ای هموطن
حسین پژمان بختیاری
ای هموطن، به نام وطن برخیز
برخیز و دفع فتنة اعدا کن
جاه و ظفر، بلا و خطر دارد
سر، زیر پا و رخ، سوی بالا کن
عزم بلند و همت والا را
ای دوست، وقف نیت والا کن
هان ای درفش کاوه، پر افشان شو
پرچم ز نای بند ثریا کن
تو مشعل سعادت آفاقی
آفاق را صفا ده و رخشا کن
ای مادر عزیز من، ای ایران
برخیز و جلوه با قد رعنا کن
در سایة درفش همایونت
ما را هماره یکدل و یکتا کن
فرزندگان پاک نکو خو را
زی خویشتن صلا ده و آوا کن
ای هموطن، تو تخمة دارایی
جان را فدای کشور دارا کن
بیگانه دوستان کج آیین را
داری بلند پایه، مهیا کن
با تیغ کج، ز لوث کج اندیشان
این مرز را به جمله مصفّا کن
سختترین انتقام
محمدحسین مهدویان
پیچید در سراسر دنیا پیام ما
نزدیکتر به قله شد از قبل، گام ما
مضمون شعرهای بلند و حماسی است
هر جا شنیده میشود امروز نام ما
در انتظار لحظة پیکار ماندهاند
شمشیرهای آخته و در نیام ما
با هر شهید، باور ما زندهتر شدهست
«ثبت است در جریده عالم دوام ما»
نزدیکتر شدهست زمان زوالتان
نزدیکتر شدهست زمان قیام ما
باید از این به بعد بمانید روز و شب
در انتظار سختترین انتقام ما
فصل انتقام
محمدمهدی عبدالهی
این خون که سرآغاز قیام است امروز
یاریگر فصل انتقام است امروز
با نغمة «یا علی» بگو بر صهیون
کار همة کفر تمام است امروز
مدافعان وطن
کمیل کاشانی
سلام من به شهیدان، مدافعان وطن
مدافعان زمین، آب، آسمان وطن
سلام من به شما که نهادهاید از شوق
سر ارادت خود را بر آستان وطن
به عزم و رزم شما غبطه میخورد عالَم
ندادهاید امانی به دشمنان وطن
ز خون پاک شما این بشارت آمده است
نمیرسد به خدا لحظهای خزان وطن
هماره یاد شما زنده و گرامی باد
که نامتان گره خورده به داستان وطن
به روی پیکرتان زخم تیر و ترکش نیست
که نقش بسته به جسم شما، نشان وطن
برای حفظ وطن، دین خود ادا کردی
شهادت است مدال تو قهرمان وطن
شمشیر علی
سید مسعود علوی تبار
شمشیر علی دوباره چالاک شود
تا هیبت کودککشیات خاک شود
تقدیر چنین است که از سطح جهان
با نام غدیر، نام تو پاک شود
بوی حماسه
حسنا محمدزاده
یک کهکشان فانوس از سوسویمان برخاست
بوی خدا از سینة یاهویمان برخاست
یک روز در دامان غیرت، شیر نوشیدیم
یک روز صدها شیر از زانویمان برخاست
هر کس که قهر و اخم مان را دیده، میداند
صد تیغ برّان از خم ابرویمان برخاست
از برجها تا خانههای خشتی کوچک
بوی حماسه از دل پستویمان برخاست
در هر هزارویکشب این قصة پرشور
فریادهای سرخ از نُهتویمان برخاست
ستارخان بودیم و با هر باد تازنده
تبریز تبریز از تب برنویمان برخاست
آن روی سکه تازه دیدن دارد از امروز
شاید هزاران رستم از آن رویمان برخاست
صور اسرافیل
محمدمهدی عبدالهی
یارب، حکایت چیست از هر گوشة این ایل؟
هر دم شهیدی میرسد همقصه با هابیل
امروز هم در قلب تهران، کربلا جاری است
آری، «فدیناهُ بذبحٍ» میشود تأویل
فرماندهجان، قرآن بخوان با حنجر خونین
از روی نیزه میرسد صوت خوش ترتیل
دیگر مدارا با شرارت، هیچ جایز نیست
از ما بترس ای لشکر بیریشة قابیل!
ای لشکر صاحبزمان آماده باشید آی!
باید دمید این بار هم در صور اسرافیل
باید برای محو صهیون دست بالا زد
باید ببارد بیهوا از آسمان، سجّیل
تکرار در تکرار هر سو میشود تاریخ
فرعون دارد غرق میگردد میان نیل
بشنو صدای «یالثارات الحُسین» آمد
چیزی نمانده تا شود نابود اسرائیل
عاطفه خرمی
لرزه بر جان زمین و آسمان افتاده است
اتفاقات جدیدی در جهان افتاده است
در دل شب، آفتابی ناگهان پیدا شدهست
یا که با فوجی ستاره آسمان زیبا شدهست
گرچه میگویند مردم: رد دود موشک است
آی دنیا! این تقاص خون صدها کودک است
حک شده آیات حق بر سینة پهبادها
این فقط مشتی است از خروارمان، جلادها!
وحشت افتاده میان گلة گرگان، ببین!
لانههای غصبی آخر میشود ویران، ببین!
جرأت طوفانی مردان ایران دیدنی است
جنگ احزاب است و کار نسل سلمان دیدنی است
در جهان محکمتر از جنس لطیف عشق نیست
گنبدی از جنس آهن هم حریف عشق نیست
ننگ بر تاریخ اگر ننویسد این اعجاز را
بر فراز بام دنیا، لذت پرواز را
آسمان باید ببیند این شکوه تازه را
در تن دنیای مرده باز روح تازه را
در تمام باغها، انگار فروردین شدهست
زخم پاییز و زمستان اندکی تسکین شدهست
نورباران میشود با مرگ تاریکی جهان
کودکان غزه میخوابند آخر در امان
«وعده صادق» خبر دارد، خبرهای جدید
مژده باید داد امشب را به یاران شهید
فرزانه قربانی
عاقبت با هیبت سجیلها سر میرسیم
آسمانت را قرُق کرده، مکرر میرسیم
با غدیری که به خون آغشته، بیعت میکنیم
در میان معرکه، با فتح خیبر میرسیم
میرسد بر گوش دنیا غرش فریادمان
حنجرِ سرخیم و با الله اکبر میرسیم
گستراندی فتنة شب را در این دنیا، ولی
وعدههای صادقیم، از صبح محشر میرسیم
ای تبر، نسل مقاوم را مترسان هیچگاه
در شجاعت ما به آن سرو تناور میرسیم
مثل سرلشکر سلامی، مثل حاجیزادهها
خدمت ارباب خود یک روز بیسر میرسیم
عمادالدین ربانی
ما وارث ذوالفقار مولا هستیم
هستیم همه دشمنتان، تا هستیم
ای اسرائیل، خیبر از یادت رفت؟
یادآور آن حماسهها ما هستیم
سیدحکیم بینش
زبان گفتگو گاهی تفنگ و گاه خودکار است
ولی با اهل خیبر، ذوالفقار مرتضی کار است
زدی یک زخم کاری، میخوری صد زخم کاریتر
جهان در پیش چشمانت پس از این تیره و تار است
سلامی را گرفتی، آرزوی او شهادت بود
علی بی یار و تنها نیست، یک ایران علییار است
رژیم نحس دانشمندکُش! از نقشه خواهی رفت
به هر سو رو کنی، تاریکی و بنبست و دیوار است
نشستی با خودت گفتی «بزن در رو» عجب راهیست
بزن در رو و جستنها، نهایت یک دو سه بار است
برای شخم شهرکها و برجِ عاجهای تو
برای فتح خیبرها فقط یک «یا علی» کار است
علیرضا حکمتی
در سر هوای مستی میخانه داریم
دل در هوای ساقی و پیمانه داریم
هم جان به کف آمادة رزم و نبردیم
هم گوش جان بر رهبر فرزانه داریم
ما لشکر آمادة آقاحسینیم
ما ملت آزادة آقاحسینیم
دشمن نمیداند اگر فرمان بیاید
در خانه دشمن بسی طوفان بیاید
لشکر به لشکر، جان به کف با یک اشاره
صدها دلاور از سوی ایران بیاید
ما لشکر آمادة آقاحسینیم
ما ملت آزادة آقاحسینیم
پیکار با دشمن، چه در لبنان باشد
حتی اگر در غزه و ایران باشد
با رمز «یا مهدی»، تمام خاک دشمن
با موشک ایرانیان، ویران باشد
ما لشکر آمادة آقاحسینیم
ما ملت آزادة آقاحسینیم
میثم یوسفی
این تازه شکوه بای بسمالله است
این صبح همان حقیقتِ دلخواه است
از غرّش ذوالفقار حیدر، حیدر
پیداست دوباره خیبری در راه است
*

شما چه نظری دارید؟