سومین سفر «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهوری اوکراین به واشنگتن در ۲۴ مهر امسال را باید نقطه عطفی در جنگ اوکراین دانست. سفری که یک روز پس از تماس تلفنی دو ساعت و نیمه ترامپ و پوتین و همزمان با گمانهزنیها درباره برگزاری دومین نشست رؤسای جمهوری آمریکا و روسیه در بوداپست صورت گرفت.
در همین ارتباط،مرتضی مکی ، کارشناس مسائل اروپا در یادداشتی برای وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:ترامپ در دیدار با زلنسکی، اگرچه از «پایان فوری جنگ» سخن گفت، اما از تعهد مشخص درباره ارسال موشکهای دوربرد تاماهاوک خودداری کرد. او این تسلیحات را «گزینهای باز» خواند و تأکید کرد که استفاده از آنها میتواند «افزایش خطرناک سطح درگیری» را به دنبال داشته باشد. زلنسکی در این دیدار تلاش کرد واشنگتن را به موضع فعالتری بکشاند، اما ترامپ با طرح شعار «توقف در جایی که هستند» عملاً بر نوعی آتشبس بدون تعیین تکلیف مرزها تأکید کرد؛ طرحی که در عمل به معنای پذیرش وضعیت موجود و تثبیت دستاوردهای میدانی روسیه است.
برای اوکراین، چنین توافقی به معنای عقبنشینی از خواستههای حداکثری و پذیرش شکلی از صلح تحمیلی خواهد بود. منابع نزدیک به کاخ سفید میگویند که ترامپ در گفتوگوی تلفنی با پوتین بر «ضرورت توقف خونریزی» تأکید کرده و از رئیسجمهور روسیه خواسته است تا برای «یک توافق جامع» آماده باشد. پوتین نیز ضمن هشدار نسبت به ارسال تاماهاوکها به اوکراین، گفته است روسیه هنوز از مسیر دیپلماسی خارج نشده است. در نگاه نخست، این موضع میتواند نشانهای از تمایل محتاطانه دو طرف به مذاکره باشد، اما در واقع بازتاب محاسبهای دوگانه است. مسکو در میدان جنگ هنوز برتری دارد و از مذاکره برای خرید زمان استفاده میکند، در حالی که واشنگتن میکوشد با فشار روانی و تهدید نظامی، کرملین را به امتیازدهی سیاسی وادار سازد.
در واشنگتن، برخی تحلیلگران معتقدند که رئیس جمهوری آمریکا بهدنبال نوعی «صلح ترامپی» است؛ توافقی سریع و تبلیغاتی که پایان جنگ را اعلام کند، بیآنکه واقعاً منازعه را حل کرده باشد. در چنین سناریویی، او ممکن است خواستههای زلنسکی و حتی متحدان اروپایی را نادیده بگیرد و به توافقی تن دهد که منافع حداکثری روسیه را محقق کند. از نگاه اروپاییها، این همان کابوسی است که میتواند اتحاد فراآتلانتیکی را دچار شکاف کند . اما در پس همه این تحولات، واقعیتی نهفته است. اقتصاد روسیه در اثر تداوم جنگ و تحریمهای غرب آسیب دیده، اما هنوز تا مرحله فروپاشی خیلی فاصله دارد.
پوتین با اتکا به درآمدهای نفتی، حمایت چین و مسیرهای موازی در تجارت بینالملل، توانسته ساختار اقتصادی را سرپا نگه دارد. با این حال، در صورت تداوم فشارها، احتمال دارد کرملین برای کاهش هزینهها و بازسازی داخلی به سمت مصالحه محدود حرکت کند.در همین حال، اروپا نگران آن است که روند جدید، در غیاب مشارکت مؤثر اتحادیه، به تصمیمی صرفاً آمریکایی–روسی منجر شود. اگر واشنگتن بدون مشورت با بروکسل وارد توافقی دوجانبه شود، این امر میتواند زمینهساز شکاف تازهای در روابط دو سوی آتلانتیک شود. چنین شکافی نهتنها انسجام غرب در برابر روسیه را تضعیف میکند، بلکه معادلات امنیتی در ناتو را نیز با تردید مواجه خواهد کرد.
در مجموع، سفر زلنسکی به آمریکا و تماس ترامپ با پوتین را باید دو روی یک سکه دانست. واشنگتن در حال آزمودن گزینههای فشار و مذاکره به طور همزمان است، در حالی که مسکو از مسیر گفتگو بهدنبال زمان بیشتر برای تحکیم موقعیت خود در میدان است. در این میان، اوکراین و اروپا در موقعیتی قرار گرفتهاند که آیندهشان بیش از هر زمان دیگر به تصمیمات پشت درهای بسته کاخ سفید و کرملین گره خورده است. جنگ در شرق اروپا به آینهای از آینده نظم بینالملل بدل شده است، نظمی که در آن ائتلافها سستتر، منافع ملی پررنگتر و اروپا بیش از همیشه در حاشیه قرار گرفته است.

شما چه نظری دارید؟