رسانه آمریکایی نوشته، حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان داد که راهبرد «انزوای» آمریکا علیه ایران نتیجه عکس داشته و اکنون با تغییر دیدگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به تهدیدات منطقه‌ای و شیوه مواجهه با آن، رژیم صهیونیستی نیروی اصلی ثبات‌زدای منطقه است.

به گزارش ایسنا، رسانه آمریکایی نوشته حملات موشکی ایران به پایگاه هوایی «العدید» آمریکا در قطر در پاسخ به حمله متجاوزانه واشنگتن به تاسیسات اتمی ایران ممکن بود تلاش کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال‌های اخیر برای بهبود روابط با تهران و برقراری امنیت در منطقه را به خطر بیاندازد.واشنگتن‌پست نوشت: این حمله موشکی که البته به آسیبی به قطر وارد نکرد، محکومیت آشکار کشورهای حاشیه خلیج فارس را در پی داشت اما اقدام بیشتری انجام نشد که نشان می‌داد بهبود روابط آن‌ها تا اندازه‌ای برای آن‌ها مصونیت ایجاد کرده و ممکن است ادامه پیدا کند.«محمد بن عبدالرحمان آل ثانی» نخست‌وزیر قطر، در پی پاسخ نظامی این به تجاوزگری آمریکا گفت: امیدوارم روابط خوب با ایران در اسرع وقت به وضعیت عادی بازگردد. مردم ایران همسایه ما هستند و ما برای آن‌ها آرزوی صلح، رشد و پیشرفت داریم.واشنگتن پست نوشت: این اتفاق تصویر آشکاری از نحوه تغییر دیدگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به تهدیدات منطقه‌ای و شیوه مواجه شدن با آن از زمان دولت اول «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا را ارائه داد که ترس از ایران باعث سوق دادن برخی از کشورهای عربی به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل شد و دیگر کشورها را نیز به بررسی آن وا داشت. اما اکنون، ترامپ با وجود تلاش دولت او برای انجام دادن توافقات مشابه، از جمله میان عربستان سعودی و اسرائیل، با واقعیت متفاوتی روبه‌روست.
ثبات‌زداترین بازیگر اسرائیل است
این رسانه در ادامه با ارائه مثالی به تشریح این تغییر در دیدگاه‌ کشورهای منطقه پرداخته و نوشت: خطری که کشورهای حاشیه خلیج فارس زمانی گمان می‌کردند از ایران ناشی می‌شود، کاهش یافته است. این کشورها به‌رغم پیشینه‌ای طولانی از رقابت و ناسازگاری، در طی چند سال اخیر تلاش کرده‌اند با این تصور که کمکی به تهدید آشکار شبکه نیروهای نیابتی ایران کند و به دلایل دیگری از جمله منافع اقتصادی، ایران را به خود نزدیک‌تر کنند.درهمین حال، برخی از کشورهای عربی بیش از پیش در تعامل با رژیم صهیونیستی احتیاط به خرج می‌دهند و این رژیم را به دلیل عملیات‌های نظامی متجاوزنه آن در غزه، لبنان، سوریه و دیگر نقاط پس از عملیات «طوفان‌الاقصی» توسط جنبش حماس در ۷ اکتبر،  بازیگری متخاصم و غیرقابل پیش‌بینی در منطقه می‌بینند.
«اچ ای هلیر» تحلیلگر امور بین‌الملل در موسسه مطالعات امنیتی و دفاعی سلطنتی انگلستان در این باره می‌گوید: کشورهای حاشیه خلیج فارس مدت‌ها بود که ایران را بزرگ‌ترین نیروی ثبات‌زدای منطقه و تهدیدی برای مقابله می‌دانستند. اما اکنون محاسبات تغییر کرده؛ ثبات‌زداترین بازیگر اسرائیل است.به گفته او، دلیل این تغییر دیدگاه، اقدامات نظامی این رژیم در سراسر منطقه است. نگرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس تا حدی به دلیل «مقاومت کم  در برابر اقدامات اسرائیل و اختیار دادن به آن» از سوی آمریکا و اروپا تغییر یافته است. هلیر می‌گوید این «به شدت » کشورهای حاشیه خلیج فارس را نگران کرده است.
اسرائیل به‌دنبال صلح نیست
«محمد بحرون» مدیرکل مرکز تحقیقاتی «بحوث» در دوبی گفت که او پیشتر عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی، از جمله توافق امارات متحده عربی با این رژیم ذیل «پیمان ابراهیم» در دولت اول ترامپ را به دلایل متعددی، از جمله چشم‌انداز کمک امارات به موضوع تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، مثبت ارزیابی می‌کرد.اما او اکنون معتقد است با تحولاتی که در ۲ سال گذشته پس از جنگ غزه رخ داد و به حمله متجاوزانه ۲۳ خرداد علیه ایران منجر شد، «اسرائیل به دنبال صلح نیست، به دنبال امنیت است. البته نه امنیت، بلکه برداشت خود از آن».در ادامه این مطلب، با اشاره به این که اظهارات رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ نشان می‌دهد که آن‌ها گمان می‌کردند حمله متجاوزانه‌شان به ایران موجب گشایشی در گسترش توافقات عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی خواهد شد، مطرح شد: حملات به ایران، درست برعکس این تصور، منجر به افزایش خشم کشورهای منطقه، حداقل در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس شد. این حملات همچنین مذاکرات هسته‌ای را که قرار بود در عمان میان ایران و آمریکا به طور غیرمستقیم برقرار شود را مختل کرد.به گفته بحرون، حملات متجاوزانه رژیم صهیونیستی به ایران نه‌تنها هدف مختل‌کردن این مذاکرات را دنبال می‌کرد، بلکه تلاشی برای اخلال در روند گسترش روابط تهران با کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.هلیر نیز در این باره می‌گوید: این که اسرائیلی‌ها در میانه مذاکرات آمریکا با ایران بمباران را شروع می‌کنند، دربردارنده پیام ویژه‌ای برای کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
جنگ ایران و اسرائیل و افول پروژه صهیونیستی
یک رسانه عرب زبان در یادداشتی نوشت که با پایان رسمی جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، چشم‌انداز ژئوپلیتیکی منطقه وارد مرحله‌ای تازه شد؛ مرحله‌ای که نه پیروزی کامل دارد و نه شکست مطلق، اما در دل آن، شکاف عمیقی در مشروعیت رژیم صهیونیستی و افول آن به چشم می‌خورد و در این میان، صدای روشنفکران یهودی نیز علیه صهیونیسم بلندتر از همیشه شنیده می‌شود.شبکه الجزیره در یادداشتی از «عیاد أبلال» نویسنده و پژوهشگر مراکشی تحلیلی درباره جنگ اخیر ایران و اسرائیل منتشر کرده است؛ جنگی که در روز سه‌شنبه سوم تیر و پس از حملات آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران و حمله ایران به پایگاه «العدید» در قطر به طور رسمی پایان یافت.با وجود آنکه منابع آمریکایی مدعی آسیب گسترده به تاسیسات هسته‌ای ایران شدند، اما شواهدی از نابودی ذخایر اورانیوم غنی‌شده وجود ندارد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز گزارشی از تشعشعات هسته‌ای منتشر نکرده است.به گفته نویسنده، اگرچه مشخص نیست که این جنگ دقیقاً چه طرفی را پیروز یا مغلوب کرده است، اما آثار مخرب آن بر هر دو طرف قابل مشاهده است و رژیم صهیونیستی با وجود برخی موفقیت‌های نظامی، دچار شکست‌های آشکار سیاسی و راهبردی شد، به‌ویژه در زمینه ناکارآمدی سامانه‌های پدافندی خود که دیگر نماد قدرت بلامنازع در منطقه نیستند.در سوی مقابل، ایران نیز با وجود از دست دادن فرماندهان عالی‌رتبه نظامی و دانشمندان هسته‌ای، توانست با مقاومت در برابر ائتلاف غربی به رهبری آمریکا، خود را به‌عنوان یک بازیگر کلیدی و مقاوم در برابر سلطه‌جویی‌های تل‌آویو و متحدانش نشان دهد. به‌ویژه توانایی ایران در افشای ضعف ساختاری ارتش رژیم صهیونیستی، برتری نمادینی به تهران بخشیده و روایت مقاومت را در سطح منطقه‌ای تقویت کرده است.این جنگ که پایان نظامی‌اش رقم خورده، به‌نظر می‌رسد نقطه آغاز فصلی نوین از تقابل سیاسی-روایی میان دو روایت است: روایتی که از «مقاومت، ضدیت با استعمار و ایستادگی در برابر اشغالگری» سخن می‌گوید و روایتی غربی-صهیونیستی که ادعای «دفاع از تمدن و صلح جهانی» را دارد و آینده این تقابل، به پیروزی یکی از این دو روایت بستگی دارد.از منظر مطالعات پسااستعماری، نویسنده معتقد است که غلبه یک روایت بیش از آنکه به عوامل خارجی وابسته باشد، به شرایط داخلی آن گفتمان برمی‌گردد. در این راستا، باید توجه کرد که بسیاری از یهودیان جهان نیز نسبت به روایت صهیونیستی انتقادات جدی دارند؛ جریانی که پس از فاجعه سال ۱۹۴۸، قوت گرفت و با حوادثی چون حمله به غزه در سال‌های اخیر، صدایش رساتر شده است.بسیاری از یهودیان روشنفکر بر این باورند که سیاست‌های افراطی رژیم صهیونیستی، صلح و آینده مردم یهود را قربانی مطامع سیاسی نتانیاهو و رویاهای ارض موعود کرده است؛ رؤیایی که به قیمت نابودی فلسطینی‌ها و اعمال آپارتاید بر اعراب داخل و یهودیان غیر اشکنازی به‌پیش برده می‌شود.چهره‌هایی همچون آلبرت انشتین، زیگموند فروید، حنا آرنت، نعوم چامسکی، ایلان پاپه، نورمن فینکلشتاین، ریچارد فالک و دیگر روشنفکران یهودی، بارها نسبت به خطرات اشغال، تبعیض نژادی و استفاده ابزاری از یهودیت در راستای اهداف صهیونیستی هشدار داده‌اند. این جریان فکری، پس از حمله اسرائیل به غزه در ۲۰۲۳ و حمله اخیر به ایران، جان تازه‌ای گرفته و از نظر اخلاقی و ایدئولوژیک در حال زیر سؤال بردن مشروعیت رژیم صهیونیستی است.
در همین راستا، پیتر بینارت، اندیشمند یهودی آمریکایی، در کتاب اخیر خود با عنوان «یهودی‌بودن پس از ویرانی غزه: بازنگری اخلاقی» به‌طور علنی از روایت صهیونیستی اعلام برائت کرده است. همچنین نورمن فینکلشتاین، مورخ یهودی ضد اشغالگری در اظهاراتی تأکید کرده است که اسرائیل امروز دچار بحران مشروعیت و بحران وجودی است.نویسنده در ادامه یادداشت خود به تاریخچه تنش میان ایران و اسرائیل نیز پرداخته و با اشاره به تغییرات بنیادین پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، می‌گوید دشمنی رژیم اشغالگر با جمهوری اسلامی نه ناشی از تهدید نظامی بلکه حاصل تضاد ایدئولوژیک با رویکرد ضدصهیونیستی ایران بوده است.از جنگ نرم، حملات سایبری، ترور دانشمندان هسته‌ای تا حمایت ایران از محور مقاومت در لبنان، سوریه، یمن و عراق، همه حاکی از عمیق‌تر شدن این تنش است. به‌ویژه آن‌که سیاست‌های اسرائیل همواره بر پایه حمایت‌های یک‌جانبه غرب و بی‌توجهی به قواعد حقوق بین‌الملل بنا شده است.
