
ارمغان زمان فشمی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت:«لوکیشن» معنایی فراتر از «مکان» دارد. لوکیشن، مکان یا محل وقوع یک ماجراست و اصولا به دلیل آن ماجراست که معنا پیدا میکند. بیشترین کاربرد این واژه در حوزه سینماست که به معنای محل فیلمبرداری استفاده میشود.
همانقدر که لوکیشن یک فیلم در پیشبرد داستان و تأثیرگذار بودن آن نقش دارد، لوکیشنهای دیگر نیز در زندگی شخصی هرکدام از ما تأثیر خودشان را برجا میگذارند.
محل تولد، خانه و مدرسه دوران کودکی، محل آشنایی یا قرار گذاشتن با دوستان، پاتوقهای مختلف، پارکها و موزه های موردعلاقه و اماکن گوناگون دیگر، با داستانهای زندگی ما گره میخورند و به هر خاطره، رنگ و بویی متفاوت میبخشند.
برای بسیاری از ما دیدن مکانهایی که در گذشته در آنها زندگی کرده و خاطره ساخته ایم فرآیندی جذاب و پیچیده است، نوستالژی روزهای گذشته و خاطرات تلخ و شیرینش، با قرار گرفتن در مکانی که مربوط به آن است برایمان زنده می شود و دوباره خود را در همان روزگار حس می کنیم.
باید خیلی خوش شانس باشیم که لوکیشنهای خاطره سازمان هنوز برجا مانده باشند، مثلا بتوانیم به محله کودکی خود برویم و آن خانه قدیمی زیبا را دوباره ببینیم که از پس گذر سالها همچنان سرپاست و عطر دوران خوش کودکی را با خود به همراه دارد، یا بتوانیم به مدرسه ای که در آن درس خواندهایم برویم و خاطرات دوران دانشآموزی را زنده کنیم.
پیوند عمیقی میان انسان و مکانهای موردعلاقه اش وجود دارد که توسط تخریب آن مکانها گسسته میشود و جز حسرت و خاطره ای مبهم باقی نمیگذارد.
کاش برای خاطراتمان بیشتر ارزش قائل بودیم. کاش دلمان نمیآمد با دست خود تیشه به ریشه گذشته ها بزنیم. این حرف ابدا به معنای باقی ماندن در گذشته نیست، بلکه به معنای تلاش برای نگه داشتن بخشهای ارزشمند گذشته برای استفاده از آن در جهت زیباسازی آینده است.
اگر جایی در شهر نمانده باشد که آن را به عنوان «لوکیشن» و تاریخ گذشته خود به فرزندانمان نشان بدهیم، آنها به شهر و محله خود دلبستگی و تعلق خاطری پیدا نمی کنند و به راحتی پیوند خود را با گذشته خواهند گسست.