مسعود کاظمیان - روزنامه اطلاعات: سیاست خارجی ایالات متحده در قبال سوریه در سال ۲۰۲۵، یک سال پس از سقوط حکومت۵۳ساله خاندان اسد، دستخوش یک دگرگونی پارادایمی بیسابقه شد. این تغییر، نه یک انتخاب ایدئولوژیک، بلکه یک الزام استراتژیک بود که در چارچوب واقعگرایی نئوکلاسیک(Neoclassical Realism) قابل تحلیل است.
در سطح سیستمیک، فروپاشی دولت مرکزی دمشق خلأ قدرتی را در قلب خاورمیانه ایجاد کرد که تهدید به توازنزدایی منطقهای بهویژه با افزایش نفوذ ایران و روسیه مینمود. دعوت از احمد الشرع، رهبر سابق یک گروه جهادی به کاخ سفید در ۱۰نوامبر ۲۰۲۵، نه یک تغییر ماهوی، بلکه یک «قمار استراتژیک» و «تصمیمی رها از اخلاقگرایی» بود که هدف آن حفظ منافع حیاتی آمریکا از طریق دستکاری توازن قدرت منطقهای بود؛ حقیقتی که هنری کیسینجر در توصیف ضرورتهای بیرحمانه سیاست بینالملل، همواره بر آن تأکید داشته است.
تصمیم دولت ترامپ برای حمایت کامل از الشرع که تا چند ماه پیش در فهرست تروریستی آمریکا قرار داشت، بر این تئوری استوار بود که «هیچ جایگزینی»(Plan B) برای تثبیت سوریه جدید وجود ندارد. این رویکرد که توسط تحلیلگران به عنوان یک «سرمایهگذاری سیاسی عظیم» توصیف شد، سوریه را به «لنگر»(Lynchpin) رویکرد منطقهای ترامپ تبدیل کرد. بر اساس منطق واقعگرایی نئوکلاسیک، نیاز به متوازنسازی فوری در برابر ایران، آمریکا را وادار ساخت متغیرهای واحدی (مانند پیشینه الشرع یا فشار داخلی کنگره) را موقتاً به حاشیه براند.
تحلیل سیاست واقعگرایانه: اهداف کلان و لنگر منطقهای
این تغییر پارادایم در سطح سیستمیک، به شکلی مستقیم بر سازوکارهای اجرایی و ابزارهای دیپلماتیک واشنگتن تأثیر نهاده است.سیاست جدید آمریکا که توسط تام باراک (فرستاده ویژه) و دریاسالار برد کوپر (فرمانده سنتکام) هدایت میشد، بر اهداف مشخصی استوار بود:
۱.مهار ایران و تضمین امنیت اسرائیل: هدف اصلی، استفاده از دولت جدید سوریه برای اخراج نیروهای مقاومت وابسته به ایران بود. الشرع متعهد شد که روابط با اسرائیل را به سمت مذاکرات امنیتی مرزی و غیرنظامیسازی جنوب سوریه پیش ببرد که گامی اولیه برای تحقق هدف ترامپ در گسترش پیمان ابراهیم محسوب میشد .
۲.اتحاد ضد تروریسم: الشرع در دیدار کاخ سفید، رسماً پیوستن سوریه را به ائتلاف جهانی ضد داعش (به عنوان نودمین عضو) اعلام کرد و متعهد شد که به عنوان یک «متحد بزرگ» در این مبارزه عمل کند.
۳.حضور نظامی نمادین: دولت ترامپ برنامههایی را برای کاهش نیروهای آمریکایی در سراسر سوریه به زیر ۱۰۰۰نفر و همزمان ایجاد یک حضور نظامی دائمی در پایگاه هوایی المزه دمشق اعلام کرد.
۴.نقش حیاتی ترکیه: موفقیت این راهبرد به همکاری با ترکیه گره خورده است. دیدار سهجانبه وزیران خارجه ترکیه، سوریه و آمریکا در واشنگتن، بیانگر سطح بیسابقهای از اعتماد و هماهنگی بود که برای تثبیت منطقه از طریق کنترل مرزها و مهار نفوذ روسیه ضروری بود.
در این فضا، واشنگتن از یک اهرم فشار تاکتیکی و قدرتمند در سطح واحد استفاده کرد تا الشرع را در مدار خود نگه دارد؛ اهرمی که در قالب یکی از سختترین قوانین تحریمی آمریکا خود را نشان میدهد.
ابزار فشار در سطح واحد: معمای قانون سزار و ضربالاجل ژانویه
با وجود تعهدات استراتژیک و اهرم فشار تحریم، کارایی سیاست آمریکا در گرو پایداری داخلی رژیم جدید است؛ واقعیتی که با چالشهای ساختاری و امنیتی عدیدهای روبهرو است.سیاستمداران آمریکایی، مطابق با متغیرهای واحدی (فشار افکار عمومی، ملاحظات اخلاقی و حقوقی) اجازه ندادند که هدف استراتژیک، مانع از نظارت دقیق شود. بزرگترین مسئله برای الشرع، لغو تحریمها به منظور آغاز بازسازی (با نیاز تخمینی ۳۴۵میلیارد دلار) بود. ترامپ تحریمهای فرمانهای اجرایی را لغو کرد، اما تحریمهای کنگره تحت قانون سزار(Caesar Act) باقی ماند.
زمان حیاتی: دولت ترامپ برای این تحریمها یک معافیت ۱۸۰روزه صادر کرد که این معافیت در یکم ژانویه ۲۰۲۶به پایان میرسد. به اعتقاد تحلیلگران شورای روابط خارجی ایالات متحده، لغو کامل این تحریمها برای نجات اقتصاد سوریه ضروری است.
شروط کنگره: کنگره بهویژه از طریق کمیته روابط خارجی سنا، لغو کامل را به شروط سختی مشروط کرد که مستقیماً بر متغیرهای واحدی الشرع فشار وارد میکند. این شروط شامل بازگرداندن «آستین تایس» (تفنگدار سابق و روزنامه نگار آمریکایی که از سال ۲۰۱۲ در سوریه ناپدید شده است) و پاسخگویی در قبال قاچاق گسترده ماده مخدر کپتاگون و جنایات رژیم سابق است .
تمرکز الشرع: او برای بقای سیاسی خود به پول بازسازی نیاز دارد، اما برای گرفتن این پول باید در برابر سوابق تاریک خود و نقض حقوق بشر شفافسازی کند؛ چالشی که او را بین جلب رضایت غرب و حفظ پایگاه قدرت داخلی در یک دوراهی خطرناک قرار میدهد .با این حال، حتی با وجود وعدههای خارجی، چالشهای حکمرانی داخلی الشرع به اندازه ای جدی هستند که کل استراتژی واشنگتن را تهدید میکنند.
ریسکهای حکمرانی و شکنندگی داخلی: چالشی برای ثبات استراتژیک
این ناآرامیهای داخلی که بازتاب دهنده شکافهای عمیق اجتماعی هستند، ارتباط مستقیمی با چگونگی مدیریت گروههای نظامی محلی و تضمینهای امنیتی برای شرکای منطقهای واشنگتن دارند .دادههای جمعآوری شده توسط سرویس تحقیقات کنگره نشان میدهد که سوریه، یک سال پس از سقوط اسد هنوز یک دولت کاملاً منسجم نیست.
* خشونتهای فرقهای: درگیریهای فرقهای در سال ۲۰۲۵به اوج خود رسید. این حوادث در استانهای ساحلی (علیه علویها) و در استانهای جنوبی (علیه دروزیها) منجر به کشته شدن نزدیک به ۳۰۰۰ نفر و آوارگی بیش از ۲۰۰هزار نفر شد. این نشان میدهد که الشرع نتوانسته امنیت و اعمال انضباط کامل را تضمین کند .
* نارساییهای نهادی: گزارش های اندیشکده های آمریکا از جمله موسسه واشنگتن تصریح میکنند که پیشرفتهای مثبت (مانند بهبود انرژی و تعهدات سرمایهگذاری خارجی) با پدیدههایی مانند «دولت در سایه» و «آگاهی بخشی گسترده» تضعیف شده است. این پاسخگویی نامتوازن، اعتماد عمومی و مشروعیت بینالمللی الشرع را کاهش میدهد.
* مسئله کُردها: شاید بزرگترین ریسک داخلی، عدم ادغام نیروهای دموکراتیک سوریه(SDF) و اداره خودمختار کردی(AANES) باشد. الشرع و ترکیه بصورت مطلق با سیستم فدرالیسم و خودمختاری کردها مخالف هستند.
این بنبست، نه تنها مذاکرات نظامی را متوقف کرده، بلکه امنیت ۹۰۰۰ زندانی داعش تحت کنترلSDF را به خطر میاندازد و بر ضرورت ادامه حضور نظامی آمریکا تأکید میکند.این درگیریهای حلنشده در سطح داخلی، بهطور مستقیم توانایی الشرع برای تحقق تعهدات کلان خود در سطح سیستمیک را تضعیف میکند و آینده اتحاد ضد تروریسم را به یک مسأله زمانبندی و انضباط گره میزند.
نتیجهگیری: توازن ظریف میان فرصت و ریسک؛ ضرورت انضباط برای تحقق اتحاد ضد تروریسم
سیاست آمریکا در قبال سوریه، مصداق بارز کاربرد واقعگرایی نئوکلاسیک در یک محیط با ریسک فوقالعاده بالاست؛ جایی که ضرورتهای سیستمیک، منافع آمریکا را به سمت یک رهبر با سابقه متناقض سوق میدهد.
از نگاه کیسینجر، این قمار استراتژیک تا زمانی موفقیتآمیز خواهد بود که الشرع بتواند هزینه نظامی و امنیتی را برای آمریکا کاهش داده و فضای نفوذ ایران و روسیه را تضعیف کند. اما موفقیت این استراتژی در گرو توانایی الشرع در مدیریت پیچیدگیهای داخلی است.مأموریت الشرع در سوریه بسیار دشوار است. اکنون تمرکز از جنگ به حکمرانی و بازسازی معطوف شده است.
جامعه بینالملل شاهد یک مسابقه با زمان است و الشرع باید تا قبل از اول ژانویه ۲۰۲۶به اندازه کافی کنگره را متقاعد کند تا تحریمها بهطور کامل برداشته شود. از دیدگاه هیات حاکمه ایالات متحده هرگونه شکست الشرع در نشان دادن «انضباط» در برابر فساد، «شفافیت» در قبال جنایات رژیم سابق، یا «فراگیری» در قبال اقلیتها، به منزله تقویت متغیرهای واحدی منفی در کنگره خواهد بود که میتواند منجر به عدم تمدید معافیت سزار، توقف ورود سرمایه و در نهایت، بازگشت سریع سوریه به بیثباتی و جنگ داخلی شود. تنها با تحقق این توازن ظریف است که لنگر جدید سیاست خاورمیانهای ترامپ قادر به تحمل طوفانهای آینده خواهد بود.