یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۴
نظرات: ۰
۰
-
آموزش و پرورش بیشتر از پول به نگاه نو نیاز دارد

امین حکیم عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان گفت: محتوای کتاب‌های درسی باید به‌روز شود و افراد جوان و نومعلم با نگاه جدید باید در شورای تألیف حضور داشته باشند که نسل« زد» را به خوبی بشناسند و متناسب با نیازهای آنها محتوا تولید کنند. 

ندا زمان فشمی - روزنامه اطلاعات| رنج مردم همیشه در فقر مادی یا کمبودهای آشکار خلاصه نمی‌شود؛ گاه عمیق‌ترین دردها در فقدان چیزهایی پنهان است که مسیر زندگی را شکل می‌دهند. یکی از روشن‌ترین مصادیق این رنج، محرومیت از آموزش و پرورش کارآمد است. نظام آموزشی ناکارآمد نه‌تنها فرصت یادگیری باکیفیت را از کودکان و نوجوانان می‌گیرد، بلکه امکان فهم جهان، انتخاب آگاهانه و ساختن آینده‌ای بهتر را نیز محدود می‌کند. وقتی آموزش به انتقال محفوظات تقلیل می‌یابد و مدرسه از پرورش تفکر انتقادی، خلاقیت و مهارت‌های زندگی بازمی‌ماند، نابرابری‌ها بازتولید و شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تر می‌شوند.

در چنین شرایطی، دانش‌آموزان به‌جای تجربه امنیت روانی و انگیزه یادگیری، با اضطراب، رقابت‌های فرساینده و احساس بی‌عدالتی مواجه می‌شوند. خانواده‌ها نیز بار هزینه‌های جبرانی را به دوش می‌کشند؛ از کلاس‌های خصوصی گرفته تا مهاجرت آموزشی. جامعه در بلندمدت بهای سنگین‌تری می‌پردازد: نیروی انسانی کم‌مهارت، کاهش سرمایه اجتماعی و تضعیف اعتماد عمومی. آموزش و پرورش کارآمد نه یک امتیاز لوکس، بلکه حقی بنیادین و شرط کاهش رنج‌های انباشته مردم است؛ حقی که بی‌توجهی به آن، آینده را به گروگان می‌گیرد و امید را فرسوده می‌سازد.

دکتر امین حکیم، قائم مقام و عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان و استاد دانشگاه تهران در نشست «گفتمان کاهش رنج مردم» در مؤسسه اطلاعات، مشکلات نظام آموزشی کشور  را که بر رنج‌های مردم می‌افزایند برشمرد و برای حل آنها راهکار ارائه داد. آنچه پیش رو دارید،خلاصه ای از دیدگاه های وی در زمینه وضعیت کنونی آموزش و پرورش است. 

آموزش و  پرورش یک نظام چند بعدی است

یک اصل در تحلیل سیستمی آن است که هر پدیده، از چندین عامل حادث می‌شود و صرفا یک علت واحد ندارد.

این یعنی ما در یک سیستم کار می‌کنیم که اجزای آن به‌هم مرتبط هستند و هر جزء باید در کنار سایر اجزا کار خود را درست انجام دهد نه اینکه فقط به‌تنهایی خوب کار کند. در بسیاری از سیستم‌ها می‌بینیم که تک‌تک اجزا خوب کار می‌کنند ولی مخاطب از برآیند کار ناراضی است چرا که در آن سیستم نگاه فرآیندی به کار وجود نداشته و هر بخش به صورت مجزا کار خودش را انجام می‌داده‌ ولی اجزا در کنار هم، اثربخشی لازم را نداشته‌اند. 

آموزش و پرورش هم یک نظام چندبعدی است که اجزای آن باید باهم هماهنگ بوده و در کنار هم بتوانند به درستی کار کنند. در آموزش و پرورش، دو ساختار اصلی وجود دارد؛ یکی ساختار فیزیکی این مجموعه است و دیگری نظام محتوایی آن که در حال حاضر هر دو نیازمند تحول هستند. 

تحول در نظام محتوایی

اگر بخواهیم در محتوا تحول ایجاد کنیم، باید به ۳ بعد اصلی توجه داشته باشیم که عبارتند از محتوای درسی، معلم و دانش‌آموز. ساختار فیزیکی آموزش و پرورش هم اجزای گوناگون دارد؛ مثل صندوق ذخیره فرهنگیان، دانشگاه فرهنگیان، بیمه، شرکت ساخت و ساز و نوسازی مدارس، بانک، کارخانه، چاپخانه و ... اما باید پرسید چرا این نهاد درست اداره نمی‌شود؟ چرا با وجود صندوق ذخیره فرهنگیان، معلم حقوق ۱۲ میلیونی می‌گیرد و مجبور است شغل دوم و سوم داشته باشد؟ بسیاری از معلمان هنوز نمی‌دانند که صندوق ذخیره فرهنگیان حق آنهاست و با اینکه می‌بینند هر ماه بخشی از حقوقشان بابت این صندوق کسر می‌شود، اما نمی‌دانند این صندوق برای چه امری تأسیس شده است.

معلمان در این صندوق سهام ندارند و جالب اینکه تا همین چند سال پیش، حق بازنشستگی معلمان از محل همین پولی که در طول سال‌های خدمت از حقوقشان کسر شده بود، پرداخت می‌شد. معلمان بعدها متوجه شدند که با پول‌هایی که از حقوقشان کسر شده، کارخانه، پتروفرهنگ، ۳۳ شرکت پتروشیمی، شرکت هواپیمایی، شرکت بیمه، بانک و ... تأسیس شده است. 

در این نقطه بود که پیگیر سهامشان از این صندوق شدند ولی فقط اندکی پاداش بازنشستگی آنها اضافه شد و دیگر هیچ اقدامی صورت نگرفت. این ماجرا نشان می‌دهد معلمانی که استخدام می‌شوند، حتی از ابتدایی‌ترین حقوق خود هم بی‌خبر هستند و ساختار آموزش و پرورش را نمی‌شناسند. 

بسیاری از مدیران آموزش و پرورش معتقدند که بودجه این نهاد باید بیشتر شود و وزرا هم همواره از کمبود بودجه شاکی بودند. اما مساله اصلی آموزش و پرورش، نحوه مدیریت آن است نه کمبود بودجه. 

همین صندوق ذخیره فرهنگیان به تنهایی می‌تواند منابع مالی مورد نیاز آموزش و پرورش را تامین کند ولی چون مدیریت فرآیندی در این نهاد وجود ندارد، همه تصور می‌کنند هرچه پول بیشتری به آن تزریق شود، مشکلات بیشتری هم حل خواهد شد.در حالی که ما برای حل مسائل این نهاد نیاز به نگاه نو داریم نه پول.

آموزش و پرورش یک میلیون و ۲۰۰ هزار نیرو دارد که ۶۰۰ هزار نفر آنها معلم و ۶۰۰ هزار نفر دیگر کادر اداری هستند ولی هنوز ساختار سنتی دارد و رویه‌های اداری‌اش به شیوه الکترونیک پیگیری نمی‌شوند.

 اگر فرض کنیم جمعیت دانش‌آموزان ما بین ۱۴ تا ۱۶ میلیون نفر است، با توجه به جمعیت نیروهای آموزش و پرورش، می‌بینیم که نرخ جمعیت کارکنان به دانش‌آموزان، یک به ۱۵ است. با وجود این میزان نیرو، چرا ما ۲۰ هزار نفر کمبود معلم داریم؟ چرا برخی کلاس‌های هشتاد نفره در کشور وجود دارد؟ مدرسه معلم ندارد و چند کلاس را باهم ادغام می‌کنند و جمعیت کلاس به این حد می‌رسد! 

ساختار ناکارآمد دانشگاه فرهنگیان

دانشگاه فرهنگیان یکی از مبادی ورود معلمان به آموزش و پرورش است. ماده ۲۸ هم داریم که می‌گوید هر گاه آموزش و پرورش نیاز به معلم داشت، می‌تواند از جاهایی غیر از تربیت معلم، نیرو استخدام کند. نیروهای نهضت سوادآموزی، سربازمعلم‌ها، طلبه‌ها، بازنشسته‌ها هم گروه‌هایی هستند که به عنوان معلم استخدام می‌شوند.

با این همه، باز هم می‌گوییم معلم کم است! یکی از وزرای آموزش و پرورش در صحن مجلس در گزارشی اعلام کرد که ۳۰ درصد از نیروهای آموزش و پرورش، یا مأمور هستند یا انتقالی. یعنی استخدام آموزش و پرورش می‌شوند و از آنجا انتقالی می‌گیرند .در یک پست دولتی دیگر مشغول کار می‌شوند. در نتیجه، اصلا حضور فیزیکی در آموزش و پرورش ندارند. یک اقدام ضروری که آموزش و پرورش باید انجام دهد، آن است که از طریق آمایش سرزمینی و با محاسبه جمعیت و تعداد موالید، آماری داشته باشیم که جزئیاتی همچون تعداد دانش‌آموزان  کلاس‌اولی در ۵ سال آینده را به ما نشان دهد ولی در آموزش و پرورش چنین آمارهایی نداریم. 

چند سال پیش آموزش و پرورش اعلام کرد که ۳۰۰ هزار معلم کم دارد و دانشگاه فرهنگیان موظف است ۱۸۰ هزار دانشجو بگیرد! این در حالی است که این دانشگاه نوپا است و هنوز ساختار دانشگاه را ندارد و ظرفیتش حدود ۵ تا ۶ هزار دانشجو است. 

در سال ۹۸، دانشگاه فرهنگیان ۸۰ هزار دانشجو گرفت ولی به خاطر کرونا،  کلاس‌ها را به صورت مجازی برگزار کرد و سال‌های بعد هم هر سال ۸۰ هزار دانشجو گرفت. در سال ۱۴۰۱ کلاس‌ها حضوری شدند ولی نیمی از دانشجویان کماکان به صورت مجازی ادامه دادند زیرا دانشگاه ظرفیتی برای برگزاری کلاس حضوری برای ۱۲۰ هزار دانشجو ندارد. 

وضعیت خوابگاه‌های این دانشگاه هم خوب نیست؛ دریک اتاق ۱۲ متری، ۱۸ دانشجو ساکن هستند. در حال حاضر، دانشگاه فرهنگیان وارد حیطه استخدام استاد شده است. 

بحران کتاب‌های درسی

تألیف کتاب‌های درسی هم با مشکلات زیادی مواجه است. محتوای کتاب‌های درسی باید به‌روز شود و افراد جوان و نومعلم با نگاه جدید باید در شورای تألیف حضور داشته باشند که نسل« زد» را به خوبی بشناسند و متناسب با نیازهای آنها محتوا تولید کنند. 

در کتاب درسی می‌بینیم که نوشته است «احمد دوچرخه‌اش را به علی قرض داد». این مثال اصلا به‌روز نیست. نسل زد ممکن است تبلت به هم قرض بدهند ولی دوچرخه قرض نمی‌دهند. علاوه بر این،  طراحی کتاب‌ها به نیازهای بچه‌های دارای مشکلات خاص (مثل کوررنگی) بی‌توجه است.

حجم کتاب‌های درسی با تعداد روزهای سال تحصیلی تناسبی ندارد. شرکت‌های کمک‌آموزشی هم یکی از چالش‌های اصلی نظام آموزشی هستند.

آموزش و پرورش سالانه حدود ۲۰۰ میلیون کتاب درسی منتشر می‌کند. چاپ این حجم کتاب، نیازمند دست‌کم یک سال زمان است. این در حالی است که می‌بینیم کتاب‌های کمک‌آموزشی هر سال متناسب با تغییرات کتاب‌های درسی منتشر می‌شوند. چرا کتاب‌های درسی هر سال تغییر می‌کنند (هرچند تغییرات در حد یک جمله باشد)؟ آیا این ربطی به بازار فروش کتاب‌های کمک‌درسی ندارد؟ ما  می‌بینیم متناظر با کتاب‌های درسی، کمک‌درسی‌ها هم به فروش می‌رسند و جالب است که ناشران کمک درسی پیشاپیش از تغییرات کتاب باخبر هستند و کتاب‌هایشان را چاپ می‌کنند. اگر قانون بگذاریم که کتاب درسی حداقل هر سه سال یک‌بار باید تغییر کند، بازار کمک‌آموزشی کساد می‌شود. 

لزوم تغییر شیوه‌های آموزش

شیوه آموزش در مدارس باید تلفیقی دنبال شود؛ یعنی تلفیق آموزش حضوری و غیرحضوری، به این صورت که بخشی از آموزش به صورت یکسان برای همه در کلاس گفته می‌شود و بخشی از آن، متناسب با نیازهای هر دانش‌آموز و مختص او، به شکل غیرحضوری  و علمی ارائه ‌شود.

در کشورهای توسعه‌یافته، ۳ روز در هفته دانش‌آموز به مدرسه می‌رود و ۳ روز دیگر در جامعه و خانواده یادگیری را تمرین می‌کند. بچه‌ها باید  مهارت‌افزایی و دانش‌افزایی را به شکل تکالیف غیرحضوری تمرین کنند. 

تحول ساختاری

یکی از مشکلات نظام آموزشی ما، بی‌عدالتی آموزشی است. عدالت آموزشی یعنی عدالت در دسترسی به منابع، دسترسی به معلم و تکنولوژی آموزشی و در فضای آموزشی برقرار باشد. ما هنوز ۷۰ مدرسه کپرنشین در کشور داریم  ولی خیرین مدرسه‌ساز کمتر سراغ چنین مناطقی می روند. بچه‌هایی که در مناطق مرزی زندگی می‌کنند هم باید به محتوای درسی و فضای آموزشی مناسب دسترسی داشته باشند ولی اکثر آنها حتی امکانات لازم برای بهره‌گیری از آموزش مجازی را هم ندارند. در همین تهران و شهرهای اطراف، گاهی می‌بینیم که پدر خانواده یک گوشی هوشمند دارد و باید آن را در اختیار هر سه فرزندش قرار دهد که کلاسشان بر اثر آلودگی هوا تعطیل شده و هر سه باید صبح در کلاس مجازی حاضر باشند.! این پدر باید چه کند؟ 

تمامی مدیران آموزش و پرورش باید علم مدیریت بدانند اما  ضرورتی ندارد که یک فرهنگی را به سمت مدیریت انتخاب کنیم. از بسیاری از املاک آموزش و پرورش می‌توان درآمدزایی کرد در حالی‌که برخی از آنها بلااستفاده مانده‌اند. بسیاری از قوانین مربوط به سازمان نوسازی مدارس، مدارس غیرانتفاعی و ... باید اصلاح شوند. تشکیل «سازمان رفاهیات معلم»، برقراری ارتباطات فرادستگاهی آموزش و پرورش، سبک‌سازی نیروها و دیجیتال‌سازی فرآیندهای اداری، ارتقاء منزلت معلم،محدود کردن استخدام‌ها و کاهش تنوع مدارس هم از دیگر اقداماتی است که در بهسازی نظام آموزش و پرورش کشور اثرگذار است.  

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی