پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۷
نظرات: ۰
۰
-
این جا همدلی موج می‌زند و لبخند معجزه می‌کند

خیران نیک‌اندیش، «همدم» را دختر خودشان و مؤسسه «همدم» را یک خانواده بزرگ می‌دانند و نه حتی «شبه خانواده».

زهره رنگامیز خبرنگار اطلاعات نوشت:  «همدم» نام دختری کم‌توان است که لبخندش الهام‌بخش نیکوکاران از سراسر کشور شده و بعدها «مؤسسه فتح‌المبین» به نام زیبای او تغییر نام یافته است. خیران نیک‌اندیش، «همدم» را دختر خودشان و مؤسسه «همدم» را یک خانواده بزرگ می‌دانند و نه حتی «شبه خانواده».

برای تهیه گزارش از «مؤسسه توانبخشی دختران همدم» رهسپار خیابان عبدالمطلب مشهد شده‌ام. مشتاقم تا دخترانی را که شب قبل به خوابم آمده‌اند و با صدای زیبایشان برایم شعر خوانده‌اند و نمایش اجرا کرده‌اند در واقعیت ببینم.

شفابخشی هنر

به مدیر داخلی مؤسسه می‌گویم دیشب این دختران زیبا را در خواب دیدم که چه بی‌نظیر و هنرمند بودند. با گفتن این جمله من، برای اولین ملاقات به اتاق تمرین موسیقی می‌رویم.

«تکتم» سلبریتی همدم است، دختر آوازخوان مشهدی که با همایون شجریان و شهرام ناظری و... اجرای مشترک داشته است و حالا در کنار او ستارگان دیگری در حال نورافشانی‌اند، باهم می‌خوانند و ما غرق صدایشان می‌شویم: «ای ایران ای مرز پرگهر، ای نامت سرچشمه هنر» و معجزه شفابخشی هنر را در این صداها می‌توان به وضوح شنید.

حمید افشاری، معلم موسیقی فرزندان همدم از اهمیت آموزش به بچه‌های دارای معلولیت می‌گوید و ابراز خوشحالی می‌کند که این آموزش‌ها باعث شده دو نفر از این بچه‌ها به شکل حرفه‌ای به نوازندگی پیانو بپردازند.

او چهار ساعت در روزهای زوج آموزش می‌دهد و ترانه‌های محلی ایران از ۷۱ سال پیش را با بچه‌ها کار می‌کند، مثل گل پامچال و معصوم معصوم. افق برنامه‌هایش، اجرای ارکستر با حضور دختران همدم است.

افشاری از هنر آواز «تکتم»، از دختران موفق مؤسسه در هنر موسیقی، برایمان می‌گوید و تأکید دارد که استعدادهای دیگری مثل مهتاب، افسانه و شقایق هم ستاره‌های موسیقی این مؤسسه هستند.

دریای محبت نیکوکاران

محمد رحیمی، یکی از مدیران این مرکز از نگهداری ۴۰۰ دختر معلول ذهنی، بی‌سرپرست و بدسرپرست در این مرکز خبر می‌دهد و می‌افزاید: فارغ از نگاه فمینیستی، این که مددجویان ما دختر هستند مظلومیتشان را بیشتر می‌کند و معلول ذهنی بودن این افراد، ریسک آسیب دیدن سلامت جسمیشان را هم بیشتر کرده و به مراقبت بیشتری نیاز دارند.

صحبت از خوبی خیرانی می‌شود که به هر اندازه از محبت و توانشان توانسته‌اند برای فرزندان مؤسسه همدم خرج کرده‌اند، مثلا یک خانم دکتر، مطبش را به عشق بچه‌ها تعطیل کرده و با یونیت دندانپزشکی‌اش آمده تا در خدمت این بچه‌ها باشد یا یک مرد نیکوکار با دوچرخه ماهانه از حومه مشهد برای دختران همدم، میوه و هدیه می‌آورد!

تغییر نام مؤسسه

به نیت دیدار بچه‌ها به سالن نگهداری می‌رسیم، از میان آن‌ها فقط سه نفر توان گفتگو دارند. با «زینب» آشنا می‌شویم که اهل دعاست و با همان زبان شیرین و لبخند زیبایش، برای میهمانان دعا می‌کند. او زائر کربلا هم شده و با دو مادریارش، به زیارت حرم امام حسین(ع) رفته است. وقتی مربی از زیارت کربلایش می‌گوید، زینب سر تکان می‌دهد و ذوق‌زده نگاهمان می‌کند.

مربی می‌گوید: زینب، شهربانو و همدم دخترانی هستند که بسیاری از هنرمندان کشور، وزرای دولت‌های مختلف و مسئولین برای دیدنشان می‌آیند.

او می‌افزاید: نام مؤسسه را از «فتح‌المبین» به خاطر دختری به نام «همدم» تغییر داده‌اند، چون او مددکار دوستانش و با همه مهربان است. تصویر لبخند همدم را قبلا روی پوستر مؤسسه دیده‌ام.

در پناه امن حرم

در خوابگاه، «مادریاران» به فرزندانشان غذا می‌دهند، آن‌ها را مرتب جابه‌جا می‌کنند، شستشو می‌دهند، برایشان جوراب می‎پوشانند و هنگام خواب لالایی می‌خوانند. «مادریاران» عنوانی است که این‌جا برای بانوان خیری که در کارهای معلولین به آن‎ها کمک می‌کنند به کار می‌رود.

بچه‌ها فقط اهل مشهد نیستند و از سراسر ایران به این مرکز سپرده شده‌اند؛ از سبزوار، مشهد، تهران و... مربی می‌گوید: دلیلش این است که خیلی‌هایشان زائر امام رضا(ع) شده و خانواده در پناه امن این حرم، رهایشان کرده و اغلب نوشته‌ای همراهشان بوده که نام و اصالتشان در آن آمده است.

ایستاده‌ام به تماشای مهربانی مربی و پرستار که مثل پروانه دور بچه‌ها می‌چرخند.

یکی از مادریاران می‌گوید: «خدیجه» نمی‌تواند صحبت کند، اما زینب متوجه سردرد دوستش می‌شود و به من خبر می‌دهد. زینب زبان دیگران است و حال دوستانش را برایمان ترجمه می‌کند.

اتاق به اتاق سر می‌زنیم، این‌جا خدمات تخصصی وجود دارد و یکی از اتاق‌ها مخصوص کاردرمانی است. 
رحیمی می‌گوید: دو کاردرمان و دو روان‌شناس به درمان تخصصی و روزانه دختران همدم می‌پردازند. پزشکان مرکز معتقدند ورزش و هنر، شفابخش بیماری ذهنی است و ورزش برای همه اجباری شده تا توانایی بدنی بچه‌ها رشد داده شود.

بازی دختران فوتبالیست با گل‌محمدی

در میان حیاط، توپ میان دختران فوتبالیست همدم می‌چرخد و مربی ورزششان می‌گوید: یحیی گل‌محمدی آمد و بعد از بازی با بچه  ها گفت بهترین بازی عمرش را این‌جا داشته است.

هنرمندی دختران مؤسسه در همه زمینه‌ها بروز پیدا کرده و به قول معروف از هر انگشتشان یک هنر می‌ریزد؛ از نقاشی و عروسک‌سازی گرفته تا گلیم‌بافی و معرق و سفارش ویژه هم از سراسر کشور دارند.

خانه زائران بی‌بازگشت

پای صحبت علیرضا سپاهی، مسئول روابط عمومی مؤسسه توانبخشی همدم و روزنامه‌نگار بازنشسته می‌نشینم. او معتقد است بهترین سال‌های عمرش را در کنار این دختران که مثل فرزندانش هستند، می‌گذراند.

سپس از کتابخانه‌اش یک تکه «سنگ دریایی» هدیه «معصومه»، دختر از دست رفته مؤسسه را نشان می‌دهد و انگار عضوی از خانواده‌اش را از دست داده باشد از او یاد می‌کند. ردپای این حس تعلق را در میان مربیان، پرستاران و حتی نگهبان مؤسسه می‌شود پیدا کرد. این‌جا میان این جمع صمیمی، دلبستگی موج می‌زند.

سپاهی معتقد است این که از داشته‌هایت چقدر ببخشی مهم است، این مؤسسه در میان خیرانش فردی به نام احمدآقا دارد که علی‌رغم بضاعت کم، با دوچرخه‌اش برای دختران مؤسسه نان و میوه می‌آورد و در حد توانش کمک‌رسان است.

وی می‌گوید: بچه‌های این مجموعه قانعند و زود خوشحال می‌شوند و این متفاوت از دنیای پیچیده ماست.

سپاهی در ادامه به تعداد زیاد کسانی که در نوبت پذیرش هستند و نیاز به سرپناه دارند اشاره می‌کند و می‌افزاید: همدم مجموعه‌ای محدود است و هیأت مدیره و خیران با توجه به این نیاز در حال احداث پروژه جدید هستند.

او احداث این ساختمان را هزینه‌بر دانست و از نیکوکاران خواست به اندازه بضاعتشان برای این کار کمک کنند.

این روزنامه‌نگار بازنشسته در پایان صحبت‎هایش درباره یکی هنرمندان معروف کشور می‌گوید: او سفر به مشهد و زیارتش را با حضور در کنار فرزندان همدم کامل می‌کند و اعتقاد دارد مؤسسه همدم، خانه زائران بی‌بازگشت است. 

قشنگ‌ترین پایان‌بندی این گزارش آن است که در گفتگو با تمام افراد فعال و همراه مؤسسه توانبخشی همدم شنیدم که گفتند فقط با یک لبخند «همدم» و دوستانش، مزد زحماتشان را می‌گیرند.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب