سید عباس عراقچی گفت : وزیر خارجه به طور خاص و دولت به صورت عام در سیاست خارجی نمیتواند هر مسیری که خودش تشخیص میدهد را دنبال کند. مسیر و تصمیمگیریها در مجموعه حاکمیت که فراتر از دولت است، صورت میگیرد و ما موظفیم در آن چارچوب حرکت کنیم.
به گزارش ایرنا، وی درگفتگویی بابیان این که هم مذاکره و هم جنگ، هر دو ابزارهایی هستند که حکومتها برای رسیدن به اهداف خود انتخاب میکنند ادامه داد: مذاکره و دیپلماسی راههایی کمهزینهتر و کمخطرتر هستند، اما گاهی اوقات، هزینه آنها از جنگ هم بیشتر است. جنگ معمولاً راهی پرهزینه است، اما برخی مواقع از مذاکرهای که منجر به تسلیم شود، کمهزینهتر است. بنابراین، هیچیک از این دو ابزار، قداست ذاتی ندارند و هیچکدام نیز پلیدی ذاتی ندارند. همهچیز بستگی دارد به اینکه در چه شرایطی، کدام ابزار را به کار بگیرید.
وی افزود:در برخی موقعیتها باید بجنگید؛ اگر نجنگید، بهاصطلاح، باختهاید و منافع کشور را نادیده گرفتهاید. در برخی شرایط نیز نباید جنگید؛ چراکه در این صورت، هزینهای غیرضروری به کشور تحمیل میشود. در بعضی مواقع باید مذاکره و مشکلات کشور را از طریق مذاکره حل کرد وگاهی هم نباید مذاکره کرد؛ مخصوصاً زمانی که مذاکره ممکن است به تسلیم، خواری، یا زیر سئوال رفتن عزت یک کشور بینجامد.
عراقچی بابیان این که دولت چهاردهم کاملاً به این اصل ملتزم است که منافع ملی ایران و مصالح عالیه مردم ایران تعیینکننده هستند که در هر مقطع، چه کاری باید انجام شود تاکید کرد : همانطور که در جنگ با جدیت، قوت، و اقتدار ایستادیم، جنگیدیم، مقاومت کردیم و نتایجش را هم دیدیم؛ اگر لازم باشد، در مذاکره نیز با همان قوت و اقتدار میایستیم و تلاش میکنیم منافع کشور را تأمین کنیم.
عراقچی ادامه داد : مرام ما در سیاست خارجی این است که از ابزار دیپلماسی در هرجا که لازم باشد استفاده کنیم و فرصتهایی را که دیپلماسی ایجاد میکند از دست ندهیم. نباید نگاهی صفر و صدی به مذاکره یا جنگ داشت؛ اینکه جنگ همیشه مقدس و مذاکره همیشه امری پلید است که نباید به سراغ آن رفت، نگاهی نادرست و غیرواقعبینانه است.
گاهی جنگ اجتنابناپذیر است
وزیرخارجه بابیان این نکته که بعضی وقتها جنگ اجتنابناپذیر است، چه دیپلماسی باشد چه مجموعه عوامل دیگر گفت: نهایتاً شرایط به گونهای است که مجبور میشوید بجنگید. مذاکراتی که انجام شد، آمریکا اصرار داشت به خواستهای برسد که از نظر ما غیرممکن بود؛غنیسازی صفر. از روز اول و از دور اول مذاکره هم همین خواسته را داشتند وما در مقابل این خواست مقاومت کردیم و وقتی ناامید شدند ، به سوی حمله نظامی رفتند.
وزیرخارجه بااشاره به این که ایران چندین طرح عملیاتی داشت تا بین غنیسازی وعدم برخورداری از سلاح مصالحه ایجاد کندگفت:این طرحها در جریان مذاکرات مورد توجه قرار گرفت و تمایل نشان داده شد، اما وقتی به واشنگتن میرفت، کسانی بودند که آنها را قانع میکردند که باید بر «غنیسازی صفر» ایستادگی کنند. من فکر میکنم لابی بسیار قویتری در واشنگتن وجود داشت که این خواسته را بر آمریکاییها تحمیل کرد. در غیر این صورت، آمریکاییها یا حداقل مذاکرهکنندگان ما آمادگی داشتند که به فرمولهای میانبر برسند.
عراقچی بااعلام این مطلب که مذاکرات پیش از جنگ در وزارت امور خارجه طراحی شده بود و ما در چارچوب مشخصشده توانستیم جلو برویم اظهارداشت: این چارچوب اجازه نمیدهد در مذاکره هر موضعی که بخواهید بگیرید، چون هدف مذاکره روشن است و نمیتوانید خارج از آن هدف حرکت کنید. این را نمیتوان «احتیاط» نامید؛ این وظیفه است.
تصمیمگیری درباره مذاکرات در شورای عالی امنیت ملی
وی درپاسخ به این که آیا طراحی مذاکرات بعد از جنگ همچنان در وزارت امور خارجه است گفت:
بله، البته مثل همیشه، از روز اول که مذاکرات شروع شده تصمیمگیری در شورای عالی امنیت ملی صورت میگیرد و اجرا در وزارت امور خارجه است. در اجرا وزارت امور خارجه طراحی میکند که با چه کسی، چگونه، کجا مذاکره شود و استراتژی مذاکره چیست؛ از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم. در این زمینه ممکن است کسی از ما ایراد بگیرد یا نگیرد؛ نقطه قوت و ضعف ما در این اجر است اما اینکه سیاست کلی چه باشد، در چه محدودهای میتواند حرکت کند، از کجا جلوتر نرود و از کجا عقبتر نیاید، همه در شورای عالی امنیت ملی تصمیمگیری میشود.
وی سپس بااشاره این مساله که جنگ واقعی متوقف شده ولی جنگ روانی متوقف نشده است و آنها تلاش میکنند همان خواستهای که از جنگ واقعی داشتند را به طریق روانی به جامعه تحمیل کنند گفت: با تفسیرها، تحلیلها و حرکتهای مختلف این حس را در جامعه نگه میدارند که امروز جنگ میشود، فردا جنگ میشود. من می گویم گرفتار فضای روانی که دشمن برای ما سعی میکند ایجاد کند، نشویم. یک جنگ واقعی داریم، جنگ رسانهای داریم، جنگ روانی داریم و جنگ سیاسی داریم؛ در همه اینها باید مراقبت کرد.
حس من این است که یک التهاب، یک اضطراب و یک بلاتکلیفی غیرمعمولی بیشتر از آن چیزی که باید باشد، به جامعه ما تزریق میشود و ما نباید اجازه دهیم این تزریق صورت بگیرد. این معنایش این نیست که مراقب نباشیم که جنگی صورت نگیرد، معنایش این نیست که احتیاطهای لازم را انجام ندهیم، ولی معنایش این است که از آن سوی دیگر هم نیفتیم. اکنون جواب این تصور که چون احتمال جنگ وجود دارد، پس باید برویم مذاکره کنیم این است که مگر مذاکره نمیکردیم که جنگ شد؟ پس مذاکره لزوماً جلو جنگ را نمیگیرد .
وی با تاکید براین که ما از همه نظر باید آماده باشیم چون آنچه که جلو جنگ را میگیرد، آمادگی برای جنگ است ادامه داد : اگر دشمنان شما احساس کنند که آمادگی جنگیدن ندارید، جنگ را بر شما تحمیل خواهند کرد. آمادگی برای جنگ همچنین نباید منجر به اضطراب برای جنگ، التهاب برای جنگ شود. این مدیریت، کار بسیار هنرمندانهای است که به هر حال مجموعه مسئولین کشور در حوزههای سیاسی، اقتصادی، روانی، رسانهای باید به آن توجه کنند .
عراقچی گفت:ما نه باید اجازه دهیم که جامعه گرفتار التهاب و اضطراب شود و نه اینکه دچار خوشبینی و خوشخیالی غیرواقعی شویم. ما برای مذاکره طرح داریم، ولی بدانیم که این معنایش این نیست که میتواند مذاکره جلو جنگ را بگیرد.
وی سپس به موضوع روابط ایران وآژانس اشاره کرد وبا بیان این که ما نمیتوانیم همکاری با آژانس را به صورت کامل قطع کنیم خاطرنشان کرد :سفر آقای آپارو ازآژانس به تهران به نظرم خوب بود. بعد از این سفر، مجموعه دیدگاههای خود را در زمینه یک مدالیته ممکن بر مبنای قانون مجلس مکتوب کردیم و ارائه دادیم. روز ۲۵مرداد آژانس نظرات خود را مکتوب کرد و به ما بازگرداند و این تعامل رفت و برگشت بین ما و آژانس ادامه دارد. احتمالا همکاران را به وین اعزام خواهیم کرد تا دور دیگری از مذاکرات آنجا انجام شود.
وی بااشاره به نکته که با تشخیص شورای عالی امنیت ملی بازگشت بازرسان بر مبنای قانون مجلس امکانپذیر خواهد بود گفت:ما نمیتوانیم همکاری با آژانس را به صورت کامل قطع کنیم. مثلاً حدود یک ماه یا یک ماه و نیم دیگر نوبت تعویض سوخت نیروگاه بوشهر است و این تعویض سوخت باید در حضور بازرسین آژانس صورت بگیرد، بنابراین باید بازرسانی باشند تا بتوانیم این کار را انجام دهیم. این یکی از موضوعاتی است که در مدالیته باید مشخص شود.
مورد دیگر اینکه اصولاً آژانس درخواست خود را برای بازرسی از تاسیساتی که بمباران نشدهاند به ما ارائه میدهدو ما این درخواست را به شورای عالی امنیت ملی میفرستیم و شورا تصمیم میگیرد که با چه شرایطی اجازه بازرسی داده شود. این کار باید صورت بگیرد و ما باید برای آن برنامهریزی کنیم. پس اینطور نیست که بگوییم همکاری با آژانس را مطلقاً قطع میکنیم. اگر روزی نظام تصمیم بگیرد از انپیتی خارج شود، این کار را انجام خواهد داد. در حالی که فعلاً تصمیم داریم در انپیتی بمانیم .
تروییکای اروپایی را عضو برجام نمیدانیم
عراقچی با بیا ن این که اروپاییها در مرحلهای هستیم که بررسی کنیم آیا اساساً زمینهای برای یک مذاکره واقعی و مبادله جدی میان ما و آنان وجود دارد یا خیر گفت:در جلساتی که با طرفهای اروپایی داشتیم، تأکید آنها بر همین موضوع بوده است که باید ببینیم بر چه مبنایی میتوانیم وارد مذاکره شویم. در یکی از جلسات از آنها پرسیدم که یک دلیل ارائه دهید که چرا ما باید با شما مذاکره کنیم؟ شما کدام تحریم یا تهدید را میتوانید بردارید یا حلوفصل کنید؟
آنها اکنون تنها ابزاری که فکر میکنند در اختیار دارند اسنپبک است. در این باره موضع خود را بهروشنی برای آنها تبیین کردیم: اولاً، اساساً حق استفاده از اسنپبک را ندارند، زیرا پس از خروج آمریکا از برجام و با مواضع اخیرشان - از جمله طرح موضوع «غنیسازی صفر» - عملاً از برجام خارج شدهاند بنابراین، دیگر بهعنوان مشارکتکننده در برجام شناخته نمیشوند و حق اسنپبک مختص اعضای باقیمانده در برجام است.
به آنها گفتیم حتی اگر فرض کنیم که حق دارید از اسنپبک استفاده کنید، در صورت انجام آن، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اولاً، نقش اروپا در روند دیپلماتیک کاملاً به پایان میرسد؛ ابزاری را استفاده کردهاید و تمام شده است. پس از آن چه میماند؟ پایان دیپلماسی؟
این سؤال را بنده صراحتاً از آنها پرسیدم. زمانی که گفتند برای دیپلماسی زمان کمی باقی مانده است، پرسیدم آیا مقصود شما این است که پس از استفاده از اسنپبک، دیپلماسی پایان مییابد؟ پاسخی نداشتند. معلوم است که دیپلماسی پایان نمییابد، اما دیگر اروپا نقشی در آن نخواهد داشت. اروپا شمشیر خود را بیرون کشیده و پایین آورده است. حال اگر چنین شود، چه رخ خواهد داد؟ مثلاً بازگشت قطعنامههای پیشین شورای امنیت. بله، من نیز موافقم که نباید اجازه دهیم چنین چیزی رخ دهد، زیرا خوشایند نیست اما این بازگشت دیگر آن اهمیت و اثرگذاری سابق را ندارد.
قطعنامه ۱۹۲۹بسیار خطرناک بود، اما اکنون قطعنامه ۲۲۳۱در حال اجراست که قطعنامهای مطلوبتر است. با این حال، آیا ۲۲۳۱توانسته از وقوع جنگ جلوگیری کند؟ یا جلوی تحریمها را بگیرد؟ خیر. واقعیت این است که شورای امنیت و قطعنامههای آن دیگر آن اثرگذاری سابق را برای نه آنان دارند و نه برای ما.
البته مجدداً تأکید میکنم که این تحولات، تبعاتی دارند و نباید آن را کوچک شمرد. مثلاً بازگشت به فصل هفتم منشور سازمان ملل، یا احتمال بازگشت تحریمهای تسلیحاتی، موضوعات مهمی هستند و نباید اجازه دهیم چنین روندی طی شود. در این زمینه تلاشهایی نیز در حال انجام است. با این حال، اروپا باید بداند که اگر چنین اقدامی انجام دهد، ما را در موقعیت دشواری قرار نمیدهد.
و ی بااشاره به این مطلب که ممکن است در نهایت اسنپبک فعال شود، من این را انکار نمیکنم ادامه داد: ما اکنون چند سال است که با چین و روسیه روی این موضوع کار میکنیم. جلسات مشترک متعددی داشتیم و مجموعهای از اقدامات را نیز بهصورت مشترک طراحی کردهایم که در صورت فعال شدن اسنپبک، آنها را اجرا کنیم. در مورد اینکه چه راهحلی برای جلوگیری نهایی از اسنپبک وجود دارد، میان ما سه کشور گفتگوهایی شده است و اقداماتی را هم مد نظر داریم؛ هرچند ممکن است موفق نباشیم.
اگر اسنپبک اتفاق بیفتد، برای ما خسارتهای سیاسی و راهبردی بهدنبال خواهد داشت، اما اینگونه نیست که پایان دیپلماسی یا پایان همه چیز باشد.
به نظرم باید به یک اشتباه رایج در جامعه پاسخ داده شود، این است که فعال شدن اسنپبک از نظر اقتصادی بیش از وضعیت موجود تأثیرگذار نخواهد بود.
وی با رد این موضوع که فعال شدن اسنپ بک فروش نفت ما را تحت تأثیر قرار میدهد افزود: تأثیر اقتصادی آن بیش از وضعیت موجود نخواهد بود. تحریمی بیش از آنچه اکنون وجود دارد، وضع نخواهد شد. چون من مشاهده میکنم که بسیاری از مردم یا حتی برخی مسئولان تصور میکنند که اگر اسنپبک فعال شود، تحریمها بازمیگردند. سئوال من این است: کدام تحریمها؟ تحریمهای اقتصادی شورای امنیت در مقایسه با تحریمهای یکجانبه فعلی آمریکا بهمراتب محدودتر هستند.
البته برخی مرا متهم میکنند که تبعات اسنپبک را کوچک جلوه میدهم؛ در حالی که چنین نیست. تبعات اسنپبک واقعاً جدی و سنگین است و باید برای جلوگیری از آن تلاش کرد اما در عین حال نباید آن را بیش از اندازه بزرگ کرد.
عراقچی درپاسخ به این که چقدر به ازسرگیری مذاکره با آمریکا نزدیک شدهایم خاطرنشان کرد:مذاکره با آمریکا باید در زمان خودش انجام شود. هر مذاکرهای یک زمان خاص دارد که به آن «بلوغ مذاکراتی» میگویند و باید به آن بلوغ برسد تا انجام شود. از نظر من، ما هنوز به آن نقطه بلوغ نرسیدهایم که یک مذاکره مؤثر با آمریکا صورت گیرد. به نظر من، آمریکاییها هنوز به نقطهای نرسیدهاند که وارد یک مذاکره برابر شوند. اگر هم دنبال مذاکره هستند، میخواهند چیزی را که در صحنه نظامی نتوانستند به دست آورند، حالا در پشت میز مذاکره از من بگیرند که نخواهند توانست. من وارد این مذاکره نخواهم شد که حقوق ملت ایران را که بمباران کردند ولی نتوانستند از بین ببرند، نادیده بگیرم. آنها نتوانستهاند نقطه اطمینانبخشی ایجاد کنند که ایران دیگر هرگز غنیسازی نخواهد کرد، چون نتوانستهاند پشت میز مذاکره امضای ما را بگیرند که این کار را نمیکنیم. این مذاکره نیست.

شما چه نظری دارید؟