اطلاعات نوشت: دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه تهران، بار دیگر با یاد یکی از ستارگان آسمان ادب و فرهنگ ایران، غرق نور و شور و شوق و افتخار شد؛ نام عبدالحسین زرینکوب در تالار فردوسی این دانشکده طنین انداخت و در شبی که به بزرگداشت او و همسر فرهیختهاش استاد قمر آریان اختصاص داشت، ۵۰ سال سکوت و خاموشی ناشی از جای خالی استاد میان دیوارها و کلاسها و پلههایی که قدمهای زرینکوب را در یاد داشتند شکست .
دیروز عصر استادان و دانشآموختگان حوزه فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، نهصد و هفتین شب از سلسله شبهای بخارا را با سخنرانی و یادکرد و اجرای موسیقی و خاطرهگویی درباره این زوج ادیب، برگزار کردند .
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا در این رویداد اظهار کرد: دکتر زرینکوب، ادیب و تاریخنگار بود و تاریخ و ادبیات را درهم آمیخت. خود او دراینباره گفتهاست که در هیچ زمینه، به انداره تاریخ، وقت صرف نکردهام. تاریخ برای من تبلور اندیشهها و حکمت انسانی شد.
وی افزود: جامعیت آثار دکتر زرینکوب نتیجه تحقیق او در آثار کهن و جدید بود. او در جوانی انگلیسی و فرانسه آموخت و در دوره تدریس در دانشگاه کالیفرنیا، زبان اسپانیایی را فراگرفت تا بتواند در اندیشههای غربیان بهخوبی تفکر کند.
در ادامه، دکتر محمود درگاهی استاد ادبیات دانشگاه زنجان بیان کرد: تشکر میکنم که آقای دهباشی، زرینکوب را به دانشگاه آورد، زیرا زرینکوب سالهاست که در دانشگاه نیست و در گروههای ادبیات فارسی ناشناخته است.
وی ادامه داد: یکی از انگیزههای گمنامی زرینکوب آن است که میان اعضای هیأت علمی این گروهها بهقدری اعتماد به نفس وجود دارد که خود را برتر از زرینکوب میدانند و نیازی به پرداختن به آثار او نمیبینند.
درگاهی یادآور شد: مقالات زرینکوب بهقدری غنی بودند که حتی صادق هدایت هم اذعان میکرد که سطح این آثار بالاتر از هر اثر دیگری است. لذا گفتن از دریای دانش دکتر زرینکوب، حرف اغراقآمیزی نیست. او در زمینههای مختلف پژوهشی سرآمد بود و در دوره خودش که دوره غولهای بزرگ فکری و ادبی بود، از همه پیش افتاد؛ طوریکه آثارش، رنگ و اعتبار آثار دیگران را از بین میبرد.
این استاد ادبیات با اشاره به پژوهش زرینکوب در حافظشناسی گفت: کوچه رندان استاد زرینکوب، پر است از خلاقیت و نوآوری. طرح و زبان آن تازه است و اشعار حافظ را به نثر و در قالب یک رمان دلانگیز بررسی کردهاست.
وی گفت: زرینکوب همچنین دینشناس برجستهای بود. مثلا از بلاغت به گونهای سخن میگوید که کسانی که بنمایه دینشناسی نداشته باشند، متوجه منظور او نمیشوند.
دومین سخنران این مراسم؛ روزبه زرینکوب، برادرزاده استاد زرینکوب و استاد تاریخ دانشگاه تهران بود که بیانات خود را با نقل جملاتی از استاد زرینکوب درباره ایران در سال ۲۳که وطن در اشغال متفقین بود، چنین آغاز کرد: تا حالا احساس نکرده بودم که وطن را تا این حد دوست میدارم اما حالا که احساس میکنم آن را بهطور غیرعادی دارند از من میگیرند، میبینم که وطن را تا حدی دوست دارم که میخواهم جان خود را برای آن بدهم.
وی افزود: عشق به ایران در تمامی آثار استاد آشکار است؛ او از اولین تا آخرین آثارش، از ایران، معنویت، انسانیت و اخلاق نوشت. او لحظهای از تفکر در باب گذشته، اکنون و آینده ایران و ایرانی فارغ نبود. همیشه با یاد ایران زیست و با اینکه طبعی آرام و بیادعا داشت، اگر سرزمین و مردم و فرهنگ کشورش را در خطر میدید، در خط مقدم جبهه قرار میگرفت.
روزبه زرینکوب تصریح کرد: در دهه ۶۰شمسی که بحث بیریشه ونام جعلی درباره خلیج فارس مطرح شدهبود؛ استاد زرینکوب با بحثهای علمی نشان داد که این نام، نامی مجهول است که با اهداف شوم سیاسی مطرح شدهاست.
او در نوشتههایش نشان داد که گذشته، اکنون و آینده ایران را درک میکند و تأکید دارد که توصیههای اهل علم باید سرمشق اهالی سیاست باشد. مسأله ایران و ایرانی ذهن استاد را به خود مشغول میکرد و از همین رو؛ به موضوع بقای ایران توجه داشت. او معتقد بود ایران در گذشته، هجوم اسکندر و مغولان را از سر گذرانده؛ اما به این معنی نیست که همواره مقاوم خواهد بود و نباید امنیت دروغین به اذهان ما راه یابد.
سخنران بعدی این آیین، دکتر محمود فتوحی رودمعجنی، استاد دانشگاه فردوسی بود که اظهار کرد: این روزها پرسشهای بسیاری از چیستی ایران مطرح است که برای پاسخ دادن به آنها به اسناد نیاز داریم و آثار زرینکوب از بهترین مراجع در این زمینه هستند که ۲تصور درباره ایران به ما میدهند: اول این که ایران مجموعهای از مفاهیم متکثر و گسسته است و تصور دوم که میگوید ایران یک هویت یکپارچه دارای استمرار و متصل به ذات است.
وی افزود: زرین کوب همچنین ایده تداوم ایران را مطرح میکند و مسأله ایران را در حوزههای مختلف با یک استمرار خطی دنبال میکند.
فتوحی تصریح کرد: زرین کوب در تحلیل عناصر ایرانی؛ نقش خون و نژاد را در ایرانیبودن نفی میکند. زبان خالص فارسی را هم به دلیل تطور زبانی، عنصر ایرانیبودن نمیداند. او معتقد است در متون ما دو بال قوی وجود دارد؛ یکی تسامح که آن را از کوروش داریم و دیگری عدالت. هرجا این دو عنصر وجود داشتند، فرهنگ ایرانی هم در آنجا حاکم است.