بخش اول

 دکتر محمدجواد ظریف

چکیده
جستار زیر، نگاهی جامع و درعین حال تازه به جهان پساقطبی کنونی، در سایه آشکار شدن برخی مؤلفه‌های این نظام، بخصوص در منطقه همیشه ملتهب و ناآرام غرب آسیاست. برآمدن قدرت های منطقه ای نوظهور در خاورمیانه، نگرش عمیقتر به آینده سیاست های ایران در چنین جهانی را باهدف برون رفت از چالش ها و تضمین و تامین امنیت و منافع ملی کشورمان ضروری می نماید. این نوشتار، بخشی از کتاب «جهان پیش رو؛ گفتارهایی پیرامون نظام جهانی» است که دکتر محمد جواد ظریف، وزیر خارجه سابق کشورمان آن را گردآوری و تدوین کرده و اخیرا توسط انتشارات اطلاعات به چاپ رسیده است. دکتر ظریف در این نوشتار با گریزی به تاریخ یک قرن و نیم اخیر ایران، جهان پساقطبی را به درستی تجزیه و تحلیل کرده که خلاصه ای از آن در سه شماره پیاپی تقدیم خوانندگان روزنامه می شود. 

مقدمه
برجسته‌ترین پیش‌نیاز برای تأمین امنیت ملی و پیشبرد منافع هر کشوری در جهان پساقطبی کنونی، فهم و درک صحیح واقعیات و تولید روایت‌های واقع‌بینانه برای ایجاد اجماع داخلی پیرامون منافع ملی و به دست گرفتن ابتکار عمل برای تأمین امنیت ملی است. این ضرورت، با بالا گرفتن تنش و رفتار قدرت‌های بزرگ در برابر تحولات بی‌سابقه در منطقه غرب آسیا در سال ۱۴۰۳، ناکامی جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران با پایداری ارزشمند مردم در خرداد ۱۴۰۴، حمله اسرائیل به مذاکره‌کنندگان صلح  در قطر در شهریور ۱۴۰۴ و آشکار شدن برخی از مؤلفه‌های نظام پساقطبی در این تحولات اولویت بیشتری یافته است. با بررسی وضعیت جهان کنونی و آینده ایران و جهان، در این مطلب با نگاه به مسائل داخلی و خارجی از نقطه‌ای تازه، طیفی گسترده از اقدامات عملی شامل تقویت توان دفاعی، استحکام پایه‌های اقتصادی، ارتقای سرمایه اجتماعی، خشکاندن ریشه‌های سازمان گسترده نفوذ و ابتکار عمل و نوآوری در دیپلماسی پیشنهاد می‌شود. پایه نظری این توصیه سیاستی، بر یک خوانش تاریخی از ایران در بیش از دو قرن گذشته و تحلیلی از تاریخ تهدیدهای بیرونی امنیت ایران در این بازه زمانی استوار است و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان موجودیت سیاسی مشروع برای مطالبه و تأمین امنیت ایران صورت‌بندی و نظریه‌پردازی می‌کند. روایت ارائه شده در این بخش، روند طی‌شده و ضربه‌هایی را تشریح می‌کند که ایران از محل نقصان‌های امنیتی از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی متحمّل شده است. هدف این رویکرد، نظریه‌پردازی و صورت‌بندی رفتار ایران و منطق تاریخی و تمدنی کنش‌های جمهوری اسلامی ایران در جهان امروز و در طول چهار دهه گذشته است.
تبیین منطق تاریخی کنش‌های جمهوری اسلامی ایران، از ارائه تصویری غیرمنطقی و غیرعقلانی از راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران جلوگیری می‌کند. شفاف‌سازی منطق تاریخی راهبردها، سیاست‌ها و اقدامات ایران، زمینه‌ای برای شناخت متقابل، ارائه تصویری معقول و واقعی از ایران، و بستن راه بر امنیتی‌سازی ایران فراهم می‌کند که این همه در راستای امنیت و منافع ملی ایران است. 
همچنین جمهوری اسلامی ایران به دلایل گوناگون، از جمله نفوذ گسترده در لایه‌های مختلف، ضعف در راهبردهای ارتباطی داخلی و اقدامات رسانه‌ای گروه‌های خارج از کشور، با چالش‌هایی در برقراری مفاهمه با بخش‌هایی از مردم مواجه شده است. جمهوری اسلامی ایران به مفاهمه با مردم برای روشن ساختن راهبردها، سیاست‌ها و اقدامات خود نیاز دارد. تأمین امنیت ملی ایران نیازمند شکل‌گیری اجماع و درک مشترکی از راهبردها، سیاست‌ها و اقدامات کشور در بین کارگزاران جمهوری اسلامی ایران در سطوح و حوزه‌های مختلف است که امید است خوانش تاریخی حاضر به چنین اجماعی کمک کند. 

بخش اول ـ رویکردی تاریخی به امنیت ایران از ۱۱۸۳ تا ۱۴۰۴ خورشیدی (۱۸۰۴ تا  ۲۰۲۵ میلادی)
پرده اول: یک قرن و نیم تحقیر ایران از ۱۱۸۳ تا ۱۳۲۵ خورشیدی (۱۸۰۴ تا ۱۹۴۶ میلادی)
وضعیت ایران امروز را باید در سایه مرور تاریخ از سال ۱۱۷۵ خورشیدی (۱۷۹۶ میلادی) تا زمان حاضر درک کرد. سال ۱۱۷۵ زمان لشکرکشی ارتش ایران به قفقاز و پیروزی ایران در این جنگ است. روسیه در این جنگ، خاک ایران را ترک می‌کند، اما هشت سال بعد، جنگ اول ایران و روسیه درمی‌گیرد و تا ۱۱۹۲ خورشیدی به طول می‌انجامد. این جنگ به انعقاد عهدنامه گلستان و جدا شدن گرجستان، داغستان و بخش‌هایی از آذربایجان از ایران می‌انجامد. دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه (۱۲۰۴ تا ۱۲۰۶ خورشیدی) (۱۸۲۸ـ ۱۸۲۶ میلادی) نیز به شکست ایران و معاهده ترکمانچای منتهی می‌شود. 
اولین جنگ ایران و انگلیس در ۱۲۱۷ خورشیدی (۱۸۳۸ میلادی) به از دست رفتن هرات منجر می‌شود. دومین نبرد ایران و انگلیس نیز ۲۰ سال بعد در سال‌های ۱۲۳۵ تا ۱۲۳۷ خورشیدی  (۱۸۵۶ تا ۱۸۵۸ میلادی)  به از دست رفتن افغانستان می‌انجامد. 
در دوران جنگ جهانی اول (۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ خورشیدی) (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸ میلادی)، ایران توسط نیروهای نظامی سه کشور روسیه، عثمانی و انگلستان اشغال می‌شود. نیروهای روس‌ تا تهران پیشروی کرده و فقط از ساقط کردن حکومت خودداری می‌کنند. 
ایران در جنگ جهانی دوم نیز به‌طور کامل توسط نیروهای انگلستان و روسیه اشغال می‌شود و این بار برخلاف جنگ جهانی اول، پادشاه کشور تغییر می‌کند. از دست رفتن آرارات، فیروزه و اروندرود در دوران حکومت پهلوی اول را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.
نسبت ایران با جنگ در بازه زمانی ۱۱۸۳ تا ۱۳۲۴ خورشیدی را می‌توان در عبارت «شکست و ناتوانی در دفاع از مرزهای خود» خلاصه کرد. حتّی فائق آمدن بر مسأله‌ای نظیر بحران آذربایجان در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ خورشیدی  را نیز نمی‌توان به عنوان نشانه توانمندی دولت ایران در دفاع از مرزهای خود تلقّی کرد، چراکه بحران آذربایجان نه با تکیه بر ظرفیت‌های نظامی، بلکه بیشتر در چارچوب معادلات بین‌المللی جهان پساجنگ و ابتکارات دیپلماتیک ایران و دیگر کشورها حل شده است. فاصله ۱۴۲ ساله بین ۱۱۸۳ تا ۱۳۲۵ را می‌توان ـ در تشابه با دوره تاریخی موسوم به سده تحقیر چین ـ «یک و نیم قرن تحقیر ایران»  نام‌گذاری کرد.
پرده دوم: دوران دنباله‌روی از ۱۳۲۴ تا ۱۳۴۹ خورشیدی  (۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ میلادی)
این بازه زمانی را می‌توان دوران دنباله‌روی ایران دانست؛ ایرانی که به دلایل مختلف، از جمله ترس از شوروی، قادر به مانور در سیاست خارجی نبوده و از آمریکا و غرب پیروی می‌کند. ایران که تجربه اشغال و از دست دادن بخش‌هایی از سرزمین خود به دست روسیه را داشته، خود را نیازمند تبعیت از غرب می‌بیند و در این زمان، برای بازسازی اقتصادی نیز وابسته به کمک‌های غرب و البته موازنه آن با شوروی است. 
ایران در این دوره هنوز به درآمدهای کلان نفتی دهه ۱۹۷۰ میلادی دسترسی نداشته و به تَبَع آن، توان مالی برای خریدهای تسلیحاتی بزرگ و اتخاذ سیاست امنیتی مستقل یا نسبتاً مستقل را ندارد. ایران در این دوره از طریق پی گرفتن سیاست دنباله‌روی، امنیت خود را حفظ کرده اما استقلال در سیاست خارجی را از دست داده است. 
پرده سوم:کسب و تثبیت قدرت وابسته درون نظام بین‌الملل در سال‌های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹ میلادی)
حکومت پهلوی دوم، طی دهه ۷۰ میلادی تلاش می‌کند تحقیر تاریخی ایران را با ایفای نقش «ستون امنیت منطقه» با استفاده از «دکترین نیکسون» پایان دهد. اقدام ایران در سال  ۱۳۵۲ خورشیدی (۱۹۷۳ میلادی) را می‌توان اولین قدرت‌نمایی ایران (فراتر از نگاهی مبتنی بر تفاوت نظام‌های سیاسی در دوران‌های مختلف) تلقی کرد. محمدرضا پهلوی به منظور جلوگیری از تسلط شورشیان چپ‌گرا بر عمان و مناطق نزدیک به تنگه هرمز و نوار جنوبی دریای عمان، نیروهای ارتش ایران را به «ظفار» اعزام می‌کند و ارتش ایران در این مأموریت پیروز می‌شود. این نخستین پیروزی ایران در یک جنگ، بعد از یک‌ونیم قرن شکست‌های نظامی تحقیرآمیز است. 
دومین مواجهه نظامی مهم ایران بعد از ۱۴۲ سال تحقیر نظامی، درگیری‌های ۱۳۵۳وا ۱۳۵۴ خورشیدی (۱۹۷۴ـ۱۹۷۵ میلادی) بین ایران و عراق بر سر مسأله اروندرود است. ایران معاهده ۱۹۷۵ الجزایر و قرار گرفتن مرز بین دو کشور در عمیق‌ترین نقطه رودخانه (خط تالوگ) را به دست می‌آورد. ایران در این دوران، درون ساختار نظام بین‌الملل و بدون به چالش کشیدن بنیان‌های آن برای کسب قدرت و تثبیت موقعیت خود تلاش می‌کند. پهلوی دوم، نظم دوقطبی جهان را پذیرفته و آن را به چالش نمی‌کشد؛ روابط حسنه‌ای با هر دو ابرقدرت و اروپا برقرار می‌سازد و علی‌رغم مقابله با شورشیان چپ‌گرا در عمان، تقابل با بلوک شرق را در ظاهر به ایدئولوژی یا منطق سیاست خارجی خود تبدیل نمی‌کند.  همزمان به خرید تأسیسات صنعتی از شوروی و گسترش روابط با چین نیز مبادرت می‌ورزد. ایران در این دوران با ساختار نظام بین‌المللی، همراهی و اقتضائات آن را هم رعایت می‌کند. 
پرده چهارم: کسب و تثبیت قدرت در چالش با نظام بین‌الملل در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۸ خورشیدی  (۱۹۷۹ تا ۲۰۱۹ میلادی)
سومین جنگ مهم ایران در نیمه دوم قرن بیستم بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ خورشیدی (۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی) با کشور عراق رخ می‌دهد. این جنگ به ایران تحمیل می‌شود، اما ایران برای اولین بار بعد از سال ۱۱۷۵ خورشیدی، در یک جنگ بزرگ، هیچ بخشی از خاک خود را از دست نمی‌دهد؛ همچنین ایران برای اولین بار بعد از سال ۱۱۸۳ خورشیدی موفق می‌شود از مرزهای خود در برابر حمله خارجی عراق ـ که از سوی کشورهای بزرگ جهان پشتیبانی می‌شد ـ با موفقیت دفاع کند. 
