اولیور لیمن
ترجمه سید محمدحسین وقار
در قرن دهم میلادی که سبکهای متصل محبوبیت و ظرافت مییافتند، واکنش کوفی تلاش برای پذیرش شیوهای جدید در خوشنویسی بود. کوفی بسیاری از صفات خطوط متصل را در یک سبک هندسی معروف به «کوفی شرقی» مورد تأکید قرار داد که در آن، حرکات باریک عمودی و حرکات مورب به کوفی قدیمیتر و فاقد انعطاف جان میبخشیدند. این سبکِ خط، بیشتر برای کتابت و نه خوشنویسی معماری به کار میرفت، اما استفاده از آن بر روی کاشی بسیار دلپسند بود.
افزودن اضافات تزیینی به خط کوفی ساده اولیه در معماری بناها از قرن هشتم میلادی، و افزودن تزیینات گیاهی برگ مانند در انتهای خطوط عمودی از سال ۸۶۶ م ظاهر میشود. این تزیینات بعدها به خطوط گرد اضافه، و کوفی به گُل و بته آراسته شد که از قرن دهم میلادی، به معمولترین سبک در کتیبههای معماری تبدیل گردید.
در قرن یازدهم، تغییر و استفاده از خود حروف بهصورت تزیینی آغاز شد و عناصر هندسی جدیدی به شکل گرهها و بافتههای تزیینی پدیدار گشت. استفاده مبالغهآمیز از اینگونه تزیینات، به خلق ترکیبات پیچیدهای انجامید که گهگاه رمزگشایی از آنها دشوار بود. در قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی، کوفیِ مربع درنتیجة استفاده از خطنویسی در بناها به وجود آمد. اشکال ساده آن در تقابل با خلق ترکیبات خوشنویسی پیچیدهتر قرار داشت. این تنها سبک خوشنویسی بود که برای استفاده در کل ساختمان به کار میرفت، که رویهای منحصر به فرد در معماری اسلامی بود.
خط متصل حداقل به دهههای اول دوره اسلامی بازمیگردد. اما نمونههای اولیه فاقد زیبایی و انضباط بود و در اصل، بیشتر برای مقاصد غیردینی و عملی و نه زیباییشناختی استفاده میشد. در فرآیندی کُند اما مداوم، سبکهای قدیمی رو به تکامل نهاد، در حالی که همزمان سبکهای تازه برای رفع نیازهای مناسبت های مختلف ابداع میشد. «نَسخ» که به معنی رونویسی است، در قرن دهممیلادی ابداع شد و در قرن شانزدهم در عثمانی، به شکل هنریِ ظریفی تبدیل گردید. از آن زمان، این خط عموماً برای کتابت قرآن پذیرفته شد. نسخ خوانا و روشن است و بهعنوان سبک مرجح برای حروف نگاری و چاپ پذیرفته شد. این خطی ریز است که سطرهایش نازک و شکل حروف گرد است. با پیدایش نسخ، استفاده از کوفی افول یافت. این خط با تزیینات سنتی عربی، به شکل پاکیزهای پدیدار گشت. خصیصه آن بینظمی ظاهری در شکل حروف و حرکت بسیار اکسپرسیونیستی آن است.
ثُلْث یک سبک خوشنویسی بسیار فاخر و تأثیرگذار است، که اغلب برای نوشتن عناوین یا کلمات قصار، و نه متون طویل، بهکار میرفت. اشکال آن در طول قرنها بهوجود آمد، و بسیاری از نمونههای آن را میتوان در بناهای معماری و نیز بر روی شیشه، فلز، پارچه و چوب مشاهده کرد. ثلثِ متعلق به ایام ممالیک قرن چهاردهمم، سنگین و بزرگ است، حال آنکه عثمانیان نمونة سادهتر و پاکیزهتر آن را ترجیح میدادند که امروز هم هنوز بهکار میرود. ثلث در واقع نمونه تعدیل شدة نَسخ است. ثلث در لغت به معنی یک سوم است، و نسبت میان منحنیهای حروف و خطوط مستقیم، در مقایسه با نسخ، یک سوم است. از قرن چهاردهمم به بعد، این خط بیشتر در بناهای اسلامی بهکار میرود. ثلث در ظاهر، بیاندازه منظم و حروفش همیشه موزون و ضخامت آنها یکنواخت است. این خط ضمن حفظ سیّالیت نسخ، انضباط کوفی را نیز تا حدودی داراست.
کلمة «تعلیق» به معنی آویختگی است و توصیف زیبایی است از تمایل هر حرف به فروافتادن از حرف ماقبل خود. در پایان همان قرن، خوشنویس معروفی با نام میرعلی تبریزی خط نستعلیق را ابداع نمود، که با توجه به نام آن، ترکیبی است از نسخ و تعلیق. این خط، مانند تعلیق، سیال و آراسته است و هر دو برای استنساخ آثار ادبی فارسی پذیرفته شدند. اینها بخشی از گروه نسخاند، اما با تأکیدی بر قدرت حرکت و ارتباط منظم حروف.
از قرن شانزدهم به بعد، در زمان تیموریان که فارسی زبان رسمی دربار هند بود، نستعلیق جایگاه واقعی خود را یافت. نستعلیق خطی مدور است که حروف آن به قوسهای منحنی ختم میشود، و در بیشتر بناهای دوره مغول از آن استفاده شده است.
رِقاع، سبک سادهتری برای نوشتارهای روزمره است که بسیار جمع و جور و نوشتن آن آسان است. این خط برای نوشتن متون ترکی و عربی پذیرفته بود. این خط دارای خطوط عمودی، بدون زوائد تزئینی و خطوط افقی منحنی عمیق است. این خط، در نگارش به راست متمایل است، در مقایسه با دیگر سبکها که تمایل آنها به چپ است.
خط دیوانی خطی است به سبک متصل برای خوشنویسی عربی که در اوائل حکومت عثمانی (قرون شانزدهم تا هفدهمم) به وجود آمد. این خط در زمان سلیمان اول معروف به سلیمان قانونی (۶۶ـ۱۵۲۰م) به اوج محبوبیت خود رسید. خط دیوانی که در عین حال تزیینی و کارا بود، بهدلیل پیچیدگی خط در حرف و فاصله کم حروف در یک کلمه از سایر خطوط متمایز بود.
گونهای از دیوانی، معروف به دیوانی جَلی هم هست که مشخصة آن، فراوانی علائم اِعراب و نشانههای تزیینی است. در برخی مناطق، خطوط متمایزی به وجود آمد. در اسپانیا، خط «مغربی» به وجود آمد و به خط متداول برای کتابت قرآن در شمال آفریقا تبدیل شد. خصیصه این خط که در نهایت مقتبس از کوفی بود، توسیع مبالغهآمیز عناصر افقی و وجود منحنیهای باز در انتهای کلمات در زیر خط حامل میانی است.
ایران و عثمانی هر دو نقش مهمی در خوشنویسی ایفا نمودند. در این کشورها، خط عربی برای نوشتن زبان محلی پذیرفته شد. خط طُغرا که خاص خوشنویسی ترکی است، شکل تعدیل یافتة نسخ است. نوعی رمز پادشاهی شامل نام و عنوان سلطان های حاکم که در طرحی بسیار پیچیده و زیبا کار شده بود، به وجود آمد، و برای هر سلطان طغرایی متمایز ایجاد و بهوسیله خوشنویسی ماهر معروف به «نشانی» بر فرامین سلطانی اضافه میشد.
در دنیای اسلام همواره ستایش مشتاقانهای از خط زیبا وجود داشته است، و از قرن شانزدهممیلادی، جمعآوری آلبوم هایی از نمونههای خوشنویسی مرسوم گردید. بسیاری از این نمونهها که در ترکیه، ایران و هند گردآوری شد، در موزهها و کتابخانهها حفظ شده است. به علاوه، خوشنویسی موجب پیدایش مطالب بسیاری، مانند درسنامههای خوشنویسان حرفهای گردید که در دیوان انشای وزرا اشتغال داشتند.
*دانشنامه قرآن
(انتشارات اطلاعات)

شما چه نظری دارید؟