سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه شانزدهم:
هنر داستانسرایی قرآن مجید (۱۰)
داستان آفرینش انسان (۲)
سوم: داستان آفرینش انسان در (تورات)
گهگاه میتوان مشابهتی در میان داستان آفرینش در اوستا و بندهش و اوپانیشادها با قرآن مجید یافت؛ اما روایت عهد عتیق (تورات)مشابهت بیشتری دارد؛ البته مشابهت ظاهری و صوری است. در لایههای باطنی و پنهانی، روایت قرآن چیز دیگری است. با توجه به اینکه گاه قرآنشناسان تجدیدنظرطلب افراطی، قرآن را اقتباسی از کتاب مقدس بهویژه عهد عتیق دانستهاند، موارد تمایز را مطرح میکنم.
در تورات (سِفر پیدایش) شاهد دو روایت از آفرینش انسان هستیم: روایت نخست در باب اول سفر پیدایش، سخن درباره آفرینش جهان است. آفرینش زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و نور و حیوانات و پرندگان و...: « پس خدا آدم را به صورت خود و او را به صورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید» ( سفر پیدایش، باب اول، آیات ۲۷ ـ ۲۸).
میتوان گفت این آیات مشهورترین و زیباترین آیات عهد عتیق است؛ چنانکه آیه «در آغاز کلمه بود…» (انجیل یوحنّا، ۱)، زیباترین و مشهورترین آیه عهد جدید است. هر دو آیه نسبتی با هم دارند.
«خداوند انسان را به صورت خود آفرید»، زیباترین تعریف انسان است. آن تعبیر و این آیه مثل آفتاب بر ادبیات جهان تابیده است. مفسران کتاب مقدس نیز به این آیه بسیار توجه داشتهاند و نکات ظریفی را در آیات کشف و تفسیر کردهاند؛ برای نمونه خداوند در این آیات هم به شکل مفرد و نیز به صورت جمع از آفرینش آدم «شبیه صورت خود و صورت ما» سخن گفته است. ۱
این نکته در «ترجمه مشهور انجمن کتب مقدسه» (۱۹۰۵) با دقت مراعات شده است. این تعریف در معارف اسلامی و احادیث بازتاب گستردهای یافته است؛ در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی نیز نقشی مرکزی در تعریف و تبیین موقعیت انسان دارد؛ برای نمونه همین عبارت از قول پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «إنَّ الله تَعالَی خَلَقَ آدَمَ عَلَی صورَتِه: خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید.»۲ در روایتی چگونگی آفرینش انسان یا آدم بر صورت خداوند را امام محمد باقر(ع) چنین تبیین فرموده است: «خداوند از میان همه صورتها، صورت خود را برای آفرینش آدم برگزید. این صورت را به نَفس خویش متّصف کرد؛ چنانکه همین نسبت اتصاف برای خانه کعبه نیز مطرح شده است. روح را به خود منسوب کرده و گفته است: خانه من و روح من.»۳
این عبارت یا آیه سفر پیدایش در متون حدیثی اهل سنت با شمارگان بیشتر و تنوع و تفاوت افزونتری آمده است؛ برای نمونه به روایت ابوهریره: «خَلَقَ الله آدَمَ علی صورَتِهِ، طولُهُ سِتُّونَ ذِراعا:۴ خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید، قدش شصت متر بود.»
دو مضمون قابل توجه دیگر در منابع حدیث اهل سنت درباره شمایل انسان ذکر شده است. پیامبر(ص) به مجاهدان مسلمان توصیه می کردند که در جنگها به صورت دشمنان زخم و ضربه نزنند؛ زیرا خداوند صورت انسان را بر شکل خود آفریده است.۵ عبدالله بن عمر از پیامبر(ص) نقل کرده است: در مجادله به هم مگویید: خداوند چهرهات را زشت گرداند؛ زیرا چهرهها بر شکل خداوند آفریده شده است.»۶
ابنعربی این تعبیر را دهها بار در فتوحات المکیه مطرح کرده است و هر بار میتوان در تعبیر او نکته قابل تأملی یافت؛ مثلا در موضوع «آموختن حروف به آدم»، همان تفسیر «آموختن نامها به آدم» در قرآن مجید، ابنعربی مراد از صورت خداوند را «صورت اسم رحمن خداوند» تفسیر کرده است. در واقع خداوند آدم را به صورت اسم رحمن آفرید.۷جلالالدین محمد بلخی در دیوان شمس همین مضمون را در رباعی پرداخته است:
ای نسخة نامة الهی که تویی
وی آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
در غرلهای عرشی حافظ این مضمون میناگری شده است:
در ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخت، دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
(غزل ۱۵۲)
حُسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
اینهمه نقش در آئینة اوهام افتاد
اینهمه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
(غزل ۱۱۱)
عهد عتیق درباره آفرینش زن می گوید وقتی آدم در خواب بود، خدا حوا را از دنده او آفرید. در واقعه آفرینش زن در حاشیه آفرینش مرد اتفاق میافتد: «خداوند خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دندههایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد. و خداوند آن دنده را که از آدم گرفته بود، زنی بنا کرد و وی را نزد آدم آورد. و آدم گفت: همانا این است استخوانی از استخونهایم و گوشتی از گوشتم. از این سبب «نساء» نامیده شد؛ زیرا که از «انسان» گرفته شد» (پیدایش، ب۲، ۲۳ ـ ۲۴).
این مضمون در زبان و ادبیات یهودی و مسیحی جاری شده است. ازجمله تمایزهای درخشان قرآن مجید با عهد عتیق، همین نکته است.
در قرآن مجید آدم و حوا از یک نفس، از یک جان یگانه آفریده شدهاند: «یَا ایّها النَّاسُ اتَّقوا رَبَّکُمُ الَذِی خَلَقَکُم مِن نَّفسٍ واحِدۀٍ و خَلَقَ مِنهَا زَوجَها و بَثَّ مِنهُما رِجالًا کَثِیراً و نِساءً : ای مردم از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسرش را هم از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند،وَاتَّقُوا الله الذِی تَساءَلونَ بِهِ وَالأَرحامَ إنَّ الله کَانَ عَلَیکُم رَقیبا: و از خدایی که به نام او پیمان میبندید یا سوگند میدهید، همچنین از گسستن پیوند خویشاوندان پروا کنید، چرا که خداوند [ناظر و] نگاهبان شماست» (النساء، ١؛ ترجمه خرمشاهی).
بیشتر مترجمان فارسی قرآن مجید همانند خرمشاهی، «نفس واحده» را «یک تن» ترجمه کردهاند. فولادوند از همان تعبیر قرآن استفاده کرده است: «ای مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید...» برخی نیز «نفس» را «انسان» و یا «آدم» و یا «تنِ آدم» ترجمه کردهاند.
به نظرم «جان» ترجمه مناسبتر و رساتری است. آن جان مشترک در تن آدم و حوا جاری شد، نه اینکه تنی بود و از آن تن و صورت مادی، آدم و حوا آفریده شدند. سخن بر سر این است که جان انسانِ مرد و انسان زن همانند است. به روایت قرآن مجید نهتنها زن از دنده مرد آفریده نشده است، بلکه سرچشمه تن و روان و جان هر دو یگانه است. وقتی جلالالدین بلخی از اتحاد جان شیران خدا سخن میگوید، گویی به همین مضمون توجه دارد: «متحد جانهای شیران خداست».
و اما یوسف علی در ترجمه انگلیسی قرآن مجید که به نظر برخی دوستان که اهلیت دارند، ترجمه اش موهوب است و سایهای از عنایت بر آن افتاده است؛ همان که علامه طباطبایی در «رسالۀ الولایه» نوشته است این نکتهها از جایی دیگر است و اخوان ثالث میگفت گاهی شعری از آسمان در دامنم میافتد! یوسف علی از واژه شخص استفاده کرده است: پرسن به زبان انگلیسی: Person. «شخص» نگاه به هویت دارد و «تن» نگاه به صورت. «پرسونا» ریشة لاتین این واژه به نقش و استقلال بودگی انسان توجه دارد. چه چیزی شخص ما را از یکدیگر متمایز میکند؟ همان که شخصیت ما را میسازد. به دیگر سخن، واژه Person انگلیسی از واژگان ترکیبی «پرـ سونار» (Per- sonare) گرفته شده است؛ یعنی از طریق «صدا».
در نمایشنامههایی که بازیگران با نقاب (ماسک) در نمایش حضور پیدا میکردند، وسیله و امکان شناخت آنها صدایشان بود. صدای هویت زن و مرد از دید قرآن، مشترک و یگانه است؛ چنانکه صدای ضربان قلبشان همانند است: «تنها صداست که میماند!» یعنی هویت و شخصیت انسانی در بین زن و مرد از دید قرآن مجید در داستان آفرینش انسان، مشترک است. در نگاه قرآنی، «منِ» مرد از «من» زن در آفرینش برتری ندارد؛ به قول مولوی «منتر» نیست!
تمایز بسیار مهم دیگر در داستان آفرینش به روایت عهد عتیق و قرآن مجید، ماجرای فریبخوردن آنان از شیطان است. به روایت عهد عتیق در این ماجرا، زن ابزار دست شیطانِ فریبکار میشود. حوّا تحت تأثیر اغوای شیطان که به شکل مار درآمد و او را فریب داد، خود شیطان دیگری میشود و آدم را میفریبد! این روایت نیز در ادبیات یهودی و مسیحی تبدیل به مضمونی ثابت و جاری شده است و درنتیجه مرد نشانه خردمندی است و زن نشانه احساس و فریبخوردگی.
عهد عتیق میگوید: مار از تمام حیوانات صحرا که خداوند ساخته بود، هوشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خداوند حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ بخورید؟» زن به مار گفت: «از میوه درختان باغ میخوریم، لکن از میوه درختی که در وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید، مبادا بمیرید!» مار به زن گفت: «هرآینه نخواهید مرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارفِ نیک و بد خواهید بود.» و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر دانشافزا [می آید]، پس از میوهاش گرفته، خورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند و پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند. (سفر پیدایش، باب سیّم، آیات ۱ ـ ۸).
ادامه دارد
پینوشتها:
۱. the Oxford Bible commentary, edited by John Barton and John Muddiman, Oxford, ۲۰۰۷, p. ۴۳
۲. تفسیر کنز الفوائد، ج۲، ص۱۶۷؛ عوالی اللئالی، ج۱، ص۵۳؛ بحارالأنوار، ج۴، ص۱۴؛ ج۱۱، ص۱۱۱
۳. الکافی، ج۱، ص۱۳۴؛ التوحید ج۱، ص۱۰۳؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳؛ الوافی، ج۱، ص۴۱۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۱ و ۴۸۵؛ کنز الدقائق، ج۷، ص۱۲۱؛ ج۹، ص۷۵
۴. صحیح البخاری، حدیث شماره ٦٢٢٧؛ صحیح مسلم، حدیث ش٢٨٤١
۵. صحیح مسلم، ح۲۶۱۲؛ صحیح البخاری، ح٢٥٥٩
۶. الألبانی، تخریج کتاب السنه، ح٥١٨؛ البیهقی، فی الأسماء و الصفات، ح٦٤٠
۷. ابن عربی، الفتوحات المکیه، الجزء الاول، ص۶۲ و ۱۰۶
https://www.futmak.com/arabic/maymaniya/pages.php?id=۶۲

شما چه نظری دارید؟