تا به حال در طول زندگی خود چند بار کامپیوتر، لپتاپ، تلفن همراه و… را به بهانه به روز شدن یا احتمالا خرابی کنار گذاشتهاید؟ آیا اخیرا وسایل برقی محل کار یا خانه خود را عوض کردهاید؟ سؤال مهم این است که همه آن وسایل الکترونیکی که کنار گذاشته شدهاند به کجا میروند؟ آیا پسماندهای الکترونیکی و الکتریکی هم به اندازه سایر پسماندها خطرناک هستند؟
آیا میدانید زباله یا پسماند الکتریکی چیست؟ پسماند الکترونیکی یک اصطلاح برای محصولات الکترونیکی است که دیگر نیازی به آن نداریم یا عمر مفیدشان به پایان رسیده و از آنجایی که سرعت پیشرفت تکنولوژی بسیار بالاست، این لوازم پس از چند سال مصرف، تبدیل به پسماند یا زباله میشوند. این زبالهها عبارتند از مانیتور، فکس، پرینتر، تلفن همراه، انواع لوازم خانگی و...
امروزه دستگاههای منسوخ شده به سرعت در سراسر جهان تبدیل به زبالههای سمی میشوند. این پسماندها شامل برخی مواد مضر مانند بریلیوم، کادمیوم، جیوه و سرب است که اگر به طور نامناسب دفن شوند و در حجم بالا کنار هم قرار بگیرند، تهدید بزرگی برای محیط زیست و انسان به شمار میآیند. علاوه بر اضافه کردن عناصر مضر برای محیط زیست، با دفع نادرست این زبالهها، فرصت بازیافت آنها نیز از دست میرود.
گفت وگوی زمرد زرکش خبرنگار اطلاعات با حامد مازندرانیزاده موسس استارتآپ «رینـو» را می خوانید:
چه فکر و انگیزهای باعث شد تا به فکر بازیافت لوازم الکترونیکی بیفتید؟
در سال ۱۳۸۹ پروژهای با شهرداری در خصوص پسماند داشتم و به همراه تیم همکاران، پنج خط بازیافت را طراحی، راهاندازی و نصب کردیم. در طی این مراحل متوجه شدم که با یک طرح خوب میتوان از پسماند استفاده بهتری کرد تا هم بتوان بازیافت را به شیوه درست تر و اصولی انجام داد و هم به سلامت محیط زیست و انسانها کمک کرد.
بازیافت پسماند کل کشور به عهده شهرداری است اما مالک پسماند الکترونیکی، مردم و سازمانها هستند که راحت تر میتوان با آنها کار کرد. تأکید می¬کنم دو درصد پسماند الکترونیک میتواند تأثیر بسیار مخربی بر محیط زیست داشته باشد و تأثیر آن بسیار بیشتر از سایر پسماندهاست.
این نکته انگیزه قوی بود تا این کار را شروع کنم اما متأسفانه با چالشها و موانع زیادی هم روبهرو بوده و هستیم، زیرا در کشور ما زمانی که ایدهای نو مطرح شود، مقاومت زیادی ازطرف سازمانها و مردم به وجود میآید.
درباره پسماند الکترونیکی و نحوه کارتان توضیح بدهید.
کار را در یک اشل کوچک شروع کردیم. ابتدا دو استند در دانشگاه گذاشتیم و از دانشجویان، استادان و کارمندان خواستیم تا پسماندهای الکترونیکشان را به ما بدهند. در واقع این کار آزمونی برای شروع فعالیتمان بود که بینیم اصلا همکاری میکنند یا خیر و بازخوردشان چگونه است.
خوشبختانه بازخورد خوبی گرفتیم و بعد در استان قزوین، مدارس و بعد هم در کل کشور لجستیکی ایجاد کردیم که هر کس در هر جای کشور بتواند لوازم الکترونیک خود را درب منزل و بدون هزینه به چرخه بازیافت سالم و اصولی بسپارد.
روزانه چندین هزار تن پسماند به مراکز دفن زباله سرازیر میشود که عدد بزرگ و قابل تأملی است و به نظر میرسد در مقابل این حجم، پسماند الکترونیک رقم ناچیزی به حساب میآید. حجم پسماند الکترونیک دودرصد از کل را تشکیل میدهد اما ۷۰ درصد آلودگی ناشی از همین دودرصد است.
در بحث پسماند الکترونیکی، جمعآوری مهمترین بخش کار است.
توجه کنید در هر خانهای حداقل دو تا سه موبایل، همینطور کیس، پرینتر و لپتاپ وجود دارد، در واقع هر خانهای پر از پسماند است و مسأله اصلی جمعآوری آنهاست.
زمانی که شروع به کار کردیم، متوجه شدیم چه کار دشواری پیش رو داریم، زیرا مردم هیچ اطلاعی در این زمینه نداشتند و بدتر این که فکر میکردند چه لوازم قیمتی و ارزشمندی را میخواهند تحویل بدهند!
برای انجام کار ابتدا باید فرهنگسازی انجام میگرفت که پسماند الکترونیک چیست و برعکس حجم کوچکش چقدر میتواند برای محیط زیست و انسان خطرناک باشد، زیرا در ساخت این وسایل از فلزات سنگین استفاده شده و میتواند اثرات نامطلوبی خارج از تصور ما بر محیط زیست بگذارد.
برای آشنا شدن با این مقوله با مردم صحبت کردیم و توضیح دادیم که پسماند الکترونیک چیست.
اما با هر ایده جدیدی ابتدا آنقدر سخت برخورد میشود که انگار کاری غیر قانونی است، زیرا آن ایده میخواهد روشی را که سالیان سال انجام شده، تغییر بدهد و بگوید این کار باید به گونه دیگری انجام شود و این یعنی برداشتن قانون قبلی و قدم اول و مشکلترین کار همین است.
شخصی که میخواهد گوشی قدیمی از کار افتاده خود را تحویل بدهد، گمان میکند شمش طلا تحویل میدهد.
مردم شنیدهاند در ساخت این لوازم از طلا و فلزات گرانبها استفاده شده و همین شنیدهها باعث میشود تا سختتر از آنها بگذرند و زمانی که خسته شدند آنها را به شیوه غیراصولی دور بیندازند.
اگر چنین تصوری درست بود هر فردی در دنیا میتوانست یک کارگاه بازیافت در خانهاش داشته باشد تا دورریزهایش را بازیافت کند اما با چند گوشی، کیس و... حتی صد یا هزار عدد هم نمیتوان این کار را انجام داد. باید تعداد بالایی از این لوازم باشد تا بتوان چرخه کار را راهاندازی کرد که در ضمن هزینه بسیار بالایی هم
دارد.
برخی مردم گمان میکنند باید در ازای تحویل پسماندهایشان پول بگیرند و وقتی پولی دریافت نمیکنند، دل کندن از وسایل برایشان سخت میشود، اما همین وسیله کوچک و کمارزش میتواند آسیب زیادی به محیط زیست وارد کند.
بعضی اوقات برای هریک از ما پیش آمده وسیله ای را که خراب شده نزد نزدیکترین تعمیرکار محل بردهایم و چون قابل تعمیر نبوده و برگرداندنش هم به صرفه نبوده با دریافت رقم ناچیزی آن را همانجا گذاشتهایم، زیرا برگرداندن آن هزینه و توان بیشتری طلب میکرده. از طرفی در خانه هر یک از ما چند گوشی تلفن همراه از رده خارج وجود دارد و به امید این که روزی به کار بیاید در گوشهای خاک میخورد؛ در صورتی که تکنولوژی به عقب برنمیگردد و در حال پیشرفت است. در حال حاضر که گوشیهای هوشمند در دسترس است، گوشیهای دکمهای جایی ندارد. جا انداختن این مسایل، زمان و توان زیادی را میطلبد.
از چه راهکارهایی برای گسترش فعالیتتان استفاده کردید؟
یکی از راهکارها کمپین خانهتکانی است. از اوایل بهمن ماه که مردم حال و هوای عید و خانهتکانی دارند، از وسایلی که سالها کنار گذاشتهاند و تا به حال به کارشان نیامده دل میکنند و آنها را به ما میسپارند. مردم در هر نقطهای از ایران میتوانند پسماندهایشان را از در منزل بدون هزینه به «رینو» تحویل دهند.
قطعات پس از تحویل چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
قطعات پس از ورود ابتدا بازبینی میشوند. بعضیها قابل تعمیر هستند. خوشبختانه امروز به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم قطعات دستگاهها را جدا کرده و تعمیر کنیم تا روی دستگاههای دیگر قرار بگیرند و دوباره قابل استفاده شوند. اگر غیرقابل تعمیر باشند، سعی میکنیم از قطعات داخل آنها استفاده کنیم، قطعههایی مانند کابلها، موتورها، خازنها و... که هنوز قابلیت مصرف دارند. در نهایت اگر وسیلهای هیچ کدام از این قابلیتها را نداشته باشد، وارد چرخه بازیافت میشود.
وسایل قابل تعمیر کجا استفاده میشود؟
اکثرا به چرخه استفاده مجدد برمیگردد و هدف اصلی در بحث پسماند هم همین است. این قطعات به شرکتهای مصرف کننده فروخته میشود. یک شرایط برد- برد است.
شرکت یک قطعه خوب را با هزینه کمتر به دست آورده، ارز از کشور خارج نشده و در ضمن اشتغال هم ایجاد شده است. تعدادی از این لوازم هم اهدا میشود.
در گذشته نه چندان دور، مادربزرگها یا بهتر بگویم کل خانوادهها از هر وسیله تا زمانی که امکان داشت، استفاده میکردند و به راحتی هیچ چیزی را دور نمیانداختند. ابتدا با تعمیر و استفاده مجدد و حتی با بخشیدن آن به فردی که احتیاج داشت، تلاش میکردند که هیچ وسیلهای به راحتی تبدیل به زباله نشود یا به قول خودشان اسراف نشود و کار درست هم همین بوده و هست.
هر وسیلهای اثرات مثبت و منفی دارد و با این که این وسایل، رفاه بیشتری برای بشر به ارمغان آورده اما پسماند آنها برای موجودات زنده، محیط زیست و انسانها خطر دارد. برای مثال یک کیس خراب میشود و دیگر قابل استفاده نیست اما از خازن آن میتوان استفاده کرد. بهتر است سعی کنیم به راحتی هر وسیلهای را از چرخه کار خارج نکنیم. این بحث تنها به ایران مربوط نیست و در کل دنیا همین است.
در نهایت لوازمی که هیچ کاربردی ندارند چه سرانجامی در انتظارشان است؟
بقیه وسایل غیرقابل استفاده بازیافت و تا حد امکان به فلزات اصلی خود که خالص هستند تبدیل میشوند. چون کارخانهها حجم کم فلزات را قبول نمیکنند آنها را به بنکداران میفروشیم تا بعد به کارخانه بفرستند.
حرف ناگفتهای دارید؟
اقتصاد ما یک اقتصاد دولتی است و دولت هیچ تصمیمی درباره پسماندهای الکتریکی خود ندارد. هر دو سه سال یکبار در سازمانهای دولتی، تعداد انبوهی مانیتور، پرینتر، اسکنر، کیس و لپتاپ تعویض میشود اما سرنوشت این اقلام معلوم نیست.
دولت به عنوان متولی و بزرگترین تولیدکننده پسماند الکترونیک کشور، در این زمینه همکاری نمیکند، درحالی که اگر بخواهد محیط زیست را نجات دهد باید این نوع پسماند هم مدیریت شود.
من بارها از برخی مسئولان خواستهام که یک تفاهمنامه برای پسماند الکترونیک دولتی امضا کنند. در حال حاضر سایر پسماندهای دولتی مانند میز، صندلی و... تکلیفشان مشخص است اما پسماندهای الکترونیک دست دورهگردها میافتد و این امر خیلی عجیب است.
زمانی هم که با مسئولان گفتگو میکنیم، راهحلشان شرکت در مزایدههاست. این امر غیرمنصفانه است، زیرا شرکت ما را در کنار افرادی قرار میدهند که نه برندی دارند و نه روش ثبتشدهای که بابت آن هزینهای هم بپردازند.
قطعا در این رقابت شکست میخوریم، زیرا نمیتوانیم رقم بیشتری پیشنهاد بدهیم. هر زمان که افراد یا شرکتهایی برابر شرکت کردند ما هم شرکت میکنیم.
پسماند الکترونیک در همهجای دنیا یکی است، در کشورهای جهان اول کسی که پسماند تولید میکند خودش باید برای امحای آن پول بدهد.
مثال میزنم، کارخانهای که فاضلاب تولید میکند، نمیتواند آن را در طبیعت رها کند. شرکت دیگری فاضلاب را تخلیه و امحا میکند، پس به خاطر تولید پسماند باید هزینه بپردازد.
پسماند الکترونیک هم همینطور است اما در کشور ما نگرش دیگری وجود دارد. متأسفانه یاد نگرفتهایم در قبال چیزی که تولید میکنیم و میدانیم مضر است مسئول هستیم و این مسئولیت برای ما تعریف نشده.
مردم و برخی شرکتها ما را همراهی میکنند، اما سازمانها و ارگانهای دولتی این کار را انجام نمیدهند. البته نقاط روشنی هم وجود دارد که ما را به ادامه کار امیدوار کرده است. شرکتهایی که دوستدار محیط زیست هستند، مدارس، درمانگاهها، پتروشیمیهای جنوب کشور، اپلیکیشنهای دیوار و شیپور... حدود ۷۰ شرکت، پسماند الکترونیک خودشان را به ما میدهند که جای امیدواری دارد اما در مقایسه با کل هنوز ناچیز است.
به نظرتان برای حل این مشکل چه راهکاری وجود دارد؟
به نظرم صرف نظر از همکاری دولت، حل مشکل زبالههای الکترونیکی با آموزش آغاز میشود و عادت به تفکیک زباله الکترونیک و بازیافت آن به عنوان یک فرهنگ
راهگشاست.
در آخر میخواهم توجه خوانندگان را به نکته مهمی جلب کنم که چون حجم این لوازم کوچک است، ساده از کنار آن گذر نکنند، سهم هر ایرانی در تولید پسماند الکترونیک هشت کیلو در سال است که رقم بزرگی است و جای تأمل و کار زیاد دارد.
این پسماندها میتواند اثرات مخربی بر خاک یک منطقه داشته باشد، زیرا در اثر تجزیه این مواد، فلزات سنگین آزاد میشود که داخل خاک نفوذ کرده و بر گیاهان و درختان تأثیر میگذارد. این سموم میتوانند وارد منابع غذایی انسان شوند.
همچنین این پسماندها وقتی وارد آبهای زیرزمینی شود، بسیاری از جریانهای سطحی، استخرها و دریاچه ها را آلوده میکند.
بسیاری از حیوانات برای تغذیه از آب کانالها استفاده میکنند، بنابراین سموم میتوانند حیوانات را بیمار کرده و باعث عدم تعادل اکوسیستم شوند. همچنین میتوانند بر انسانهایی که متکی به این آبها هستند نیز تأثیر بگذارند. این سموم مانند سرب، باریم و جیوه سرطانزا هستند.
فرآیند سوزاندن این ضایعات نیز میتواند هیدروکربن آزاد کند و باعث آلودگی هوا شود و بر انسانها و حیوانات تأثیر بگذارد، همچنین این هیدروکربنها میتواند به اثر گازهای گلخانهای کمک کند.