دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۷
نظرات: ۲
۰
-
مردم ما هم بی‌عاطفه شده‌اند؟

سلامت روان جامعه، در گرو همدلی، انسجام اجتماعی و توانایی پاسخ فعال به بحران‌هاست. جامعه‌ای که بتواند در برابر خشونت، متحد و اخلاقی واکنش نشان دهد، جامعه‌ای از نظر روانی سالم و امیدوار است.

عباس نعمتی - روزنامه اطلاعات| آیا جامعه امروز ایران محکوم به بی‌رحمی و خشونت است؟ آیا قتل الهه نشان از جامعه‌ای مرده، بی‌عاطفه و بی‌اخلاق دارد؟ یا برعکس، واکنش پرشور، گسترده و صادقانه مردم نشانه‌ای است از زنده بودن وجدان جمعی و پویایی اخلاقی این سرزمین؟ 

همبستگی اجتماعی، رشته‌ای نامرئی است که افراد یک جامعه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. وقتی رنج یک عضو پژواک رنج همه می‌شود، وقتی دلی به درد می‌آید و دل‌های دیگر آرام نمی‌مانند، نشانه‌ای است از این پیوند درونی و دیرپای. «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار». مردمی که هرگز الهه را ندیده بودند، حتی نامش را هم نشنیده بودند، اندوه مصیبت او را چون اندوه خود پذیرفتند. این همدلیِ خودجوش و رهایی‌بخش، گواه آن است که پیوندهای عاطفی و فرهنگی میان ایرانیان هنوز زنده و مؤثر است و می‌تواند به‌عنوان سرمایه‌ای اجتماعی، نقشی مهم در حفظ انسجام و مقاومت جمعی ایفا کند. 

«شفقت» از نگاه شوپنهاور ژرف‌ترین ریشه اخلاق است؛ احساسی که در آن انسان درد دیگری را همچون درد خویش تجربه می‌کند. در لحظه شفقت، مرز میان «من» و «دیگری» محو می‌شود و اخلاق عمق می‌یابد. تنها انگیزه اصیل برای رفتار اخلاقی، همین شفقت است. انگیزه‌ای که فارغ از سود و منفعت شخصی از دل همدردی زاده می‌شود. 

قتل بی‌تردید عملی غیراخلاقی و ضدانسانی است؛ اما واکنش جمعی به آن، به‌ویژه وقتی این واکنش از دل همدلی و شفقت برمی‌خیزد، خود نشان‌دهنده حضور فعال اخلاق در روان جمعی هر جامعه‌ای است. همدلی ناگهانی اما صادقانه با مقتول و خانواده‌اش، عاملی است که مسئولیت‌پذیری، انسجام جمعی و وجدان اجتماعی را تقویت می‌کند. مردم نه تنها از کنار  رنج یک خانواده نگذشتند، بلکه نوشتند، گریستند، اعتراض کردند. این همدردی برخلاف تصور کلیشه‌ای از جامعه‌ای سرد و فردگرا، نشان داد که ما هنوز وجدان بیدار و عاطفه فعال داریم.

چنین رفتارهایی نوعی مقاومت مدنی اخلاقی است؛ شکلی از اعتراض علیه خشونت و تبعیض. جامعه‌ای که برای دختری گمنام چنین اندوهگین می‌شود، جامعه مرده نیست. این جامعه هنوز می‌سوزد، هنوز می‌گرید، هنوز می‌نویسد، هنوز می‌پرسد و هنوز «وجدان» دارد.

سلامت روان جامعه، در گرو همدلی، انسجام اجتماعی و توانایی پاسخ فعال به بحران‌هاست. جامعه‌ای که بتواند در برابر خشونت، متحد و اخلاقی واکنش نشان دهد، جامعه‌ای از نظر روانی سالم و امیدوار است. شفقت و حمایت اجتماعی با سلامت روان ارتباط مستقیم‌ دارد و به احساس تعلق، ارزشمندی و امنیت تک‌تک شهروندان کمک می کند.

وقتی شفقت و حمایت به ‌صورت جمعی ابراز می‌شود، معنایش این است که شبکه‌های عاطفی و ارزشی جامعه هنوز فعال ‌است و جامعه ایرانی با وجود تمام فشارها و زخم‌ها، هنوز در مسیر تقویت ارزش‌های مثبت و رفتارهای سالم پیش می‌رود و این یعنی تلاش جمعی برای حفظ معنای انسان بودن؛ بنابراین مسئولان امر واکنش مردم را نه با نگرانی و احساس خطر، بلکه با قدردانی و امید بنگرند. نشانی از اینکه ایران هنوز زنده است؛ چون دل مردمش هنوز به درد دیگری می‌تپد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمدبهرامی بلوچ IR ۰۱:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۳/۱۹
    مردم ایران پرعاطفه ترین انسان ها درجهان هستند اما مشکلات معشیتی وعده های توخالی رنج های تورم سبب شده که مردم ایران فقط به خود وبرای معشیت خود بیاندیشند مردم ایران علارقم دارابودن وجدانی قوی ناچارا دست به ظلم ‌قتل سرقت اموال هم نوع خودمیزنند علل سرقت های قتل ناشی از فقر معشیت است دولت باید رفع مشکلات نمایند شغل برای مردم امروز فقط با دستور ‌روال ایجاد میشود بار مالی برای دولت ندارد
  • ه IR ۱۵:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
    علت بی قانونی است طرف قتل می‌کند تفاضل دیه و دیه وتحدید اولیای دم میکنند رضایت می گیرد آزاد می‌شود این بی قانونی جای قتل عمد وغیر عمد را اشتباه گرفته هر کس قتل عمد کرد غریبه، برادر ،پدر،کفتار،گرگ هرچی هرمی اعدامش کنید هر کس آدم ربا بی کرد تجاوز کرد مجرد متاهل صغیر کبیر حیوان هر کی بود اعدام ش کنید اسم وفامیلی اینها را با عکسشان منتشر کنید در ملأ عام اعدام کنید تلویزیون و رسانه ها نشان بدهند،درست

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی