یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۹
نظرات: ۰
۰
-
دختر نماینده مجلس برای طلاق از شوهرش ۱۰ ماه در مسجد تحصن کرد!

خانم ۲۸ ساله‌ای که برای جدایی از همسرش یک دهه است تلاش می‌کند، عاقبت به تحصن در مسجد روی آورد. ماجرایی که حدود ۷۰ سال پیش سوژه مطبوعات و نشریات خانوادگی شده بود.

به گزارش اطلاعات‌آنلاین، مجله اطلاعات بانوان در شماره چهارم خود که در سوم اردیبهشت ۱۳۳۶ منتشر شد، به سراغ زنی به نام صفیه مدرسی تهرانی رفت که از سال ۱۳۲۶ تصمیم گرفته تا از همسرش جدا شود اما این جدایی برایش بسیار طاقت‌فرسا و طولانی‌تر از آنی شده که انتظارش را داشت.

این زن که سرپرستی کتابخانه مسجد سپهسالار را به عهده داشت، ۱۰ ماه هم در آن‌جا تحصن کرده است. این خبر آن روزها نقل محافل بوده و سایر نشریات آن نیز به آن می‌پرداختند.

اطلاعات بانوان برای رعایت بی‌طرفی، با همسر و وکیل این زن هم مصاحبه کرده که می‌توانید شرح آن را در تصاویر صفحات این شماره از مجله بخوانید.

ازدواج اجباری

در این گزارش می‌خوانیم: صفیه تهرانی -دختر حاج خلیل مدرسی تهرانی- زنی ۲۸ ساله است که از ده سال قبل آن برای جدایی از همسرش می‌جنگد. پدر او نماینده‌ دوره‌های سوم، چهارم و پنجم شورای ملی است و خودش هم مدرک دیپلم دارد و به زبان‌های عربی و انگلیسی مسلط است.

طبق گفته‌های این خانم، او را در ۱۵ سالگی با اجبار و زور به عقد نایب امام سابق مسجد سپهسالار یعنی شیخ محمدجواد جاراللهی درآورده‌اند. آن دو در زمان ازدواج بیش از ۳۰ سال باهم اختلاف سن داشته‌اند.

صفیه مدرسی تهرانی شروع اختلاف با همسرش را این‌طور برای خبرنگار اطلاعات بانوان شرح داده است: همان روز های اول به سوءاخلاق و رفتار و تربیت او پی بردم و هنوز پانزده روز بیشتر از ازدواج ما نگذشته بود که بنای بدرفتاری را گذاشت و هر روز به بهانه‌ای مرا زیر ضربات مشت و لگد مجروح می‌کرد. معذلک من که نمی‌خواستم به این زودی از میدان در بروم و عدم استقامت و بی‌صبری از خود نشان بدهم ابدا از این موضوع چیزی به کسی نمی‌گفتم. مدتی گذشت تا این که یک‌روز در ماه رمضان که چهارماهه حامله بودم و روزه داشتم می‌خواستم برای قرائت قرآن به‌منزل یکی از دوستانم بروم به محض این که تصمیم خود را به شوهرم اطلاع دادم قیافه‌اش درهم رفت و بی‌آن‌که چیزی بگوید دستم را گرفت و به اتاقی برد و شاید باور نکنید که چند چوب و هیزم را به جان من خرد کرد. وقتی چشمم را باز کردم که درحال اغما بودم و دکتر مشغول به‌هوش‌آوردنم بود. چون وضع خطرناکی داشتم در بیمارستان خانم دکتر ایران اعلم کورتاژ کردم و پدرم از شوهرم تقاضا کرد که مرا طلاق بدهد، وی پس از چند روز وکالتنامه طلاق را به پدرم داد که شرح آن به این مضمون بود: «چون از عهده مخارج برنمی‌آیم و با من ناسلوکی می‌کند، آیت‌الله حاج خلیل مدرسی تهرانی وکیل هستند که متعلقه را طلاق دهند. الاحقر حاج شیخ جواد جار اللهی» آنگاه بی‌آنکه بگذارد چیزی از اثاثه‌ی خود را بردارم مرا از خانه بیرون کرد. البته این قضیه مربوط به ده سال قبل است پدرم شرعا مرا طلاق داد و برای رسمیت دادن آن به دادگستری رفتیم اما این مرد انتقام‌جو که تصمیم گرفته بود به هر وسیله شده مرا آزار کند و از طرفی در حرم حضرت امیر قسم خورده بود که تا ۵۰ هزار تومان نگیرد طلاق مرا ندهد. در دادگستری به انواع وسایل متشبث شد و بازپرس را تهدید کرد که در صورت صدور حکم به نفع من به او تهمت می‌زند و این‌طور وانمود می‌کند که او با من رابطه داشته است. در هر حال دادگستری با کمال بی‌انصافی مرا محکوم کرد و اکنون شش سال است که این قضیه لاینحل مانده است.

دختر نماینده مجلس برای طلاق از شوهرش ۱۰ ماه در مسجد تحصن کرد!

شوهر چه می‌گوید؟

شیخ محمدجواد جاراللهی شروع اختلافات با همسرش را مربوط به اتفاق دیگری می‌داند و ماجرا را به نحوی دیگر شرح می‌دهد. او به خبرنگار اطلاعات بانوان می‌گوید: شروع این اختلاف از یک موضوع مادی ناشی شد بدین ترتیب که من پولی به مادر خانم قرض داده بودم و وقتی که مطالبه کردم خانم از من رنجید و منزلم را ترک گفت و این قهر و عصبانیت از یک‌طرف و دامن زدن به آتش این اختلاف از جانب بستگان خانم از طرف دیگر باعث شد که یک مسئله کوچک داخلی که در اکثر خانواده‌ها نظیر آن دیده می‌شود، به این صورت درآید.

آقای جاراللهی ضمن تکذیب این‌که قسم خورده تا ۵۰هزار تومان نگیرد همسرش را طلاق ندهد، دلایل دیگری بر حقانیت خود ارائه داد از آن جمله این‌که معتقد بود آخرین فرزندش بر اثر مسامحه خانم در سال ۱۳۲۸ فوت کرده است. وقتی از ایشان درباره رسیدگی مجدد دادگاه سوال شد گفت: من اطمینان دارم که این جلسه رسیدگی نیز مثل گذشته به‌نفع می خواهد بود زیرا دلایل و مدارکی که وکیل خانم به محکمه ارائه داده است، همان‌هایی است که قبلا نیز راجع به آن‌ها شور شده و رأی محکمه بر بی‌حقی خانم صادر شده است. من به‌هیچ‌وجه قصد طلاق دادن خانم را ندارم ولی حاضرم برای این‌که دو فرزند من که یکی پسر و دیگری دختر هستند از این وضع بلاتکلیفی فعلی خارج شوند و بیش از این رنج نبرند، خانه‌ای با تمام وسایل ممکن تهیه کنم و در اختیار خانم و بچه‌ها بگذارم و متعهد شوم که هیچ‌وقت مراجعه‌ای به ایشان نکرده و اجازه هم ندهم که مزاحمتی برای ایشان فراهم شود.

ده سال جدایی از فرزندان

یک سمت دیگر این ماجرا هم دو فررند این زوج هستند که تصویر محمدرضا -پسر خانواده- در این گزارش چاپ شده است. خانم مدرسی تهرانی به خبرنگار اطلاعات بانوان می‌گوید یک پسر و یک دختر دارم که بر اثر تلقینات پدرشان دشمن خونی من هستند. این مرد همیشه مانع از این بوده که من فرزندانم را ببینم. دلم برای آن‌ها یک ذره شده است. ده سال است جگرگوشه‌هایم را ندیده‌ام. شمارا به‌خدا این انصاف است؟ این انسانیت است؟ کدام قانونی می‌تواند حکم کند که مادری از دیدار فرزندانش محروم باشد؟

او در پایان مصاحبه‌اش، خبرنگار را با این جملات بدرقه کرده است: خوش به‌حال شما که هوای آزاد را استنشاق می‌کنید. از قول من در مجله به همه بانوان ایرانی درود بفرستید و مخصوصا به پدر و مادرها و تاکید کنید که قبل از ازدواج جگرگوشه‌هایشان، درست چشم و گوش خود را باز کنند و با این قبیل ازدواج‌های نامناسب، یک عمر باعث بدبختی آن‌ها نشوند.

دختر نماینده مجلس برای طلاق از شوهرش ۱۰ ماه در مسجد تحصن کرد!

آن‌قدر اینجا می‌مانم تا موهایم مثل دندان‌هایم سفید شود!

این جمله را خانم مدرسی تهرانی به خبرنگار اطلاعات بانوان گفته است. جلسه رسیدگی به این پرونده در اردیبهشت همین سال برگزار شد و باز هم خانم مدرسی تهرانی نتوانست رآی دادگاه را به‌دست آورد. خبرنگار اطلاعات بانوان مجددا به محل تحصن او در مسجد مراجعه کرده و این پاسخ را از او که سخت متآثر بوده شنیده است:‌ با قرض کردن از دوستان و کمک ایشان زندگی می‌کنم و شب و روزم را در این اتاق تاریک می‌گذرانم. بعد از صدور رأی محکومیت از دادگاه تقاضای استیناف کردم و هنوز در جریان است و جلسه مجدد تشکیل نشده و وکیل مدافعم همچنان به‌کار خود ادامه می‌دهد ولی حالا دیگر ختم دارم که این بارهم محکومم می‌کنند. بنابراین پیه یک زندان ابد را در اینجا به تن خود مالیده‌ام و از میدان به درنمی‌روم.

شورای زنان ایران به کمک آید

در مرداد ۱۳۲۲ به دعوت صفیه فیروز (مادر مریم فیروز و همسر محمدحسن میرزا فرمانفرمائیان)، ۳۰ نفر از زنان تحصیل‌کرده و روشنفکر در خانه او جمع شدند تا هسته اولیه شورای زنان ایران را تشکیل دهند. اهداف آن‌ها بیشتر بر سوادآموزی زنان و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آن‌ها متمرکز بود. آن‌ها از همان ابتدای تاسیس حمایت از زنان زندانی را درنظر داشتند و چندنقر از اعضایشان را هم برای تدریس به زنان به زندان فرستادند. یکی از اقدامات مهمی که در کارنامه این شورا ماندگار شده، حضور در جلسات دادرسی خانم تهرانی مدرسی و حمایت از اوست که بلاخره توانست دادگاه را راضی کند تا به نفع او رای دهد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی