فانی ژن کتاب داشت. چنین ژنهایی، ژنهای مقدس روزگار ما و شایسته حرمت و احترام هستند
مراسم نکوداشت کامران فانی، ادیب، مترجم، فهرستنویس و کتابشناس برجسته، دیروز در کتابخانه ملی برگزار شد و اهالی فرهنگ و ادب درباره فضایل شخصیتی و نبوغ علمی او سخن گفتند.
به گزارش ایسنا، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم اظهار کرد: همانطور که آقای فانی گفته بود، ژن کتاب داشت. چنین ژنهایی، ژنهای مقدس روزگار ما و شایسته حرمت و احترام هستند.
سیدعباس صالحی، با اشاره به ساحتهای مختلفی که فانی در آنها کار کرده، گفت: کامران فانی مؤلف، پژوهشگر، ویراستار، مدیر و سرپرست دایرهالمعارفهای مختلف بود اما کسی نمیتواند نمره ضعیف و متوسط به او بدهد و این ویژگی کمی نیست.
وی افزود: فانی به موضوعات مختلف پرداختهاست و اغلب کسانی که به موضوعات مختلف میپردازند، پژوهشهایشان شاید قابل ارجاع نباشد، اما کارهای آقای فانی در هر موضوعی ارزش بالایی دارد.
پرخوان و کمسخن
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز با بیان اینکه در ۵۰سال اخیر، هیچگاه فضای فرهنگی را از نام فانی خالی ندیدهاست، گفت: همه به فضل و فضیلت او معترف بودند و به دانش او اعتماد داشتند. البته به اخلاق و انصاف و فروتنی او هم معترف بودند. فانی در علمآموزی بخل نداشت و بیش از همه کتابخوان بود.
غلامعلی حداد عادل همچنین فانی را آدم دایرهالمعارفی خواند و تأکید کرد: آدمهایی که اطلاعات وسیع داشته باشند، کم هستند. پرخوان بود، کمسخن بود، متواضع و بیادعا بود، کمگوی و گزیدهگو بود، از نظریهپردازی عجولانه و اظهار فضل بهدور از تواضع پرهیز داشت و برای شهرت نظریهپردازی نمیکرد. از جمله نکات او بیاعتنایی به مال دنیا بود. بعد از فوتش در میان کاغذ و کتاب، دهها چک از مؤسسات مختلف در وجه فانی پیدا شد که نقد نکرده بود و این باعث حیرت است.
فانی دایرهالمعارف متحرک بود
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز در سخنانی گفت: مرحوم فانی دایرهالمعارف متحرک بود و هرگاه به مشکل برمیخوردیم به ایشان، مراجعه و از دریای دانش او استفاده میکردیم.
غلامرضا امیرخانی با اشاره به کتابدوست بودن مرحوم فانی، اظهار کرد: یکبار به او گفتم اگر در جزیرهای تک و تنها باشید و فقط بتوانید یک کتاب با خود ببرید، کدام کتاب است؟ ایشان گفت دایرهالمعارف بریتانیکا که تا مدتی بخوانم و تمام نشود. یعنی تا این حد با دایرهالمعارف مأنوس بود .
مرد دانایی که شرافتمند زیست
معاون مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی هم کامران فانی را «مرد دانا» خواند و تأکید کرد: خدمات فانی بیش از آن است که دیده و شنیده شده و دلیل این موضوع پرهیز خود او از دیده شدن بود. به هیچ وجه دنبال نام نبود، بلکه به دنبال دانایی بود. عاشق علم و کتابخانه متحرک بود.
احمد مسجدجامعی ادامه داد: فانی استاد خواندن بود. او گزیده مینوشت و میگفت حیف است وقتی را که میشود صرف خواندن کرد، صرف نوشتن کرد. تقریباً هیچ دایرهالمعارف عمومی و تخصصی برای سنین مختلف نیست که کامران فانی در آن نقشی نداشته باشد.
وی گفت: فانی اهل فضیلت بود، در علم و پژوهش اخلاص داشت و به همه کمک میکرد و دنبال اینکه از علم به چیزی برسد نبود. فانی نه دنبال نام بود نه نان، به دنبال علم بود. به ایشان بیمهری شد اما استوار زیست و با همه وجود برای ایران کار کرد. از هیچ کاری مضایقه نداشت و شرافتمند زیست.
حافظ میراث فرهنگی
حسین معصومی همدانی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم درباره آشنایی و دوستیاش با کامران فانی خاطرنشان کرد: فانی جزو چند تنی بود که با سابقه فعالیت فرهنگی و ادبی، میراث فرهنگی ایران را که در زمان سیاسیشدن همه چیز در خطر از بین رفتن بود، حفظ کرد و به نسلهای بعدی انتقال داد.
او با اشاره به برگه استخدامی کامران فانی که چند روز پیش منتشر شد، گفت: فانی در برگه تقاضای استخدام خود در سال ۱۳۵۰، محجوب، شهیدی و غلامحسین ساعدی را بهعنوان معرف خود نوشته بود. در زمانه فعلی اگر کسی را برای کار معرفی کنیم که نسبتی که ساعدی با حکومت پهلوی داشت را با حکومت داشته باشد، آیا استخدام میشود؟ فانی سرمایه بزرگی از فضل و دانش و معرفت داشت. آیا در شرایط جدید و قوانین عجیب غریب استخدامی و غلبه کمیت بر کیفیت، چنین جوانی میتواند کار کند؟
صاحب چکهای وصولنشده
عبدالکریم جربزهدار، مدیر نشر اساطیر نیز اظهار کرد: فانی ۳۰هزار روز عمر کرد اما اغراق نیست بگویم ۳۰۰هزار صفحه خواند و نوشت. فانی موسیقی را خوب میشناخت؛ از موسیقی ایران پیش از اسلام و دوران باستان تا موسیقی معاصر و غرب. سؤال بزرگم این است که کی فرصت میکرد بخواند.
وی ادامه داد: فانی اقتصاد کلان میدانست اما اقتصاد خرد و تدبیر منزل را نه میدانست و نه میخواست بداند. ما بهمناسبت تألیف تاریخ جهان باستان، پول ناچیزی ماهانه چک میدادیم اما او هیچکدام را وصول نکرد؛ ۴۸چک وصولنشده از ما دارد که آخر ما از رو رفتیم و دیگر چک ندادیم. فکر میکنم این چکها به موزه کتابخانه ملی رفت. او هیچ کاری را بهخاطر پول نکرد، خیلی محجوب و متواضع بود. خیلی مستغنی بود و از همه دنیا، ثروت را در فقر جسته بود.

شما چه نظری دارید؟