در قرن بیست و یکم میلادی، با وجود حضور آمریکا در افغانستان و عراق، ایران موفق می‌شود منافع خود را تا حد زیادی حفظ کرده و از تهدید حمله خارجی مصون بماند. در ضمن، ایران به عنوان حامی حزب‌الله لبنان در جنگ ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ خورشیدی) و یکی از کنشگران اصلی در کارزار منطقه‌ای و جهانی علیه گروه‌های تکفیری و به‌ویژه داعش در سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ خورشیدی  (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ میلادی)، و همچنین به عنوان حامی یمن در جنگ داخلی و در برابر حمله عربستان سعودی، از امنیت و منافع ملی و دوستان خود در منطقه‌ای پرچالش و خطرناک دفاع کرده است. ویژگی اصلی این دوره،  به چالش کشیدن ساختار روابط بین‌الملل و در صدر آن‌ها چالش با آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت برتر نظام بین‌المللی ـ به‌ویژه بعد از فروپاشی شوروی ـ مهم‌ترین قدرتی است که در چالشی مؤثر و تعیین‌کننده با ایران قرار داشته است.
پرده پنجم: پایان دوران «بزن در رو» از  سال ۱۳۹۸ خورشیدی (۲۰۱۹ میلادی) 
ایران در این بازه زمانی، پهپاد ارزشمند آمریکا را در آب‌های مرزی خود در دریای عمان ساقط کرده  و در واکنش به ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی توسط آمریکا، به پایگاه عین‌الاسد حمله می‌کند و در واکنش به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارتخانه خود در سوریه، در فروردین ۱۴۰۳ (آوریل ۲۰۲۴) از خاک خود مستقیم به اسرائیل حمله می‌کند و در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در خاک خود، در ۱۰ مهر ۱۴۰۳ (اول اکتبر ۲۰۲۴ میلادی) با ۱۸۰ موشک به خاک اسرائیل حمله می‌کند. این حمله، توانایی‌های ایران برای ضربه زدن به منافع اسرائیل را به نمایش می‌گذارد. بسنده کردن ایران به هدف گیری مناطق خالی از سکنه در حملات موشکی، این واقعیت را نیز نشان می‌دهد که ایران توانایی وارد کردن خسارات انسانی شدید در عمق رژیم صهیونیستی را در صورت اراده داراست.
این واقعیت که تمامی حملات به اسرائیل از داخل خاک ایران صورت می‌گیرد، روایت وابستگی بازدارندگی ایران به «نیروهای نیابتی» را بیشتر متزلزل می‌کند و نشان می‌دهد که مقاومت در منطقه نیروی نیابتی ایران نیست، بلکه نیروی اصیلی است که در برابر اشغال و تجاوز اسرائیل به سرزمین خود شکل گرفته است.  از این‌رو، این روایت کاملاً قابل دفاع است که ایران به خودباوری نظامی ـ امنیتی در برابر آمریکا و غرب دست یافته است.
ناکامی اسرائیل در رسیدن به اهداف خود در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به ایران، به دلیل ایستادگی مردم باوجود حمایت قدرت‌های غربی از اسرائیل، ورود ایالات متحده به جنگ علیه ایران، عدم ورود نیروهای مقاومت به کمک عملیاتی از ایران و خودداری قابل پیش‌بینی روسیه و چین از ارائه هرگونه کمک به ایران از یک سو و توانمندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به شکافتن گنبد آهنین و وارد کردن خسارات قابل توجه به اسرائیل، بعد دیگری از دستاورد ایران در این بازه زمانی به‌رغم هزینه‌های سنگین و قابل توجه و بعضاً قابل پیشگیری آن است. اینکه دو قدرت اتمی وارد جنگ با ایران می‌شوند و ایران به‌رغم از دست دادن همه فرماندهان ارشد خود ایستادگی کرده و ضربه می‌زند، دستاورد کمی برای یک کشور غیرهسته‌ای تحریم زده و بدون پشتیبان در صحنه جهانی نیست. تمرکز روی کاستی‌ها و بحث و جدل پیرامون اینکه می‌شد از این درگیری‌ها جلوگیری کرد و یا می‌شد با هزینه کمتری به این توانمندی رسید، ما را از درک دستاورد و استفاده از آن برای رهایی از زندان گذشته ۲۲۰ ساله و جهش به پیش با استفاده از این امکان برای ساختن آینده‌ای وجدآفرین بازمی‌دارد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی