عملیات آزادسازی سوسنگرد در ۲۶آبان ۱۳۵۹، یکی از عملیات موفق ایران در دوران دفاع مقدس بود. این عملیات، نقطه عطفی در ایجاد زمینههای تحول در وضع جنگ بود و سبب آزادسازی سوسنگرد و بیرون راندن نیروهای اشغالگر بعثی شد.
در روزهای آغازین جنگ، شهر سوسنگرد به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرار داشتن در جبهه میانی خوزستان مورد هجوم دشمن بعثی قرار گرفت. اهمیت این شهر برای دشمن از آن نظر بود که با در اختیار گرفتن آن، میتوانست به عمق خوزستان نفوذ کند و خود را به اهواز برساند. به همین دلیل ارتش عراق در دو ماه اول جنگ سه بار برای تصرف سوسنگرد تلاش کرد که با مقاومت شدید مردم مواجه شد، اما در حمله سوم، شهر در محاصره ارتش عراق قرار گرفت.
در نخستین روزهای حمله ارتش عراق به ایران، نیروهای عراقی از مرز چزابه وارد خاک ایران شدند و پس از اشغال شهر بستان به سوی سوسنگرد حرکت کردند. نیروهای عراقی مقاومتهای پراکنده مدافعان محلی را درهم شکستند و روز ۶مهر ۱۳۵۹وارد سوسنگرد شدند. عراقیها که از طریق اخبار جاسوسان خود متوجه کمبود نیروهای مدافع در این محور شده بودند، فرصت را غنیمت دانستند و بدون توقف در سوسنگرد، به سمت اهواز حرکت کردند. آنچه در فرآیند پیشروی عراقیها تاثیر زیادی داشت، وجود نیروهای ستون پنجم و از جمله اعضای جبهه التحریر خلق عرب و شیوخ منطقه بود که به نفع عراق جاسوسی میکردند و اطلاعات مفیدی را در اختیار آنها قرار میدادند.
وقتی عراقیها شهر را اشغال کردند، عدهای از این افراد در برابر تانکهای عراقی به قربانی کردن گاو و گوسفند مبادرت کردند و به رقص و پایکوبی پرداختند. زمانی که صدام ، رئیس جمهوری وقت عراق، برای مشاهده فتوحات سربازانش به سوسنگرد آمد، در مسجد کنار رودخانه کرخه برای شماری از مردم که نتوانسته بودند از شهر خارج شوند سخنرانی کرد و فردی را که در زمان حکومت پهلوی امام جمعه بود و با پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم برکنار شده بود، مجدداً به امامت جمعه سوسنگرد برگزید.
پیشروی ارتش عراق
عراقیها پس از اشغال سوسنگرد در دومسیر، یکی سمت شمال کرخه و دیگری به سمت حمیدیه، پیشروی کردند. آنها در جریان پیشروی رودخانه کرخه در منطقه خزعلی پل زدند و در شمال سوسنگرد از حاشیه جاده در نوار ساحلی رودخانه کرخه عبور کردند و به سمت حمیدیه رفتند تا جاده آسفالت اهواز-سوسنگرد را به کنترل خود درآورند. عراقیها در مدت کوتاهی سه پل دیگر روی رودخانه کرخه ساختند و از طریق آن پلها نیروهای تیپ ۴۳و ۳۵لشکر ۹زرهی عراق تانکهای خود را به طرف جنوب رودخانه منتقل کردند. سرعت پیشروی واحد مکانیزه لشکر عراق خیلی بالا بود. فاصله کوتاه شهر سوسنگرد تا اهواز و امکان الحاق با سایر واحدهای نظامی از لشکر ۵مکانیزه که از سمت جنوب اهواز میآمدند، میتوانست یک خطر نظامی بسیار جدی برای نیروهای ایرانی باشد و اهواز را در آستانه سقوط قرار دهد. البته در حمیدیه تانکهای عراقی در گلولای منطقه زمینگیر شدند و نتوانستند پیشروی کنند.
روز ۹مهر، افرادی از سپاه اهواز به فرماندهی علی غیور اصلی، شبیخونی به ارتش عراق زدند که از مسیر سوسنگرد تا ۱۰کیلومتری اهواز آمده بودند. از آنجا که ارتش عراق انتظار چنین شبیخون و عملیاتی را نداشت، دچار رعب و وحشت از حملات بعدی ایرانیان شد و با بهجا گذاشتن تلفات و تانک و نفربرهای زیاد عقبنشینی کرد و سوسنگرد به دست رزمندگان ایرانی افتاد، اما به طور کامل آزاد نشد.
روز ۱۵آبان، حضرت آیت الله خامنهای که به عنوان نماینده امام خمینی (ره) در ارتش و شورای عالی دفاع و فرمانده قرارگاه جنگهای نامنظم در منطقه حضور داشتند، به سوسنگرد رفتند و سرهنگ سیدکاظم فرتاش را به عنوان فرماندار نظامی شهر معرفی کردند و شهر تقریباً از اختیار گماشتههای عراق خارج شد.
بعد از سقوط خرمشهر در اواسط آبان سال ۱۳۵۹، نیروهای عراقی مجدداً به سوسنگرد از غرب و جنوب حمله و سرانجام این شهر را محاصره کردند.
۲۳آبان، از ساعت ۴:۳۰صبح، شهر سوسنگرد از همه جهات زیر باران گلوله توپخانه عراق قرار گرفت وهمه ساکنان غیرنظامی سوسنگرد از راه و بیراهه شهر را ترک کردند و بمباران و عملیات عراق با آتش شدید آغاز شد.
ستون پنجم عراق به مردم خبر داده بود که عراق دوباره میخواهد وارد شهر شود و مردم مطلع فرار کرده بودند. عصر همان روز، محاصره شهر کامل شد. در روز سوم، تعدادی از تانکهای عراقی وارد سوسنگرد شدند و مدافعان شهر با سلاحهای سبک و امکانات اندک و ناکافی مقاومت کردند.
این در حالی بود که وقتی در همین روز خبرنگاری از بنیصدر درباره محاصره سوسنگرد سئوال کرد، پاسخ داد: «اکنون شهر سوسنگرد در محاصره نیست. آنها طی یک تلاش مذبوحانه حملاتی به نیروهای ما وارد کردهاند که با شکست روبرو شده است.»
عملیات آزادسازی سوسنگرد
با توجه به اهمیت سوسنگرد برای تصرف اهواز که برای عراق هدفی حیاتی بود، خارج شدن این شهر از محاصره عراقیها برای رزمندگان ایرانی اهمیت بسیار داشت. بنیصدر که فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، به طرق مختلف در جریان وضع رو به سقوط سوسنگرد قرار گرفته بود، اما به شنیدههای خود اهمیت نداده و اقدامی نکرده بود.
۲۵آبان، علی تجلایی، فرمانده مدافعان شهر، طی تماس با آیتالله اسدالله مدنی، امام جمعه تبریز، از طریق وی وضع سوسنگرد و کوتاهی ارتش در حمایت از مدافعان شهر را به اطلاع امام رساند.
مهمترین اتفاق آن زمان، صدور فرمان امام خمینی بود که: «بایستی تا فردا سوسنگرد آزاد شود.» نیروهای ایرانی در پاسخی سریع تصمیم گرفتند فردای همان روز عملیات آزادسازی شهر را آغاز کنند.
بعد از ظهر ۲۵ آبان، ستاد عملیاتی لشکر ۹۲زرهی در اهواز با حضور نماینده امام در شورای عالی دفاع (آیت الله خامنهای)، رئیس ستاد مشترک ارتش (سرتیپ ولیالله فلاحی)، فرمانده نیروی زمینی ارتش (سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد)، استاندار وقت خوزستان (محمد غرضی) و فرمانده لشکر ۹۲ (سرهنگ غلامرضا قاسمینو) تشکیل شد.
نتیجه جلسه این بود که گروه رزمی ۱۴۸ از لشکر ۷۷خراسان و یک گروهان از تیپ ۳لشکر ۹۲به عنوان احتیاط در محور حمیدیه- سوسنگرد مستقر شوند و سپس تیپ ۲ لشکر ۹۲زرهی مستقر در دزفول از خط عبور کند و سوسنگرد را از محاصره دشمن آزاد سازد. تهیه و تنظیم طرح عملیاتی بر عهده سرهنگ قاسمی نو گذاشته شد.
شب عملیات
همان شب با برنامهریزی حضرت آیت الله خامنهای و اطلاعات میدانی شهیدمصطفی چمران، عملیات طراحی شد. قرارشدصبح روز بعد تیپ ۲لشکر ۹۲زرهی اهواز به فرماندهی سرهنگ امرالله شهبازی حمله خود را آغاز کند اما حدود ساعت یک بامداد، شهید چمران خبر لغو همکاری تیپ ۲را به نماینده امام در شورای عالی دفاع داد. وی در تماس با سرتیپ قاسمی نو فرمانده لشکر ۹۲از او شنید که فرمانده نیروی زمینی ارتش، تیمسار قاسمعلی ظهیرنژاد، اعلام کرده تیپ ۲نباید در عملیات شرکت کند و در صورت مشارکت، منهدم خواهد شد. علت آن، دستور مستقیم بنیصدر برای انجام کار دیگری در دزفول بود.
این دستور عملاً عملیات را لغو کرد و سوسنگرد در معرض سقوط قرار داشت و مدافعان داخل شهر هم جان باختند . چند روز قبل تیپ ۲با هماهنگی نماینده امام در شورای عالی دفاع از اختیار سرتیپ ظهیرنژاد خارج و به لشکر ۹۲زرهی تحویل شده بود تا در نبردهای منطقه مشارکت داشته باشد.
آیت الله خامنهای پیشبینی این امر را میکردند و از توقف برنامهها نگران بودند. ایشان در نامهای دیگر سرتیپ ولیالله فلاحی را هم در جریان مسائل قرار دادند. فرمانده لشکر ۹۲زرهی که به ایشان ارادت داشت، تیپ را در حالت آمادهباش قرار داد و صبح روز بعد عملیات به فرماندهی مصطفی چمران و سرتیپ قاسمی نو آغاز شد. چند فروند بالگرد توپدار کبری هم عملیات را حمایت کردند.
روز عملیات
ساعت ۶:۳۰صبح ۲۶آبان، یگانهایی از نیروهای مسلح ایران متشکل از تیپ ۲و تیپ ۳لشکر ۹۲زرهی اهواز به فرماندهی سرهنگ قاسمی نو، گردان ۱۴۸پیاده لشکر ۷۷خراسان، گردان ۳۷زرهی شیراز و گروه جنگهای نامنظم زیر نظر مصطفی چمران با پشتیبانی آتش توپخانه، نیروهای هوایی و هوانیروز به منظور شکست حصر سوسنگرد، عملیات را آغاز کردند. نیروهای کمکی سپاه پاسداران به فرماندهی علی شمخانی و نیروهای مردمی هم به جبهه سوسنگرد اعزام شدند.
گروههای جنگهای نامنظم در محور ابوحمیظه-سوسنگرد پیشروی کردند و نیروهای سپاه پاسداران و مردمی در محور سوسنگرد-دهلاویه مقاومت کردند. هنگ ژاندارمری سوسنگرد هم در کنار سایر رزمندگان حضور داشت. تیپ ۳لشکر ۹۲زرهی، آبادی سبحانی را آزاد کرد و عملیات شمالی ارتش عراق ناکام ماند. تیپ ۲لشکر ۹۲زرهی به همراه گروه جنگهای نامنظم از شمال و جنوب جاده حمیدیه-سوسنگرد به نیروهای عراق حمله کردند.
ساعت ۱۲همان روز، تلاش ارتش عراق برای اشغال سوسنگرد شکست خورد و نشانههای عقبنشینی نمایان شد. بعدازظهر همان روز، عقبنشینی ارتش عراق از شرق سوسنگرد به سمت جنوب آغاز شد و نیروهای عراقی تلاش کردند هرچه سریعتر خود را از مهلکه نجات دهند و به جنوب کرخه عقب بکشند.
عصر همان روز، سرتیپ ولیالله فلاحی از سوسنگرد دیدن کرد و با رزمندگان گفتگو و از آنان قدردانی کرد. ستاد مشترک ارتش هم اطلاعیهای درباره پیروزی رزمندگان ایرانی منتشر کرد.عملیات سوسنگرد به صورت نیمهگسترده و با فرماندهی مشترک عمدتاً با مشارکت سپاه پاسداران و تیپ ۲و ۳لشکر ۹۲زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم انجام شد . تمامی هماهنگیها توسط نماینده امام در شورای عالی دفاع و مصطفی چمران انجام شد.در این عملیات، مصطفی چمران که در خط مقدم حضور داشت، از ناحیه پا دچار جراحت شد و یکی از محافظانش شهید شد، اما با کشتن راننده یک کامیون عراقی و همراهی دیگر محافظش، به عقب برگشت و برای مداوا به تهران منتقل شد.
حضرت آیت الله خامنهای درباره اهمیت اقدام مدافعان سوسنگرد اظهارداشتند: «باید به فکر اینها باشیم، اینها فرشته هستند. ضرر شهادت اینها برای ما بهمراتب بیشتر از سقوط سوسنگرد است.»
تلاش مجدد برای اشغال
پس از آزادسازی سوسنگرد و عقبراندن ارتش عراق از شمال و شمال غرب شهر، نیروهای ایرانی با آبانداختن در شمال رود کرخه توانستند مانعی برای عراق ایجاد کنند. ارتش عراق مجبور شد طی چند مرحله از روستای هوفل تا مقابل سید خلف عقبنشینی کند، اما تا هفت روز به جنگ و گریز و گلولهباران سوسنگرد ادامه داد.
گفته میشود ملک حسین، پادشاه وقت اردن، کلید طلایی سوسنگرد را به صدام هدیه کرده بود تا با وانمود کردن سقوط سوسنگرد، به نیروهای عراقی روحیه دهد.
اما پس از هفت روز، ارتش عراق ناچار شد نوک پیکان حملات خود را متوجه جنوب جاده حمیدیه-سوسنگرد کند تا راه ارتباطی را قطع سازد و با تهدید شرق و جنوب شرقی سوسنگرد و الحاق نیروهای مستقر در غرب و شرق شهر، مجدداً سوسنگرد را محاصره و اشغال کند.
بهرغم شکستها، ارتش عراق تلاش خود را ادامه داد و با تقویت نیروهایش در ناحیه حمودی سعدون، خود را برای حملهای دیگر آماده کرد. تا پایان آذر، آنها فعال بودند اما به اهداف خود نرسیدند و تصمیم گرفتند در موضع پدافندی مستقر شوند.
نهایتاً در آخرین روز آذر، از مواضع شمال غربی سوسنگرد عقبنشینی کردند و در فاصله هفت کیلومتری از مواضع سابق در شرق روستای سید احمد مستقر شدند.مناطق مرزی بستان و چزابه تا عملیات طریقالقدس در دی ۱۳۶۰اشغال شده باقی ماندند که با فرماندهی سپهبد علی صیاد شیرازی آزاد شدند و ایران به مرزهای بینالمللی رسید.
*برگرفته از ویکی فقه

شما چه نظری دارید؟