سید مسعود رضوی: گزیدن یک موضوع یا مسئله برای یادداشت روز و شب در مطبوعات، کار دشواری است. اکنون که این سطرها را مینویسم از راهی دور و به کمک اینترنت برای روزنامه و دوستان و سردبیر ارجمند خواهم فرستاد.
زمان توجیهات دم دستی و ساده به سر آمده و اینترنت و فضای مجازی به بخش مهمی از حیات و فرهنگ ما، بدل شده است. دو مسئله حیاتی را مثال میزنم و به سراغ اصل مطلب می روم. البته ارتباط مصرع بالا در عنوان را هم در ادامه روشن میکنم.
اول اقتصاد که بزرگترین بنگاههای تجاری و تولیدی و خدماتی، زیرمجموعه فضای سایبری یا به اصطلاح مجازی است. از ایتا و بلد تا مایکروسافتدوداوبر و علی بابا و...، همه در سایه سایبر قرار گرفته و امپراتوری عظیم تجارت و اطلاعات را مدیریت می کنند. در آمد یک شرکت نظیر فیسبوک با درآمد چندین کشور برابر است.
دومین موضوع محیط زیست است. از راهنمایی و راهیابی شفاهی و تصویری که خودروها را از تراکم و ترافیک رهایی می بخشد تا بی نیازی از رفت و آمدهای نابجا و تردد در تراکم شهرها، نعمت بزرگی است که باید قدردان آن بود.
باری مثالهای دیگر مانند پزشکی و تعامل اجتماعی و طرح دیدگاهها و اشتراک و انتقاد در سراسر عالم، یک دهکده و خانواده جهانشمول را ایجاد کرده است.
روزنامه و مطبوعات هم در خوف و رجای کاغذی ماندن و مجازی شدن، درگیر همبن مسائل است. طبعا در ایران که بخش دولتی بسیار نافذ و گسترده، تصمیم گرفته و بی التفات به عواقب عظیم و تبعاتی که نیازمند سنجش بسیار است، امریه صادر می کند و به نظر انذار هم توجهی نمی نماید مگر آنکه خلافش ثابت شود و ناگزیریها در کار خلل دراندازد.
عمل کردن در پهنه این چنین وسیع و چنین پیچیده از تکنولوژی تا برنامه نویسی و ابزار و بدافزار و حتی انسان و عواطف و آموزش و پرورش و همه چیز را دربر گرفته، آیا نباید ما را و نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی و اجرا به درنگ و نرمشی ضروری و بلکه حیاتی وادارد؟
خاصه در این دوران که رقیب مجازی هزار شعبده دارد و به آنی، سخنی یا عکسی را به گوش این و آن، در هرجای جهان می رساند. و توجه داشته باشید که مقصود و منظور و کنایه و آرایه و اراده در جهان مجازی، غالبا با دنیای حقیقی و مخاطبانش تفاوتهای بسیار دارد. هم آفرینندگان و کاربرانش، هم مخاطب و اعضای بی شمار شبکه های ناپیدای عظیمش!
ازجمله اینکه، در جریده و روزنامه، هم نویسنده و هم خواننده، کنشگرانی دارای وجاهت و موقعیتی حقیقی هستند و تشخصی دارند. واکنش خواننده مطبوعات هم با سوابق ذهنی و تاملاتی همراه است که چند حلقه زنجیر آن را به هم وصل کرده و از آن حفاظت می کند.
نوشتن و حروفچینی و چاپ و توزیع از این طرف، خریدن و خواندن و بهره های دیگر از کاغذ در آن سو، نشانه های گونه ای شناخت و تاثیر متقابل است.
این مسیر البته دیگر نمی تواند همچون گذشته به مثابه مرجع درجه اول اخبار و اطلاعات، یا بازتاب نظرها قلمداد شود. اما همچنان بار سنگین نقد و تحلیل و بازنمود عقلانی مسائل جامعه را بر دوش دارد. از سیاست و منافع ملی تا علایق عامه و انگیزش عمومی. از جنگ و صلح ملل تا حوادث رانندگی و...، جملگی باید پوشش داده شود.