به اعتقاد نویسنده، آنچه جنگ ۲۰۲۵ را از سایر درگیری‌ها متمایز می‌کند، نه سطح خشونت آن، بلکه پیامدهای ژرف‌تر آن بر روایت صهیونیستی و افزایش شکاف‌های داخلی در میان خود یهودیان است. شکاف‌هایی که می‌تواند نویدگر افول پروژه‌ای باشد که بر پایه استعمار و نژادپرستی شکل گرفت.در نهایت، باید گفت که این جنگ نه با موشک و بمب، بلکه با روایت‌ها به پایان خواهد رسید؛ روایت‌هایی که نه‌تنها در خاورمیانه، بلکه در ضمیر جهانیان طنین‌انداز شده‌اند.
یمن محکم ایستاده است
یک رسانه لبنانی گزارش داد که یمن در پی تغییر توازن بازدارندگی در دریای سرخ، به دغدغه‌ای جدی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.در جریان جنگ اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، نگاه‌های غربی به ویژه آمریکا، به نقش یمن در این درگیری معطوف شد. هدف اصلی، ارزیابی احتمال مشارکت یمن در کنار ایران، در این جنگ یا حفظ بی‌طرفی بود. در نتیجه، توافق یمن و آمریکا در دریای سرخ به آزمون گذاشته شد و نگرانی‌های واقعی آمریکا و انگلیس از ازسرگیری عملیات یمن در این منطقه آشکار شد.روزنامه الاخبار با بیان این مطلب نوشته پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، این رژیم تلاش کرد خود را پیروز میدان و دست برتر در منطقه نشان دهد، اما ساعاتی پس از آتش‌بس، تل‌آویو از طریق «یسرائیل کاتس» وزیر جنگ خود، پیامی تهدیدآمیز به صنعا فرستاد و مدعی شد که با انصارالله همان‌گونه رفتار خواهد کرد که با ایران کرده است.طبق این گزارش با وجود اینکه حساب‌ها میان ایران و رژیم صهیونیستی هنوز بسته نشده و هر ۲ طرف در حال تقویت توانایی‌های خود برای لحظه مناسب هستند، رژیم صهیونیستی در حال حاضر قادر به ورود به دور دوم درگیری با ایران نیست. با این حال، این رژیم یمن را تهدیدی راهبردی در مرزهای شرقی سرزمین‌های اشغالی می‌داند و معتقد است که می‌تواند با استفاده از قدرت نظامی یا تهدید به آن، این تهدید را مهار کند.
تحلیلگران صهیونیست بر این باورند که جنبش انصارالله تنها نیرویی است که می‌تواند در جنگ دوام بیاورد. سازمان‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی اطلاعات محدودی درباره توانایی‌های تسلیحاتی یمن دارند. همچنین، یمن زرادخانه خود را در مکان‌های محکم زیرزمینی پنهان کرده است که حتی هواپیماهای آمریکایی، از جمله هواپیماهای رادارگریز بی-۲، نتوانسته‌اند به آنها نفوذ کنند.با این وجود، یمن منبع نگرانی فزاینده‌ای برای آمریکا و رژیم صهیونیستی است. آنها دائماً در تلاش برای خنثی کردن یمن از طریق روش‌های مختلف هستند.با این حال، «سید عبدالملک الحوثی» رهبر انصارالله این ادعاها را رد و تأکید کرد که یمنی‌ها نه تنها تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران را محکوم می‌کنند، بلکه شریک در این موضع هستند.با وجود اینکه تنش بین ایران و رژیم صهیونیستی در سطح «روزهای جنگی» باقی ماند و نیازی به مشارکت مستقیم انصارالله در نبرد نبود، گسترش درگیری به جنگی همه‌جانبه می‌توانست به معنای ورود یمن باشد. یمن بارها اعلام کرده که آماده استفاده از موقعیت جغرافیایی خود، از جمله بستن تنگه باب‌المندب و تبدیل دریای سرخ به منطقه نظامی، یا گشودن جبهه‌های داخلی با ابعاد منطقه‌ای است که آمریکا آن‌ها را خطوط قرمز می‌داند. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی