وجیهه تیموری - روزنامه اطلاعات| هفته ملی پژوهش و فناوری بلافاصله پس از مناسبت «روز زن» و از شنبه ۲۲ آذر آغاز میشود و طی آن از میان ۳۰۰ مرد و ۳۹ زن پژوهشگر ، ۴۸ مرد و ۵ زن بهعنوان برگزیده، معرفی و تجلیل میشوند.
سرپرست معاونت پژوهشی وزارت علوم شکاف جنسیتی آشکارا بین تعداد پژوهشگران زن و مرد در این جشنواره را ناشی از عدم توازن کار و زندگی برای زنان پژوهشگر میداند و معتقد است یک زن دانشگاهی یا محقق نمیتواند همانند یک مرد در این حوزه، تماموقت روی پروژه کار کند و حضور ذهنی و فیزیکی کامل داشته باشد، زیرا درگیر کلیشهها و نقشهای جنسیتی نیز هست و پس از ساعات اداری، بهصورت نامرئی شغل تماموقت دیگری در خانه دارد. از سوی دیگر، داوری آثار علمی برای پژوهندگان زن یا مرد، کاملا یکسان و بدون رویکرد جنسیتی است و در این وضعیت نابرابر، چه بسا برای زنان سختگیرانهتر محسوب شود.
با وجود خیل عظیم زنان دانشگاهی در جامعه امروز ایران و سهم قابل توجهی که در تولید علم دارند، به نظر میرسد برقراری توازن کار و زندگی برای آنان دیگر یک موضوع حاشیهای یا صرفاً رفاهی نیست؛ بلکه یکی از اصلیترین مباحث در حوزه کیفیت نظام آموزش عالی و عدالت در تولید دانش شدهاست. در سالهای اخیر، همزمان با افزایش حضور زنان در ترکیب اعضای هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی، تعارض میان نهاد علم و خانه نهتنها کاهش نیافته، بلکه در بسیاری موارد پیچیدهتر شده است. روایتهای بسیاری از زنان دانشگاهی نشان میدهد که آنان کار خود را با ترکیبی از امتیازات و فشارها انجام میدهند، زیرا استقلال مالی و علمی و منزلت اجتماعی را باید کنار استمرار وظایف شغلی بدون مرز زمانی در خانه بنشانند و حتی از بابت خستگی در زمان حضور فیزیکیشان در خانه یا تصور کاهش توجه عاطفی نسبت به همسر و فرزندان، احساس گناه دارند.
دانشگاه؛ میدان نابرابریهای پنهان
دانشگاه در ظاهر میدان رقابت علمی و ارزیابی شایستگیهاست و شرایط کاری در آن باید کاملا حرفهای و بهروز، مطابق با استانداردهای جهانی و دور از تبعیضهای جنسیتی باشد؛ اما متأسفانه چنین نیست و در عمل بسیاری از قواعد آن، چون برگرفته از ساختار اداری نادرست است، هنوز الگوی مرد نانآور و زن خانه دار را بازتولید میکند. بر همین اساس، در فرایندهای جذب و ترفیع، اولویت با مرد سرپرست خانوار است؛ برخی امتیازات مالی از جمله حق اولاد به پدران شاغل تعلق میگیرد و در این روند، نردبان ترفیع و ارتقا و کسب ردههای مختلف مدیریتی، بیشتر زیر پای مردان است تا زنان. در سطح فرهنگی نیز انتظار دیدن «زن فداکار و مادر همیشه حاضر» در خانواده، فشار کاری را برای زنان شاغل، از جمله پژوهشگر و هیأت علمی دوچندان میکند. بدین ترتیب، زنان شاغل نقشهای بیشتری بر عهده میگیرند، بدون آنکه امتیازات مالی همانند مردان دریافت کنند یا دیگران بخشی از بار را بردارند.
از «زن تابآور» تا «نهاد عادل»
در سالهای اخیر تنها پاسخ نظام آموزشی و سازمانی به زنان برای برقرای توازن میان کار و زندگی، تابآوری و مدیریت زمان بودهاست؛ توصیههایی که در عمل به عادیسازی فداکاری یکطرفه زنان دامن میزند و باعث «حذف تفریحات، کاهش ساعات استراحت، اتکا به والدین سالخورده و پذیرش تجرد» میشود. حال آن که انتظار این است که بهجای بازتولید کلیشه «زن تابآور» که بتواند با مهارتهای فردی و فداکاریهای شخصی، شکافهای ساختاری را پر کند، خود دانشگاه و نظام سیاستگذاری، در نقش «نهاد سازمانی عادل» رفتار کند و با نظم جدید زندگی خانوادگی و اشتغال زنان در دوره مدرن سازگار شود.
در تجربه زنان دانشگاهی، ساعت کار رسمی با خارج شدن از محل کار، پایان نمییابد و برخی فعالیتها از جمله پاسخگویی به دانشجویان یا حمایت فکری و عاطفی از آنان، طراحی سؤال و پروژه و ... همچنان ادامه دارد. در کنار این، انتظارات زندگی اجتماعی، خانوادگی و شبکه خویشاوندی هم پابرجاست. نتیجه بودن در این چرخه، فرسایش مزمن و احساس دائمی عقبماندگی، هم در خانه و هم در دانشگاه است. گام نوین برای شکستن این دور باطل، حرکت به سمت «امنیت زمانی» برای زنان دانشگاهی است؛ یعنی طراحی چرخههای کاری که در آن امکان مذاکره واقعی درباره ساعات و نوع حضور فراهم باشد، بدون آنکه برچسب کمکاری یا کمتعهدی به فرد زده شود.
همزمان، معیارهای ترفیع و ارتقا نیز باید تصحیح شوند و فقط به کسانی تعلق نگیرند که میتوانند در زمان محدود، بدون وقفه و دور از تعهدهای سنگین خانوادگی، به تولید مقاله یا کار پژوهشی بپردازند. در غیر این صورت، زنان یا باید از کیفیت زندگی شخصی خود بکاهند یا در رقابت حرفهای عقب بمانند.
برقراری توازن کار و زندگی زنان دانشگاهی، آزمونی برای سنجش بلوغ نظام آموزش عالی در مواجهه با دگرگونیهای اجتماعی و جنسیتی است. اگر دانشگاه صرفاً محل تولید مقاله دیده نشود و بهعنوان قلب تحول فرهنگی جامعه عمل کند، چگونگی مواجهه آن با مسأله کار و زندگی زنان عضو هیأت علمی، به الگویی برای سایر میدانهای اجتماعی تبدیل خواهد شد. دانشگاهی که بتواند درون خود توازنی عادلانهتر میان کار و زندگی بیافریند، نه تنها از فرسایش سرمایه انسانی زنان جلوگیری میکند، بلکه نوعی دانش عملی درباره عدالت جنسیتی تولید میکند؛ دانشی که میتواند در سیاستگذاریهای خانواده، بازار کار و نظام رفاه اجتماعی نیز الهامبخش باشد.
