سعید سعیدی: خواجه کریمالدین پاریزی از تجار پاریز به علت ۵ شاهی مالیات که از او اضافه گرفته بودند، در زمان شاه عباس دوم خود را به پایتخت رساند که داستان ملاقات او و پرسش از ثروت بیکرانش مشهور است. شاه پرسیده بود: «مگر کیمیاگری میدانی؟» و او جواب داد ه بود: «آری؛ کیمیاگرم. منتهی وسایل کیمیاگری من نخود است و عدس و گندم و جو و سایر برخاستهای کشاورزی.» و شاه او را انعام داده بود.
حال باید گفت تهیه ابزارهای این «کیمیاگری» از دیدگاه خواجه کریمالدین، مدتهاست با مشکلاتی مواجه شده است. مثلا تامین برنج همین خواروبارفروشی که شاید نزدیک به ۴۰ سال است از طریق یکی از بنکداران خوشنام شمال کشور صورت میپذیرفت و با یک تلفن برنج درخواستی بارگیری و فرستاده میشد؛ دیگر به این سادگیها امکانپذیر نیست! فروشندهای که گاهی بدون درخواستی از جانب ما، محمولههایی را روانه میکرد. و حتی برای فروش بیشتر کارتهایی در بعضی کیسهها قرار میداد؛ که اگر بر اساس شانس در کیسهای این کارت پیدا میشد؛ در قبال آن، کیسهای برنج جایزه میداد!
اما حال کار به گونهای شده است که دیگر در قبال پرداخت پول قبل از تحویل جنس نیز، سفارش به سختی اجرا میشود و این به هیچ وجه یک اتفاق ساده در اقتصاد کشور نمیتواند باشد. ترس در معامله باعث کُندشدن عرضه و بازار که اصولا بر پایه داد و ستد شکل میگیرد، با اختلال مواجه میشود که رکود و تورم در پی دارد، بخصوص اگر این رخداد درباره مواد خوراکی روی دهد، زیرا کم کم مایحتاج روزانه از عرضه در بازار، به پستوهای حجرهداران میخرد تا به قیمتهای بیشتری فروخته شود.
شایسته و البته لازم است که داعیهداران اقتصاد کشور تدابیر موثری برای حفظ ارزش ریال به کار گیرند، و از شوراندن بازار و دامنزدن به اقداماتی که بر کاهش قدرت پول اثر میگذارد دستبردارند:
تاکنون کردی چنین؛ اکنون مکن
تیره کردی آب را؛ افزون مکن
بر مشوران؛ تا شود این آب صاف
وندر او بین ماه و اختر در طواف

شما چه نظری دارید؟