حافظه تاریخی، فقط به اتفاقات بزرگ و تأثیرگذار در سرنوشت ملت‌ها مربوط نیست، بلکه آن را می‌توان در حوزه‌های دیگر نیز جستجو کرد.
شیرین گفته: آنچه یک‌مهاجر به‌همراه دارد، محتوای چمدانش است، خاطراتی در ذهنش و دستور پخت غذاهای سرزمینش. سارا لومَن، تاریخدان می‌گوید: «موج مهاجرت از بزرگترین عوامل ورود طعم‌ها و موادغذایی جدید به کشورهای دیگر است.» آرزوی ‌من، مکتوب و مستند شدن «حافظه خوراکی» سفره ‌ایرانی و مطالعات تاریخی آن‌ است.
کاربری با نام مستعار دیوونه، ضمن انتشار این عکس نوشته: توی سالاد شیرازی به‌جای آبغوره، سس بریزید، خوشمزه‌تر است.
مهرداد هشتم در واکنش به این عکس و نظر گفته: چه کاری بود حالا؟ من با طعم سالاد شیرازی کلی خاطره دارم. با حافظه تاریخی یک ملت چه می‌کنید؟!
وحید جعفری معتقد است: می‌گویند مردم حافظه تاریخی ندارند. نه رفیق، مردم یادشان هست، فقط دیگر اعصاب ندارند بحث کنند!
کاربری خطاب به دکتر پزشکیان نوشته: دی ماه سال گذشته، پس از پایان همایش وفاق ملی و در راه برگشت از تهران به رشت با خودم فکر کردم ماندن آقای دکتر ظریف در معاونت راهبردی، دولت مستعجل است و به زودی به پایان خواهد رسید، اما با وجود اطمینان از حدس خود، با یادآوری امیدها و اعتمادهایی که با گرو گذاشتن آبرو و اعتبار ایشان به‌دست آمد، خودم را مجبور کردم فراموش کنم. 
با وقوع آنچه حدس زده بودم، فکر کردم آیا آنچه از مفهوم وفاق ملی، یعنی طی مسیر تلاش برای مفاهمه با مردم درک کردم و بر اساس آن مقاله نوشتم، واقعا تحقق‌پذیر بوده و هست؟ چرا فردی که آبرو و اعتبارش را برای وطن‌دوستی هزینه کرده باید بگوید: «امروز سر نخواستن بنده دعواست»؟ حافظه تاریخی مشترک ما در این مرز و بوم، مملو از طرد نخبگان از جایگاه‌های تأثیرگذاری است اما تا چه زمانی قرار است تجربیات تلخ گذشته را تکرار کنیم؟ 
آیا با توجه به ویژگی‌های جامعه امروز، ایجاد، تثبیت و تحکیم امید و اعتماد ایجادشده در گذشته، کار آسانی است؟ تأخیر در عمل به وعده‌های داده‌شده، همزمان با طرد نخبگان مورداعتماد مردم که همان وعده‌ها را داده بودند، محک زدن صبر و استقامت مردم است؟! 
فکر می‌کنم هیچ امید و اعتمادی بدون پشتوانه آبرومند و معتبر تا ابد دوام نخواهد آورد.
در فضای توییتر، یک اکانت معروف با عنوان «حافظه تاریخی» وجود دارد که هرگاه یک مقام مسئول یا یک فرد مشهور، اظهارنظری می‌کند یا اتفاقی برایش می‌افتد که مردم، واکنش پررنگی نشان می‌دهند، با یادآوری سخنان یا عقاید متناقض آن فرد در گذشته، از مردم می‌خواهد احساساتی و هیجان‌زده، عمل نکنند.
لویی نوشته: فضا الان طوری شده که وقتی یک هنرمند از دنیا می‌رود، اول باید صبر کنیم ببینیم صفحه حافظه تاریخی یا اکانت‌های مشابه، چیزی از او بیرون می‌دهند یا نه. اگر ندادند، آن‌وقت چیزی در مدح و رثایش بنویسیم. به قول یک نفر، دیگر خودمان هم قاطی کرده‌ایم که با چه کسی خوب بودیم و با چه کسی بد!
یکی دیگر از کاربران نوشته: یکی از مشکلاتی که با چنین صفحاتی دارم این است که انگار متوجه این مسأله نیستند که عقاید و باورهای انسان‌ها در طول زمان تغییر می‌کند.
کچل سابق گفته: شک ندارم ادمین صفحه حافظه تاریخی، دختر است. این‌قدر کینه و مدرک و این‌قدر حافظه اصلا در بیولوژی ما مردها 
نیست!
آیدین قشلاقی طعنه زده: اگر «حافظه تاریخی» اجازه بدهد، از مرگ تقوایی ناراحت بشویم!
جیسون در واکنش به نوشته‌های مردم در سوگ کارگردان فقید گفته: حالا آن‌قدر از مرحوم ناصر تقوایی تعریف کنید تا آخرش «حافظه تاریخی» برود یک چیزی از او پیدا کند!
یکی از کاربران درباره این که چرا صفحه مورداشاره، چیزی درباره مرحوم تقوایی منتشر نکرده، اعتقاد دارد: به‎نظر من مرحوم تقوایی از اکانت حافظه تاریخی، فیلمی، سندی چیزی داشته و جای امنی گذاشته!
مهر میهن هم نوشته: یاد ناصر تقوایی، فیلمساز عزیز همشهری‌ام را گرامی می‌دارم که هم درباره سانسورِ دوره پهلوی نقد داشت و هم درباره سانسور پس از انقلاب. کسی که همه عمرش را با شرافت زیست و هیچ‌کس حتی اکانت‌هایی مثل حافظه تاریخی، یک لکه سیاه در زندگی‌اش پیدا نکردند که روی آن مانور بدهند.
زهرمار گفته: یک اکانت حافظه تاریخی شخصی لازم دارم تا هر موقع دارم فریب می‌خورم، کارهای آدم‌ها را به من یادآوری کند!
دوست پروفسور اسنیپ هم زخم‌خورده همین چاقوست: کاش چیزی مثل حافظه تاریخی برای آدم‌های زندگی هرکسی وجود داشت تا وقتی خواستیم دوباره به یک نفر فرصت بدهیم، بیاید با مدرک بزند توی گوشمان که از این غلط‌ها نکنیم.
قلچماق با به اشتراک گذاشتن این تصویر نوشته: حافظه تاریخی دارم!
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی