محمد محمودهاشمی
« از تقدس آب نزد ایرانیان همین بس که «میهن» و «زادگاه» را «آب و خاک» مینامند»۱
نگاهی به جغرافیای ایران نشان میدهد که بیشتر مساحت این منطقهی دیرپای تمدن بشری را میبایست جزء مناطق خشک و کم بارش زمین به حساب آورد. ابرهای بارانزا با سد ستبر کوهستانی البرز و زاگرس روبرو میشوند و در نتیجه بخشهای داخلی فلات ایران، میزان بسیار کمتری از بارشهای سالیانهی ایران را به خود اختصاص میدهند. از همین روی، بیشتر مساحت ایران در معرض کمآبی مداوم قرار دارد.
تمدنهای بشری در ابتدا در کنار آبهای سطحی شکل گرفتند تا امکان ارتزاق جامعهی یکجانشین از طریق کشاورزی با این منابع آبی ممکن شود، تمدنهایی چون تمدن میانرودان که در کنار دجله و فرات شکل گرفت تا تمدن مصر که در کنار رود نیل به وجود آمد. ایران تاریخی نیز از این امر مستثنی نیست. تمدن عیلام در جلگهی خوزستان و در کنار رودخانه شکل گرفت و در مناطق دیگر ایران نیز ما شاهد شکلگیری کانونهای اجتماع بشری در کنار رودخانهها هستیم، در حالی که مردمانش از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند. جالب توجه آنکه حتی مناطق نیمه خشک و خشک ایران هم دارای اجتماعهای بشری چندین هزارسالهای است که به صورت پراکنده و در فاصلههای طولانی از یکدیگر شکل گرفتهاند. در این مناطق، آب به سختی به دست میآمد. به همین سبب، آب بسیار با ارزش بود و مردمان ساکن در مناطق خشکی چون حاشیهی کویر برای آب اهمیتی بسزا قائل بودند. این اهمیت در اذهان مردم تا جایی پیش رفته بود که در فرهنگ و آیین ایرانیان باستان، آب از عناصر اصلی چهارگانه و مقدس به حساب میآمد و آلودن آن در مذهب زرتشتی عملی اهریمنی و ناشایست تلقی میشد.
قبل از ورود آریاییها به فلات ایران اجتماعهای انسانی یکجانشین؛ مبتنی بر زندگی کشاورزی؛ در مناطق مختلف ایران شکل گرفته بود. این کانونهای اجتماعی بیش از سه هزار سال قبل از آنکه آریاییهای کوچ نشین همراه با دامهای خود به ایران پای بگذارند کشاورزی میکردند و با فنون آبیاری زمین آشنا بودند و همین برخورد زندگی شبانی آریاییها با زندگی زراعی ساکنان بومی فلات ایران به تدریج فرهنگ یکجانشینی را در میان این اقوام سلحشورِ تازهوارد گسترش داد و کشاورزی نزد آنها اهمیتی قابل ملاحظه یافت.۲
آب در کشاورزی نقشی اساسی داشت و آیین مزدایی ایرانی که حیات مبتنی بر کار و تلاش را امری اهورایی و لازم برای جامعه میدانست، برای آب هم احترام بسیاری قائل بود. تقدس آب نزد مردم ایران باستان به حدی بود که در اوستا آب از بهترین آفریدگان مزدا خوانده شده است و زیباترین سرودها برای ایزد نگهبان آب، آناهیتا، سروده میشد. جشن تیرگان و نیایشهای آن تلاشی برای کمک به ایزد باران برای غلبه بر خشکسالی و بارندگی بیشتر سالیانه بود.(رجبی، همان) در این زمان عقیدهی ایرانیان این بود که زمین بایر مسکن دیوها و اهریمن است و هر جا زمین باروری وجود دارد، میبایست که مردم در حاصلخیز نگه داشتن آن زمین بکوشند، زیرا وقتی مردم در زمینی بذرافشانی میکنند و زمین محصول میدهد و مردم از حاصل برداشت خود برخوردار میشوند، نفَس دیوها خواهد برید.۳
برای آنکه کشاورزی ممکن شود میبایست حتی در مناطقی که آب های سطحی وجود نداشت، آب فراهم میشد و البته هر سختی میتواند خلاقیت را در انسانها چنان فعال کند که شگفتی بیافرینند و این شگفتی در زندگی مردمان ساکن در بخشهای داخلی فلات ایران بیش از هرچیز در فراهم کردن آب از طریق کندن قناتها حاصل شده است. در اسطورههای ایرانی حفر نخستین قنات به کیخسرو نسبت داده شده است. کیخسرو که جلوهای اهورایی در آیین زرتشتی دارد، در نبرد با مظهر اهریمنی زمین در زمانهاش؛ یعنی افراسیاب؛ پیروز شد و جز در پی انجام نیکی و راستی نبود و نسبت دادن ایجاد اولین قنات به وی، نشان از باور ایرانیان باستان به ارزشمندی و نیکویی قنات در حیات آنها دارد.
پژوهشهای باستانشناسانه در مورد قناتها قدمت برخی از آنها را به روزگار هخامنشیان بازمیگرداند. در این دوره بر روی گسترش و بهبود وضعیت قناتها تلاش چشمگیری انجام شد، اما باید به این نکته توجه داشت که ساخت قنات به قبل از این دورهی تاریخی بازمیگردد:
« سابقهی تاریخی مفهوم دولت در معنایی که میشناسیم به عمر کهنترین قناتها نمیرسد. یعنی اگر همین قناتهای کهن خراسان در منطقهی طبس و گناباد را در نظر بگیریم، برای مثال قنات اسفندیار، کهنتر از دولت هخامنشی است.»۴
حکومتهای ایرانی در زمان اقتدارشان توجه به بهبود نظام تأمین و مدیریت آب داشتند. منابع تاریخی از تلاش ساسانیان برای توسعهی آبیاری در ایران سخن میگویند. ابن بلخی در اوصاف شاپور دوم ساسانی می نویسد:«...و از آثار او در عمارت جهان آن است کی این شهرها و بندها و پلها کی یاد کرده آید او بناکرده است، در بابِل و عراق: عکبرا از بغداد و آن را برزخ شاپور گفتندی، مداین، رومیّه، انبار و آن را فیروز شاپور گفتندی، ایوان کسری، کرخ؛ در خوزستان: شوش ، شادروان شوشتر؛ در اصفهان: بوّان، جرواءان و آنجا آتشگاهی کرد؛ در سیستان: چند شهر؛ در خراسان: نیشابور؛ در بلاد سند و هند: فرشاپور، چند شهری دیگر و آثار او بسیار است..»۵
در همین دورهی تاریخی منبع مهم درآمد ساسانیان از مالیاتی بود که از زمینهای کشاورزی اخذ میشد و شخصی به نام واستریوشان سالار، که رئیس کشاورزان بود، مقام ریاست مالیات ارضی را بر عهده داشت و میزان مالیات زمینهای کشاورزی را بر اساس حاصلخیزی زمین و کیفیت محصول تعیین میکرد و مأمور بود تا در باب محصول، زمین ، آبیاری و سایر امور مربوط به کشاورزی مراقبتهای لازم را انجام دهد و نظم و نسقی را در این زمینه حفظ کند.۶
از اقدامهای مهم در زمینهی مراقبت از نظام آبیاری مأمور کردن افرادی برای احداث و لایروبی قناتها و دیگر شبکههای آبرسانی بود. از آن جمله زمانی که انوشیروان یزد را به اقطاع دخترش مهرنگار داد. مهرنگار مقنیانی را مأمور کرد تا نهری را در یزد جاری کنند.۷
مقنیان به مانند مهندسانی چیرهدست در مناطق خشک و کویری ایران با راهکارهای خلاقانه به حفر قناتهایی میپرداختند که گاه مسیرهایی بسیار طولانی را شامل میشد. با این راهکار زندگی مردم در نواحی کم بارش ایران ممکن میشد و علاوه بر کشاورزی، امکان تجارت، داد و ستد و فعالیتهای صنعتی با وجود آب در این مناطق فراهم میشد و راههایی تجاری در حاشیهی کویر ایجاد میشد که از هند و چین تا اروپا و شمال آفریقا را به یکدیگر متصل میکرد.
در ایران اسلامی نیز توجه به مدیریت منابع آبی وجود داشت و حکومتها در زمان تثبیت و اقتدارشان در پی احیاء و حفظ شبکههای آبیاری بودند. در این میان از اقدامات طاهریان در زمینهی احیاء قناتها در منابع تاریخی سخن گفته شده است:«آبیاری به عنوان اساس کشاورزی از نظر طاهریان نیز قابل توجه بود، چنانکه عبدالله بن طاهر بیش از دیگران به رفع مشکلات مربوط به آبیاری در عصر خود اهتمام میورزید و همهی فقهای خراسان را گرد آورد تا کتابی در احکام آبیاری و قنات بنویسد. دلبستگی و علاقهی عبدالله به آبیاری سبب شد تا وی یک میلیون درهم برای ایجاد یک قنات هزینه کند. علاوه بر این، او اقدام به ایجاد چند طرح آبیاری در ماوراءالنهر کرد، تا آنجا که برای ایجاد یک آبراههی بزرگ استان چاچ در نزدیکی تاشکند کنونی بر خلاف میل خلیفه معتصم دو میلیون درهم کمک مالی از او گرفت.»۸
قوانین و تشکیلاتی که طاهریان برای نظام آبیاری ایران به وجود آوردند، به میراثی برای دورههای بعدی مبدل شد و حکومتگران کمابیش همان روش را برای حمایت از نظام آبیاری در پیش گرفتند. چون منابع مهم مالی برای تجهیز سپاه حاکمان از مالیاتی به دست میآمد که از محصولات کشاورزی حاصل میشد. هر چه باروری زمینها و رونق کشاورزی بیشتر بود، حاکمیت بنیهی مالی بیشتری برای ادارهی امور نظامی و دیوانی مملکت داشت. لذا اهمیت آبیاری زمینها به حدی بود که در تاریخ ایرانِ دورهی میانه «دیوان آب» وجود داشت که به امور آبیاری و تأمین آب شرب و آب کشاورزی از سوی حاکمیت میپرداخت.۹
آب قنات در سنتها و فرهنگ مردم ایران دورهی اسلامی نیز جایگاه قابل ملاحظهای دارد. مناطق حاشیهی کویر که در حوزهی «تمدن کاریزی» قرار میگیرند، بیشتر در زمینهی کشاورزی وضعیت خرده مالکی داشتند. مردم ساکن در این مناطق، که باورهای مذهبی عمیقی داشتند، گاه قسمتی از ارزشمندترین داشتههای خود را که همان سهم آب قناتهایشان بود، بر طبق سنت اسلامی وقف، برای امور خیریه وقف میکردند و درآمد حاصل از این اوقاف خرج مراسم مذهبی نظیر عزاداریها و اعیاد مذهبی شده است. از همین روی قصبات به لحاظ هویتی حول محور مساجد، هیأتهای عزاداری و تکیههایی شکل گرفتند که عمدتاً با درآمدهای حاصل از پولهای خیرینی چون واقفان آبها یا زمینهای کشاورزی به وجود آمدهاند و به فعالیت خود در تاریخ ایران ادامه دادهاند.۱۰
آب در ایران، فراتر از یک منبع طبیعی، جایگاهی محوری در شکلگیری تمدن، فرهنگ، اقتصاد و باورهای مردم داشته است. کمبود منابع آبی در بیشتر نواحی ایران باعث شد که ایرانیان از دیرباز به مدیریت و بهرهبرداری خلاقانه از آب، بهویژه از طریق قناتها، روی آورند و برای آن ارزشی مقدس قائل شوند. نقش آب در کشاورزی، سیاستگذاریهای حکومتی، آیینهای مذهبی و حتی سنت وقف، نشاندهندهی پیوند عمیق این عنصر حیاتی با زیست اجتماعی و فرهنگی مردم ایران است؛ پیوندی که در گذر زمان نهتنها تضعیف نشده، بلکه با توجه به چالشهای امروز، بیش از پیش اهمیت یافته است.
پانویس:
۱)رجبی، پرویز، جشنهای ایرانی، تهران، آرتامیس،۱۳۸۷، ص۷۳
۲) شوارتس،«جهان ایران باستان شرقی از دیدگاه اوستا»، تاریخ ایران، مجموعه تاریخ کمبریج،ج۲، به کوشش ایلیاگرشویچ، ترجمه مرتضی ثاقبفر، تهران، جامی،۱۳۸۷، ص۵۶۲
۳) همان
۴) دادبه، آریاسپ، «مقنیان بزرگترین عیاراناند»، گفتگو با لیلا طباطبایی یزدی و ایمان افسریان، مردم نامه، شماره۱۶ و۱۷، بهار و تابستان ۱۴۰۰، ص۵۴
۵) ابن بلخی، فارسنامه، به کوشش لیسترانج و نیکلسون، تهران، اساطیر،۱۳۸۵، ۷۳-۷۲
۶) کریستین سن،آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۸، ص۱۸۳
۷) جعفر بن محمد بن حسن جعفری، تاریخ یزد، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی و فرهنگی،۱۳۸۴، ص۳۰
۸) اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، تهران، سمت،۱۳۸۴، ص۲۹۲
۹) همان، ص۲۹۳
۱۰) پاپلی یزدی، محمد حسین و دیگران، قنات قصبه گناباد، مشهد، پاپلی،۱۳۸۹، ص۲۲۹-۲۲۸

شما چه نظری دارید؟