در روزهای جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، که پاره تنمان، مورد هجوم دشمن متجاوز قرار گرفت، بار دیگر نوبت همدلی فرا رسید. باید پای این درفش کاویانی ماند و فراموش نکنیم که برای برقرار ماندنش، چه خونها نثار شده است.سرزمینی که طی ۲۷۰۰ سال گذشته ۲۵۰ نبرد عظیم را از سر گذرانده و ۵ ویرانی ناشی از پیکار را تجربه کرده، همچنان پایدار مانده است. و این همه نشانهای برای جان دادن در راه پرچم مقدس ایران و کوشش برای حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی است.
دکتر ابراهیم جعفری: به قول زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن در مقاله «ایران را از یاد نبریم»(مجله یغما، شماره ۱۴۱، فروردین ۱۳۳۹): «ایران شاید سختجانترین کشورهای دنیاست. دورههایی بوده است که با نیمهجانی زندگی کرده؛ اما از نفس نیفتاده است؛ و چون بیمارانی که میخواهند نزدیکان خود را بیازمایند، درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده و زندگی را از سر گرفته است. با وجود تلخکامیها،ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمرِ ما در زیر بار تاریخ خم شده است؛ ولی همین تاریخ به ما نیرو میدهد و ما را بازمیدارد که از پای درافتیم.»
در ۱۲ روزی که از زمین و آسمان، آتش بر سر ایران میبارید، تحلیلگران در اتاقهای فکر غربی روی یک چیز حساب کرده بودند؛ شکافهای داخلی. گمان آنان بر این بود که جامعه ایرانی در وضعیتی است که موشکها و دلهرهها، آخرین بند همبستگی را خواهد برید؛ اما اتفاقی برخلاف انتظاراتشان افتاد و سیاست عامه بر تحلیلهای کلاسیک مرسوم غالب شد.
مردم با هر تفاوتی که داشتند، کنار هم ایستادند؛ به گونهای که سیاستمداران ایران بیپرده میگویند این همبستگی، نه صرفاً یک واکنش احساسی، که یک دارایی راهبردی برای ایران است.
در این ائتلاف، دستهبندیهای رایج جناحی کمرنگ شدو نه فقط طرفداران که حتی منتقدان نظام در خیابان ها، در بیمارستانها، در فضای مجازی و یا زیر بمبارانها در کنار هم بودند.
در این ۱۲ روز، مردم فقط سنگر سیاست و دفاع نبودند، بلکه تصمیمساز واقعی بودند، آنان بودند که مسیر را عوض کردند، روحیه دادند و درد کشیدند اما تسلیم نشدند.
شاید مهمترین درس این جنگ، نه در تخریب تأسیسات یا تحلیلهای استراتژیک، بلکه در صدای بلند یک ملت نهفته باشد که گفت: «ما هنوز در صحنه هستیم.»قطعاً، تابآوری و پاسخ ایران فراتر از پیشبینی آنان بود. تفوق هوایی و نخوت تکنولوژیک آنان، قادر به شکست اراده ملی ایرانیان نبود و با پاسخهای موشکی بیسابقهای روبهرو شد و آنچه مهاجمان از همراهی داخلی بخشی از ناراضیان تصور کرده بودند، رخ نداد.در خطایی محاسباتی، آنان درک درستی از تمدن، هوشمندی و تعلقات تاریخی و جغرافیایی و هویتی ایرانیان نداشتند و نمیدانستند که ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه و دفاع از خود کوتاه نخواهند آمد و فضای واقعی مردم ایران، در این گونه موارد با فضای تفننی مجازی متفاوت است.
عموم مردم و تشکلهای سیاسی به خوبی درک کردند که این تجاوز، کیان ایران را هدف قرار داده است. از اینرو با وجود انتقادات بسیار درباره شیوه حکمرانی در جمهوری اسلامی، با درک عمیق خود در برابر تهاجم بیگانه در کنار حاکمیت قرار گرفتند.
مردم نه فقط فریب بازیهای رسانهای بیگانگان را نخوردند، بلکه به نیروی انتظامی برای شناسایی معدودی خودفروخته کمک زیادی کردند. در شمال کشور با وجود ۶ میلیون نفر مسافر، نه فقط هیچ حادثهای گزارش نشد، بلکه مهربانیهای زیادی دیده شد. در این ایام، هجوم به پمپبنزینها و مغازهها، انبار کردن و احتکار کالاها و ... دیده نشد. از سوی دیگر دولت با درایت عمل کرد و کمبودی در تأمین و توزیع کالاهای اساسی و سوخت به چشم نخورد، که این همدلی باید تداوم یابد و باید قدر این مردم را دانست.
هیچ ملتی در پیچهای سخت سرنوشت به جز با تکیه بر خرد جمعی و همآوایی صداهای گوناگون نخبگان خود، به قلههای ثبات و پیشرفت دست نیافته است.
خدای بزرگ را سپاسگزاریم که ایران ما، با سرمایه بیپایان فرهیختگان و دلسوزان خویش، همچنان از ظرفیت شگفتانگیزی برخوردار است تا در این بزنگاه سرنوشتساز، بار دیگر مشعل امید و سازندگی را برافروزد.ایران ما یک کشور معمولی در جغرافیای جهان نیست؛ یک تمدن تاریخی است. تاریخی که تنها به سلسله پادشاهان یا جنگهای خونین محدود نمیشود، بلکه در ذهن انسان ایرانی، به صورت یک وجدان تاریخی جاری است.
ایران، در سراسر تاریخ پرفراز و نشیب خود، بارها آماج حمله، تحقیر و غارت قرار گرفته؛ اما همچنان به حیات خود ادامه داده است. با این همه، هر نسل موظف است از چرخه تلخ آزمون و خطای تاریخی درس بگیرد و مراقب فروکاستن این میراث باشد.
یاد شهیدان را گرامی میداریم و به رزمندگان عزیزمان دستمریزاد میگوییم.

شما چه نظری دارید؟