده بود. نازیها به مدیران سینماهایی که مستندهای آلمانی را نمایش میدادند، مبلغی را میپرداختند. رسانههای خبری نازی در کنار سایر دروغهایشان حتی به ایرانیها گفته بودند که هیتلر مسلمان است و با پیامبر بزرگ آنها نسبت دارد.
اما نقشه آنها نگرفت و بعد از چندین نوبت اعتراض که علیه فعالیت نازیها در ایران انجام شد، روسها و انگلیسیها در ۲۵ آگوست ۱۹۴۱ میلادی(سوم شهریور ۱۳۲۰ هجری خورشیدی) وارد خاک ایران شدند. این زمان، نخستین باری بود که ما به ایران پا گذاشتیم. شاه ایران، رضاخان کنار کشید و پسرش بر تخت نشست و با متفقین معاهدهای امضاء کرد. عوامل نازی نیز شناسایی، دستگیر و زندانی شدند و بعضی هم از ایران گریختند.
هماکنون ارتشهای متفقین، با رضایت دولت ایران، از این پل زمینی بین اروپا و آسیا، از چاهها و پالایشگاههای نفت آن و نیز از بزرگراهها و خطوط راهآهنی که حکم راه حیاتی متحدان روسی ما را دارند، محافظت میکنند. نیروهای ما، بین این قوای اشغالگر در اقلیت قرار دارند. یک لشکر کامل بریتانیا در تابستان ۱۹۴۲ میلادی سازماندهی گردید و در این منطقه مشغول انجام وظیفه است. روسها در واکنش به وقایع شمال قفقاز مجبور شدهاند بیش از پیش به تأسیسات نظامی در ایران به عنوان پشتوانهای برای نیروهایی که بین دریای سیاه و دریای خزر عملیات انجام میدهند، تکیه کنند. دایره فعالیت ما در مقایسه با روسها و انگلیسیها در ایران نسبتاً محدود شده است که ما میتوانیم تا اندازهای در این باره فروتن باشیم.
مأموریت دوگانه شما
شما نه تنها به عنوان یک سرباز وارد ایران میشوید، بلکه به عنوان یک شخص مستقل نیز پا در آن کشور میگذارید. اگر شما به حد کافی باهوش باشید که از این موقعیت استفاده کنید؛ این کار شما برای ما قدرت ایجاد میکند. وظایف شما به عنوان یک سرباز واضح و روشن است، اما در جایی، مثل ایران اخلاق و رفتاری که شما به عنوان یک فرد انجام میدهید، میتواند تقریباً به اندازه سربازیتان مهم باشد. ایران مستعد تبدیلشدن به یک منطقه پرآشوب است. بخش قابل توجهی از پیروزی یا شکست ما میتواند یه این بستگی داشته باشد که ایرانیها ما را دوست بدارند یا نه. اگر آنها از ما خوششان بیاید میتوانند به روشهای بیشماری ما را یاری کنند؛ در غیر این صورت برای ما مشکل ایجاد خواهند کرد. اگر آنها به ما سوءظن هم داشته باشند، شما میتوانید با رفتارهای دوستانه اعتماد آنها را کسب کنید.
کنار آمدن با ایرانیها
کنار آمدن با مردم ایران تا حد زیادی مثل کنار آمدن با مردم کشور خودتان است، به جز این که مردم ایران رسمیتر رفتار میکنند. ادب و نزاکت عادی را داشته باشید و در حد معمول رعایت حال آنها را بنمایید مشکلی پیش نخواهد آمد و در عین حال که دوستانه رفتار میکنید کمی هم خوددار باشید.
همواره به خاطر داشته باشید که شما برای تغییر یا اصلاح ایرانیها و برای اینکه به آنها بگویید روش زندگی ما چقدر در آمریکا بهتر است(!!!)، به آنجا نمیروید. روش زندگی آنها برایشان هزاران سال است که کارآمد بوده است و بعید است به این دلیل که شما فکر میکنید ایرانیها باید تغییر کنند، تغییری در آنها ایجاد شود.
شما حتی اگر پاکترین نیت جهان را داشته باشید، شاید باز هم در شروع برقراری ارتباط با ایرانیها اشتباه کنید، مگر این که چند نکته را در مورد آنها بدانید. دو موضوع اصلی وجود دارد که ورود به آنها، برای شما خطرناک است؛ یکی اوضاع سیاسی و دیگری مذهب آنهاست.
از بحث و گفتگو درباره هر یک از این دو مورد اکیداً خودداری کنید. نخست این که شما درباره این دو موضوع اطلاعات کافی ندارید که بخواهید نظری بدهید و دوم اینکه مسائل به مأموریت شما مربوط نمیشود و سوم اینکه شما به جای این بحثها میتوانید فقط با رفتار کردن مثل یک آمریکایی بیادعای بیشیله پیله و صمیمی، دوستان خیلی بیشتری را برای ما جذب کنید.»

شما چه نظری دارید؟