رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها اندوختیم
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
اقبال لاهوری
دکتر ابراهیم جعفری: فاصله کوتاه تجاوز رژیم صهیونیستی به کشور عزیز ما با ماه محرم و عاشورای حسینی، پیوند عمیق مردم را با سالار شهیدان و یاران باوفایش بیشتر و بهتر آشکار ساخت.
در واقع با تکیه بر گفتمان عاشورا که مرگ سرخ را به از زندگی ننگین میداند، طی ۱۲ روز رشتههای همبستگی اقشار گوناگون مردم آنچنان مستحکم شد که حیرت جهانیان را برانگیخت و آرزوی صهیونیستها نقش بر آب شد.
آنان فراموش کرده بودند که ایران چتر مشترک هویت همه ما با هر باور، هر سبک زندگی و هر دیدگاه است.
از سوی دیگر رئیس محترم جمهوری در جلسه اخیر دولت تاکید کردند که «همدلی ایجاد شده در میان مردم و مسئولان در جریان جنگ ۱۲ روزه، یک فرصت برای تغییر در نگاه مدیریت و رفتار مسئولان است؛ از این رو ضرورت دارد تمامی دستگاههای اجرایی و کارگزاران نظام، به این مهم توجه خاص داشته باشند و اقدام اجرایی ویژهای را برنامهریزی و اجرا کنند.»
با این وصف این سوال مطرح است که آیا چنین مردمی بعد از سالها تحریم و فشارهای اقتصادی که زیر بار یک تجاوز ددمنشانه، نهایت بلوغ اجتماعی را از خود نشان دادند، شایسته اعتماد نیستند و آیا صرف تحسین ومجید از آنان کافی است؟
اعتماد در گروی مشارکت واقعی است و اکنون زمان آن است تا این اصل را در عمل پیاده کنیم. مشارکت مردم نه فقط در انتخابات، بلکه در تصمیمگیریهای کلان، در سیاستگذاریهای اقتصادی و اجتماعی و در بازسازی کشور، باید به واقعیتی ملموس بدل شود، چرا که مهترین سپر امنیتی ایران اسلامی در برابر هر تهدیدی، نوع کنشهای جمعی جامعه است.
یکی از مهمترین گامها در این مسیر، تقویت نهادهای مدنی است، جامعهای که در آن تشکلها، انجمنها و سازمانهای مردمنهاد بتوانند آزادانه فعالیت کنند، در برابر بحرانها مقاومترند.
تجربه جنگ تحمیلی اخیر نشان داد وقتی مردم سازمانیافته عمل میکنند، معجزه میآفرینند. از گروههای امدادی که در مناطق مختلف به کمک آسیبدیدگان شتافتند، تا شبکههای محلی که در توزیع کمکها نقشآفرینی کردند، همه نشاندهنده ظرفیت کمنظیر جامعه مدنی ایران است. این تجربه بار دیگر نشان داد که آزادی عمل به نهادهای مدنی، عقل جمعی جامعه را شکوفا خواهد کرد.
در عین حال اعتماد به مردم، به معنای شنیدن صدای آنان نیز هست. سالهاست که ما نیازمند ترمیم شکافهای اجتماعی هستیم و این ضرورت در شرایط پیش رو جدیتر هم خواهد بود. گفتوگو، انتقادپذیری و شفافیت، ۳ ستون اصلی برای بازسازی اعتمادند.
مردم ما در ایران اسلامی با همه تفاوتها و تنوعهای خود، آمادهاند تا در گفتگوهای ملی شرکت کنند. در شرایطی مانند جنگ تحمیلی اخیر بر این نکته تاکید شد که همه ما در یک کشتی نشستهایم و هم سرنوشت هستیم؛ اما ضرورت سیاسی این هم سرنوشتی آن است که با یکدیگر «هم منفعت» هم بشویم. به عبارت دیگر، همان قدر که که در خطرها هم سرنوشت هستیم، در نعمتها و موفقیتهای این سرزمین هم سهمی منصفانه داشته باشیم. که به جز از مسیر اعتماد بیشتر به مردم و درک عمیقتر مطالبات آنان محقق نمیشود.
هویت ایرانی، هویتی چند تکه، پیچیده و در عین حال منسجم است، بنابراین باید به همه ابعاد این هویت توجه شود و نباید فقط یک یا چند بخش از آن را برجسته سازیم و از سایر قسمتهای آن غافل شویم، زیرا در غیر این صورت مسیری را خواهیم پیمود که به تضعیف انسجام اجتماعی منتهی خواهد شد.
این صداهای متکثر، اگر در چارچوب احترام به منافع ملی و روح جمعی سازماندهی شوند، میتوانند هارمونی ای بیافرینند که غرور ایرانی را نه صرفاً درگذشته، بلکه در اکنون و آینده هم بازتاب دهند.
بدیهی است که با این رویکرد، سرمایه اجتماعی را افزایش میدهیم. در دوران بحران، سرمایه اجتماعی کلیدیترین عاملی است که به داد مردم و جامعه میرسد؛ زیرا در پرتو اعتماد حاکمیت و مردم و نیز خود مردم با یکدیگر، مشارکت و همدلی که اساس یک جامعه توسعه یافته است، فراگیر میشود، که در این زمینه باید سیاست رابا عقلانیت آمیخت، احساسات را با درایت متعادل کرد وبه تاثیر آن بر نسلهای آینده اندیشید.
جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به میهن اسلامی ما، این درس را به ما آموخت که مردم حتی در سختترین شرایط از پای نمینشینند.
حالا نوبت حکمرانان است که این اعتماد را به رابطهای دوسویه بدل کنند و به عنوان یکی از زیربناهای قدرت ملی به کار بیندازند.

شما چه نظری دارید؟