دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۲
نظرات: ۰
۰
-
[نادر صدیقی] از فلسطین تا فلسطین

درحقیقت فلسطینی گری من از  دوران دوم سوم ابتدایی شروع شد .در فضای شکست جنگ شش روزه..آن دوران،دورانِ "اسلام محله " بود ومحله پذیری وبچه مروی شدن من بافلسطین خواهی پیوند یافت.

نادر صدیقی: این تصویر من است در ۲۰ سالگی درحال سخنرانی در مسجد شیخ محمد قریش مسجد اهل سنت شهر ما هشتجین که در لحظات قبل قبل ازراهیپمایی نخستین روز قدس در مرداد ۵۸ ایراد شده.

از فلسطین تا فلسطین

۴۴ سال بعد ،در دو عکس بعدی،در تلاقی گاه غزه،لبنان ،تهران ایستاده ام.در تامل روزگارسپری شده دراین اندیشه ام که اگر در امتداد وعده تصریح شده نخستین رفراندم مبنی بر ارتقای مستضعفین این کشور به امامان وپیشوایان حاکم برسرنوشت خویش پیش می رفتیم اکنون در کجا قرار داشتیم؟

از فلسطین تا فلسطین
 

از فلسطین تا فلسطین

نقطه چرخش  از آن مسیر نخستین کجا بود؟ اولین های طلایی دوران تاسیس گری جمهوری اسلامی معیار خوبی برای تعیین میزان چرخش های لحظه کنونی به دست می دهند:

اولین های انقلاب اسلامی در آن جامعه باز پنجاه وهشتی در امتدادِ همان آرمان هایی بودند که در ۵۷ فریاد می زدیم. رفراندم ۱۲ فروردین چیزی بود در امتداد سخنرانی امام خمینی در ۱۲ بهمن  که  بلافاصاله از خلال شعار محوری "یک مملکت یک دولت آن هم به رای ملت " توسط ملت درونی وملی شد.

انتخابات واقعا دموکراتیک و واقعا آزاد قانون اساسی اول در مرداد ۵۸، به یک انتخابات اروپایی می مانست،و هیچ نشان جهانی سومی وخاورمیانه ای نداشت . به همین ترتیب ،انتخابات مجلس نخست وریاست جمهوری در زیر نور متینگ های آزاد آن دوران برگزار شد .نخستین تلویزیون جمهوری اسلامی بازتابی بود از تکثر صدا های آن دوران . رادیو تلویزیون در جامعه باز پنجاه وهشتی به واقع  نه فقط سیمای همه ایرانیان بود ونه تنها  اکثریت، بلکه حاشیه ای ترین گروه های کمونیستی هم بخصوص در موعد انتخابات  ،در آن جایی داشتند برای تبلیغ نامزدهای عاری از استصواب. در آن دوران ،نظارت واستصواب چیزی بود همگانی واز آنِ همه ملت.

نخستین قانون مطبوعات درفضای باز وآزاد پنجاه وهشتی ودر فضای تعاملی با اصحاب قلم تدوین شد.اگر درامتداد همان اولین های دموکراتیک وطلایی پیش می رفتیم سرشت الگویی انقلاب می توانست کل این جغرافیا را تحت تاثیر خود قرار دهد .در آن صورت اسرائیل به مثابه  یک ساختارشوم تروریستی واشغالگر در محاصره دموکراسی های  مسلمان منطقه در معرض انحلال قرار می گرفت وچه بسا قدس چه بسا بدون شلیک یک گلوله آزاد وفقط به ضرب رفراندم تعیین سرنوشت آزاد می شد..

نخستین روز قدس چیزی دیگر بود.از داریوش شایگان تا داریوش مهرجویی وکانون نویسندگان بیانیه مشارکت دادند ونخستین نماز جمعه ها به امامت مرحوم طالقانی نقش یک بدایت طلایی برآن زد.

آن روز من درتعطیلات تابستانی در شهر زادگاهی خودم هشتجین بودم.به پیشنهاد واصرار فرهنگیان آن دیار زادگاهی پشت تریبون رفتم واز قدس وفلسطین گفتم. در بیست سالگی چه می توانستم از فلسطین بگویم؟..درحقیقت فلسطینی گری من از  دوران دوم سوم ابتدایی شروع شد .در فضای شکست جنگ شش روزه..آن دوران،دورانِ "اسلام محله " بود ومحله پذیری وبچه مروی شدن من بافلسطین خواهی پیوند یافت..

در سخنرانی مذکور، آنچه که از مرحوم فخرالدین حجازی وفلسطینیات او در متینگ عاشورای ۵۱ در سرای بوعلی بازار از حفظ داشتم و همچنین بخشی از تفسیر مرحوم طالقانی در باره بنی اسرائیل به دادم رسید...سخنم را با سوره التین شروع  کردم : 
وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ . وَطُورِ سِینِینَ . وَهَذَا الْبَلَدِ الأمِینِ ...

از نوارهای  سخنرانی مرحوم حجازی در دانشگاه تبریز به یاد داشتم که چگونه میان نمادهای زیتون وفلسطین ومکه پیوندی ادبی برقرار می کرد.چنان پرشور وچنان انقلابی که دانشجویان هر چند دیقیه یکبار برایش کف می زدند.چیزهایی از پیوستار مکه –قدس گفتم و نکته ای هم از خودبرتر بینی بنی اسرائیل در تفسیر قرآنی طالقانی بیان کردم.تقریبا همه  از حفظ وبه یمن حافظه شنیداری خودم از آن نوارها وکتاب ها. خیلی خوب به خاطر دارم درانتها درباره ضرورت کم رنگ کردن حد ومرزهایی که محله اهل سنتی و بخش شیعه نشین هشتتجین را متمایز می ساخت سخن گفتم.به طور مشخص به جوانان هم نسل خودم در هردو محله توصیه کردم مروادات خود را بیشتر کنند،بسی بیشتر از پیش پذیرای یکدیگر باشیم در مساجد وفضاهای مشترک فرهنگی.

رابرت پارک ،در یک تعریف سنتی ومبتنی بر فرضیات قرن بیستمی زمانه خود،شهر را ترکیبی متشکل از دنیاهای کوچک موازئیک وار می دانست که عمدتا در لبه های بیرونی خود تماس دارند اما دریکدیگر نفوذ وتداخل نمی کنند.هشتجین ما اما این تعریف را به گذشته سپرده است.اهل سنت وشیعیان شهر ما به روی یکدیگر بسی گشوده تر از آنند که بتوان محلات آن ها را به یک همجواری موازئیکیِ تلاقی ناپذیر هویت های ناهمگن تقلیل داد.

تا آنجا که از گذشته های دور به خاطر می آورم جاذبه سنت مولودی خوانی وهمچنین جشن عید قربان در مسجد اهل سنت،آن چیزی بود که ما شیعیان را به محله  آنها می کشاند.از سوی دیگر،،تعزیه حسینی در روز عاشورا با آن شکوه و دقت آیینی وهنری تبدیل به مکان درهم آمیزی وهمنوایی سوگوارانه فریقین می شد.اکنون در یک طراز تاریخی دیگر شاهد ارتقای همان سنت دیرینه وحدت واخوت به یک مرحله کیفیتا نوین هستیم.

شهر به یک اعتبار یعنی همین شیوه به هم پیوستن سه عنصرِ هویت،فضا وساختار در متنی از ترکیب بندیِ متداخلِ محله ها،قومیت ها ومذهب ها ومنزلت ها وسبک های زندگی والبته رقابت ها وتسابق ها وتبادل ها.

از این لحاظ شهرهایی مثل هشتجین ما،برخی شهرهای مشابه در کردستان ویا  خراسان وسیستان وبلوچستان باید در معرض سرمایه گذاری های ویژه وشهری سازی های بیشتر ،تخصیص خدمات وتوسعه اقتصادی بیشتر قرار گیرند تا بازنمودهای میان- فرهنگی آنها برجسته تر شده و سرشتی الگویی در سطح کشور وحتی حوزه  تمدن اسلامی یابند.بر مبنای همین ملاحظه ی فرهنگی بود که اخیرا به کمک برادر بزگوارم آقای دکتر ربیعی، در نامه ای خطاب به دکتر پزشکیان تقاضای ارتقا جایگاه شهرزداگاهی خودم هشتجین را مطرح کردم.
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی