دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی


ایران از پای نمی‌افتد، می‌تپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمی‌خیزد؛ مانند دلفین جَست می‌زند و پیدا می‌شود و نهان می‌شود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همان جا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش. هزاران هزار صدا در خرابه‌های تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابه‌های دیگر نیز پیچیده‌ است و گوش روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان می‌آیند و می‌روند، غولان می‌آیند و می‌روند، دوالپایان پاورچین پاورچین می‌گذرند، و آن روندهٔ بزرگ که ایران نام دارد، می‌ماند.

دکتر محمدرضا ترکی 
ایران من، ایران بزرگ است که من دل
دیری‌ست به‌ این سرو برومند سپردم
عشقِ به وطن را که درآمیخته با جان
میراث پدر بود، به فرزند سپردم
من همنفس آرش، بر کوه دماوند
جان بر سر آن تیر که افکند، سپردم
***
دیشب کلک حضورتان را کندید
موجودیت شرورتان را کندید
از حملة خویش شادمانی مکنید
ای اهل قبور، گورتان را کندید!

فاطمه نانی‌زاد
به وقت حادثه، سردارِ سر به دار شدیم
که ما همیشه عَلمدار اقتدار شدیم
اگرچه آینه‌ها را به سنگ کینه زدند
هراس و بیم نداریم، بی‌شمار شدیم
اگرچه باد وزیده‌ست، گاه طوفان است
خبر دهید که آمادهٔ شکار شدیم
در این حماسه که عزم بلند ما جزم است
همه شعور شدیم و همه شعار شدیم
بگو به آل یهودا در انتقامی سخت
به قصد جان شما، تیغ ذوالفقار شدیم

محمدکاظم کاظمی
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
سر می‌دهیم زمزمه‌های یگانه را
حتی اگر زمانه دهان‌بندمان زند

علیرضا قزوه
ببین که صاحب عشق سلیم و عقل سلیم
به غیر دوست سرش را نمی‌کند تسلیم
کسی که عطر خدایی گرفته جان و تنش
نگاه کن چه سبکبال می‌رود چو نسیم
چه عاشقانه و مستانه نوش جان کرده‌ست
از آن شراب که از کوثر است و از تسنیم
چو صبح سعد غدیر آمد و اذان درداد
زمانه نام شما را نوشت بر تقویم
اگر شهادت پادرمیانیی نکند
چگونه تازه شود عهد دوستان قدیم؟
سلام بر تو سلامی و حاج‌زادة ما
که بود دانشتان دانش هزار حکیم
رشید و باقری از درک ما بزرگ‌ترند
که دردشان چه بزرگ است و داغشان چه عظیم
سران جهل جهان تیر می‌زنند مدام
به واضحان شفا، شارحان التفهیم
عدوی بوعلی و خواجه‌اند و بیرونی
چه حکمت است که علامه می‌کشند و حکیم؟
حکیم عالم، عباسی است و طهرانچی
در این زمانه که شد عقل و عشق ما تحریم
همیشه سهم شهیدان‌مان ثواب جزیل
هماره قسمت بدخواهشان عذاب الیم
کریمِ ابن کریم‌ایم و از تبار شهید
که هست نسبت صهیون، لئیم ابن لئیم
الا بزرگ اماما! بزرگتر شده‌ای
به برکت نفس و غیرت توایم، قویم
بزرگتر شده‌ای ای امام و سَرور ما
که یک جهان به بزرگیت می‌برد تعظیم
ز سِحر سامریان، هیچ بیم‌مان نبود
که هست در کف تو این زمان، عصای کلیم
هنوز شور تو داریم، پیشوای بزرگ
رضا به راه تو دادیم، ای خدای کریم
تو ای ستاره که رخشان‌تری ز هفت‌اختر
به حُرمت تو قسم می‌خورند هفت‌اقلیم
ببین که صهیون کودک‌کش است و دانش‌کش
سیاه‌روی‌تر از این شد آن سیاه گلیم
هزار مرتبه از نو شکوفه می‌بندیم
اگرچه ما را از داغتان، دلی‌ست دو نیم
چه حکمتی ست که خونهای پاکتان ما را
به غیر درس شهادت نمی‌دهد تعلیم
به رعد و فاتح و سِجّیل و نازعات قسم
ز خشم خویش، تل‌آویو را کنیم جحیم
چه غم ز حیلت فرعون و فتنة نمرود؟
که پیر و مرشد ما، موسی است و ابراهیم
سپیده بر سرتان لشکر أبابیلیم
که ما عذاب الیمیم، ما عذاب الیم
به خان آخر تاریخ، رُستمانه بزن
شهاب فاتح ما را به جان دیو رجیم
وطن! اگر به مَنت حاجتی‌ست، این دل و جان
مرا سری‌ست که با شوق می‌کنم تقدیم
ز برکت شهدا، این وطن حرم شده است
که دور باد حوادث ازین خجسته حریم

نگین نقیبی
ما دشمن هر ظالم و فاسق هستیم
در راه ولایتیم و عاشق هستیم
مائیم سپاه حضرت روح‌الله
مشهور به وعده‌های صادق هستیم

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی