اطلاعات نوشت: گالری مؤسسه اطلاعات این روزها میزبان نمایشگاه عکس خبرنگاران عکاس روزنامه اطلاعات با عنوان «دوربین حماسه» است؛ نمایشگاهی که در آن 60 تصویر از آثار منوچهر قلمچی، محسن رفیعنژاد، جهانگیر رزمی، علی آذرنیا، مرتضی خاکی، علی غفاری، محمود محمدی و مرحوم مهدی کاشیان به نمایش درآمده است. تصاویری که حالا به «نماد» تبدیل شدهاند و شمایی از مقاومت و مجاهدت ایرانیان را طی هشتسال دفاع مقدس ترسیم میکنند، تصاویری که حالا بخشی از تاریخند و آدمهای درون این قاب ها ممکن است محصور در همان قاب باشند.
مینا حیدری خبرنگار اطلاعات در این باره نوشت: در نمایشگاه که قدم میزنید بیش از هر چیز، روح جمعی در تصاویر موج میزند. عکسهایی از رزمندگان را میبینید که گروهی و پر امید در کنار هم نشستهاند و به دوربین لبخند میزنند و شاید باورش سخت باشد که در آن سوی دوربین، جنگ جریان داشته و احتمال دارد پس از هر بار فشردن دکمه شاتر، هر کدام از آن آدمها تبدیل به خاطرهای در همان قاب شده باشند.
تصویری از مسجد جامع خرمشهر که گنبدش دچار آسیب شده دلم را میلرزاند. خرمشهر انگار برایم واقعهای از جنس دیگر است. این تصاویر، خیالی را در ذهنم میپروراند که انگار در کوچههای خرمشهر قدم میزنم، صدای پیدرپی انفجار را هم میشنوم و با صدای شاتر عکاس نمایشگاه دوباره به فضای گالری باز میگردم.
ویژهنامه اطلاعات جبهه
علی آذرنیا کماری، متولد سال 1338 و یکی از عکاسان دوره دفاع مقدس است که آثارش در نمایشگاه «دوربین حماسه» در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است.
او درباره نحوه ارسال عکسهای جبهه به تهران میگوید: در زمان جنگ، ویژه نامه روزنامه اطلاعات با نام «اطلاعات جبهه» از تاریخ 19 اردیبهشت 1366 چاپ شده و در جبهههای جنوب و غرب به دست رزمندگان میرسید.
این ویژهنامه با قطع ضمیمه منتشر میشد. من در سالهای 1365 و 1366 در جبهه عکاسی میکردم و عکسهایمان در همین ویژهنامه هم منتشر میشد. در عملیات کربلای 4 و 5 ما نگاتیوها را به دفتر اهواز روزنامه تحویل میدادیم و آنها با هواپیما یا اتوبوس به تهران ارسال میکردند. در آن زمان دفتر روزنامه در میدان توپخانه تهران بود و عکسها پس از سه یا چهار روز بالاخره در روزنامه چاپ میشد. آن روزها اصلا فکر نمیکردیم که شرایط به گونهای پیش برود که بتوان عکسها را در کسری از ثانیه ثبت و ارسال کرد.
عکسهایی که نشانی ندارند
این عکاس پیشکسوت در ادامه میگوید: یکی از مشکلاتی که در زمینه عکسهای دفاع مقدس وجود دارد این است که عکسها موجود است اما نام عکاس و محل عکاسی مشخص نیست. در آن زمان وقتی گزارشی تهیه میشد نگاتیوها را به لابراتوار که واقع در خود روزنامه بود تحویل میدادیم و آنها نام عکاس، موضوع و محل عکاسی را یادداشت میکردند، شماره میزدند و سپس نگاتیوها را ظاهر میکردند اما در مورد عکسهایی که از شهرستان میآمد این اتفاق رخ نمیداد و بسیاری از عکسها در حال حاضر مشخص نیست توسط چه کسی ثبت شدهاند یا مکان دقیق ثبت عکس کجاست؛ مگر این که خود عکاس یادش بیاید و بتواند آن را ثبت کند.
آذرنیا در ادامه میافزاید: من در سال 1363 در رشته عکاسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم و جزو اولین دانشجویانی بودم که وارد جبهه شدم. در آن زمان شناخت و درک فردی عکاسان از وقایع، سبب ثبت تصاویر خارقالعاده از جنگ شد.
درواقع ما ابزاری به اسم دوربین داشتیم که قرار بود با شناخت و معرفت، زیبایی خلق کند اما در زمان جنگ دوربین گاهی چیزهایی را ثبت میکرد که نهتنها زیبا نبودند بلکه نازیبا هم بودند و باز هم در همان شرایط، همکاران من لحظات نابی را ثبت و ضبط میکردند.
بازی زیبای ذهنی
علی آذرنیا با اشاره به عکسهای نمایشگاه میگوید: به عکسهای این نمایشگاه دقت کنید، به همین عکس خالی برج دیده بانی نگاه کنید، هیچ انسانی در این تصویر حضور ندارد و گویای غیاب است، یعنی هیچ شخصی تحت عنوان فاعل در آنجا نیست و همین عدم حضور نشان میدهد که انسان در این مکان حضور داشته است.
وی میافزاید: به عکس دیگری که یک خانه ویران را ترسیم کرده و تنها تلویزیون آن خانه سالم است نگاه کنید. در این عکس، ویرانی خانه حقیقت و تلویزیون مجاز است و آنچه از بین رفته حقیقت است و این یک بازی زیبای ذهنی است که ذهن مخاطب آگاه را درگیر میکند. مخاطب آگاه کسی است که تاریخ و فلسفه هنر خوانده باشد و حتی ادبیات بداند و چند اثر بلند و معتبر ادبی دنیا را خوانده باشد تا بتواند از کنار هم چیدن محتوا بیان سوم را استخراج کند.
نمادهای مقاومت
این مدرس عکاسی میگوید: عکس دیگر که بسیار زیباست عکس نخلهایی است که گویی سر بریده شدهاند و از این دست تصاویر زیاد است. برای ما این نخلها انگار مقتول هستند و رازهای نهانی در عمق وجودشان دارند.
با آنالیز عکسها میتوان زمینه تفسیر آنها را فراهم کرد. این تصاویر به عنوان نشانه هستند و میتوان آنها را در زیرمجموعههای نشانه دسته بندی کرد که عبارتند از آیکون(شمایل)، ایندکس(نمایه) و سمبل(نماد).
بعضیها معتقدند عکسهای دفاع مقدس نمایه یا سمبلند اما برخی میگویند این عکسها تنها بازنمایی از یک صحنهاند و برخی معتقدند عکسها مجموعهای از این دو روایتند؛ مثلا همین عکسهای دفاع مقدس پس از گذر این سالها تبدیل به نماد مقاومت شدهاند.
آذرنیا میافزاید: در ابتدای جنگ ما تجربه چندانی نداشتیم و با پدیده نویی مواجه بودیم اما وقتی جنگ، هشتسال به طول انجامید ما هم با گذر زمان و افزایش سن تجارب بیشتری کسب کردیم و شاید بهتر میتوانستیم لحظات ناب آن روزها را ثبت و ضبط کنیم. من همواره تلاش میکردم تا بتوانم با مخاطب ارتباط بگیرم و حسی را که خودم در آن صحنه دریافت میکنم به مخاطبم منتقل کنم و به عکاسی تنها به عنوان یک تکنیک نگاه نکنم، چون در آن زمان عکاسی بر پایه تکنیک استوار بود و منطق صوری را به ما آموزش میدادند اما در سالهای بعد در مقطع کارشناسی ارشد، فلسفه را تدریس میکردند، فلسفه هنر، تاریخ هنر معاصر، تاریخ هنر کهن، تاریخ هنر جهان؛ دروسی که این زاویه دید را به عکاسان میدهد تا با نگاهی نو به سوژهها بنگرند.
بیان جهانی عکس
این عکاس پیشکسوت در پایان میگوید: برخی معتقدند عکس، بیان جهانی دارد و مخاطب این بیان را دریافت میکند اما هر عکسی به اندازه 1000 کلمه نیست و ناظر ما باید آگاه و کنشگر باشد تا بتواند آن را به بیان جهانی نزدیک کند. برای فرد کنشگر در جامعهشناسی سه ویژگی قائلند، او آگاه، ارادهمند و هدفمند است و چنین فردی میتواند عکسی با بیان جهانی ثبت کند. اگر این شناخت نباشد جای سوژه و آبژه تغییر خواهد کرد و دوربین در این شرایط حاکم خواهد شد.
این نمایشگاه از یکشنبه نهم مهرماه به مدت یک هفته، از ساعت 10 تا 16 پذیرای علاقهمندان است.