
اسما پورزنگی آبادی اطلاعات نوشت: ایران در چهارمین سالِ خشک «متوالی» بهسر میبرد. پاییز خشک و بیباران به پایان رسیده و زمستان اگر بارندگی نرمال هم داشته باشد برای رفع تنش آبی کنونی، کار چندانی از دستش برنمیآید.
حدود 60 درصد از تأمین آب شرب و صنعت و کشاورزی ما وابسته به آبهای زیرزمینی است. در شرایط کمبارشی و خشکسالی، برداشت از این منابع آبی ادامه دارد، بدون آن که آبِ برداشتشده جایگزین شود.
هشدارهای کارشناسان که طی حداقل یک دهه اخیر از این سو و آنسوی کشور شنیده میشد اکنون به بالاترین حد خود رسیده است. آنها میگویند برای مدیریت بحرانی که گریبانمان را محکم گرفته باید دست به کاری زد کارستان. در وضعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری، توجهات به بخش کشاورزی بهعنوان بزرگترین مصرفکنندۀ منابع آبی معطوف شده است.
موانع کاهش سطح زیرکشت
مختار کیانی، مدیرعامل شرکت دزآب و مشاور طرح احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی در یک نشست با موضوع «آبهای زیرزمینی، بایدها و نبایدهای مدیریت توأمان آب و برق چاههای کشاورزی»، تصویری از مصرف آب در بخش کشاورزی ارائه کرده و میگوید: در ایران در بخش کشاورزی بهازای هر هکتار به طور متوسط سالانه 11 هزار مترمکعب آب مصرف میشود.
در تونس که در برخی پارامترهای مهم از جمله درجه حرارت و میزان بارش، شرایطی مشابه کشور ما دارد این میزان 7500 مترمکعب و در آفریقای جنوبی و مراکش 6500 مترمکعب است و همین نشان میدهد که ما کشاورزی پرمصرفی داریم.
دو راهحل و ایده برای تغییر این شرایط وجود دارد، یکی آن که سطح زیرکشت را کم کنیم و دیگری آن که الگوی کشت را تغییر دهیم.
این کارشناس با ارائه توضیحاتی تأکید میکند که چنانچه بخواهیم مصرف آب کشاورزی را از 90 میلیارد مترمکعب به 45 میلیارد مترمکعب برسانیم مشکلاتی ایجاد خواهد شد، چرا که در کشور 21 میلیون نفر جمعیت روستایی داریم که با احتساب جمعیت شهری که به کشاورزی وابسته هستند به 25 میلیون نفر میرسند.
او میپرسد: مگر میتوان برای کاهش نیمی از مصرف آب در بخش کشاورزی به 13-12 میلیون نفر بگوییم از فردا دیگر کار نکنید؟!
کیانی دلیل دیگری را که مانع اجرای سیاست کاهش سطح زیرکشت میشود، هزینه بالای آن ذکر کرده و یادآور میشود: اجرای این سیاست بهازای هر ایرانی سالانه 300 دلار هزینه دارد که برای جمعیت ایران سالانه 25 میلیون دلار میشود. پ
درآمد ما از فروش نفت در پنج سال گذشته بهطور متوسط 31 میلیارد دلار بوده و اجرای این سیاست یعنی نفت در برابر غذا که ممکن نیست.
دلیل بعدی این است که در دنیایی که براساس معادلات قدرت اداره میشود اگر برای غذا محتاج دیگران شوید از شما سوءاستفاده و منافع ملی شما را ضایع خواهند کرد.
بنا به این دلایل، برخلاف عقلانیت خواهد بود که سطح زیرکشت را کم کنیم، پس باید بر تغییر الگوی کشت متمرکز شویم.
ضرورت اصلاح اشتباهات
کیانی با تأکید بر این که کشاورزی به شیوه فعلی قابل ادامه دادن نیست، اظهار میکند: در سال 1400 در کشور 110 میلیون تن محصول کشاورزی تولید کردیم. 60 میلیون تن آن محصولات استراتژیک مثل غلات و خوراک دام و دانههای روغنی و گیاهان قندی است. 50 میلیون تن دیگر آن محصولات غیراستراتژیک مثل میوه و صیفیجات است. همچنین 16 میلیون تن محصول استراتژیک هم وارد کردیم. یعنی وابستگی ما به واردات محصولات استراتژیک 20 درصد و به واردات محصولات غیراستراتژیک صفر بوده است.
این وضعیت را با کشورهایی که در زمینه سیاست امنیت غذایی پیشرو هستند مقایسه کنید؛ وابستگی آمریکا به واردات محصولات استراتژیک یک درصد و به محصولات غیراستراتژیک 10 درصد است، وابستگی روسیه به محصولات استراتژیک 3 درصد و غیراستراتژیک 10 درصد است. وابستگی آلمان به محصولات استراتژیک 7 درصد و غیراستراتژیک 30 درصد است.
این آمارها نشان میدهد که ما در بخش کشاورزی اشتباهاتی مرتکب شدهایم و باید آنها را اصلاح کنیم.
این که محصول کشاورزی را به هر قیمتی وارد نکنیم تابویی است که باید شکسته شود؛ شاید گزاره درست این باشد که محصول استراتژیک را حتما خودمان باید تولید کنیم و اشکال ندارد که مثلا خیار و گوجه را وارد کنیم.
کیانی تصریح میکند: اگر تولید فقط 15 درصد از محصولات غیراستراتژیک را که عمدتا با آب زیرزمینی آبیاری میشوند کم و آنها را وارد کنیم، سفرههای آب زیرزمینی نجات مییابد.
هشدار نسبت به آینده
مشاور طرح احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی با طرح این پرسش که اگر مصرف آب در بخش کشاورزی را کم نکنیم و با همین فرمان ادامه دهیم چه اتفاقی میافتد، توضیح میدهد: در سال 1380 شوری سفرههای آب زیرزمینی در کشور به طور میانگین 3000 بوده که در سال 1400 این شوری به 3500 رسیده است.
با ادامه وضع فعلی برآوردها نشان میدهد که در سال 1420 شوری آب به 4500 و در سال 1450 به 6100 میرسد و طبیعی است که آبیاری محصولات کشاورزی با چنین آبی باعث کاهش تولید خواهد شد.
در سال 1430 جمعیت کشور به 104 میلیون نفر میرسد، در حالی که محصولات کمتری تولید میشود.
نتیجه میشود این که 30 درصد از محصولات استراتژیک و 15 درصد از محصولات غیراستراتژیک را باید وارد کنیم. این وضعیت نشان میدهد که باید روشها و رویکردهای کنونی در بخش کشاورزی را تغییر بدهیم.
برداشت اشتباه از امنیت غذایی
دکتر عبدالرضا واعظی، استادتمام آب زیرزمینی دانشگاه تبریز نیز با بیان این که در حال انجام کشاورزی مخرب هستیم، در بخشی از سخنانش در این نشست از برخی رویکردها در زمینه مدیریت منابع آبی انتقاد کرده و میگوید: برخی کلیدواژهها در جامعه ما به تابو تبدیل شده و هرکس انتقادی کرده با توسل با این کلمات متهم میشود. یکی امنیت غذایی است.
او با بیان این که شما را به خدا ما را با امنیت غذایی نترسانید، تصریح میکند: امنیت غذایی، تولید هندوانه و خیار نیست!
این کارشناس سپس به تجربه آلمان در زمینه مصرف آب در بخش کشاورزی اشاره کرده و توضیح میدهد: آلمان با 1000 میلیمتر بارندگی، گندم و جو و چغندرقند تولید میکند. آنها میگویند حیف آب نیست با آن هندوانه تولید کنیم؟ باید با آب، مرسدسبنز تولید کنیم. آمریکاییها یک گام جلوتر رفتهاند و میگویند حتی آیفون را هم خودمان تولید نمیکنیم و میدهیم بقیه کشورها آن را تولید کنند. خودمان دانش تولید میکنیم. از 15 سال قبل، سیاست کلان آمریکا بر این شده که ارزشافزوده در فناوری است ولی ما در ایران هنوز این نگاه را داریم که اگر خیار وارد کنیم یعنی وابستهایم!
وی ادامه میدهد: کلیدواژه دیگر، خودکفایی است. در چه چیزی باید خودکفایی داشته باشیم و به چه قیمتی؟ آیا لازم است در همه چیز خودکفا باشیم؟ خودکفایی این است که مشخص کنیم در چه محصولی مزیت داریم و آن را تولید کنیم. اگر هندوانه وارد کنیم به این معناست که داریم آب مجازی وارد میکنیم، وقتی لباس وارد میکنیم معنایش این نیست که وابسته هستیم بلکه داریم هوشمندانه آب وارد میکنیم.
کشاورزی ناپایدار
واعظی با بیان این که یکی دیگر از کلیدواژههای مانع، تولید است، اظهار میکند: تا اعتراض میکنیم میگویند شما مانع تولید هستید. اما تولید چه چیزی و به چه قیمتی؟
او با اشاره به این که در کشور، راندمان آبیاری در بخش کشاورزی بهطور متوسط 30 تا 35 درصد است، اظهار میکند: آنقدر کشاورزی ما ناپایدار است که تا محصول بهدست بیاید کشاورز هزار استرس دارد؛ یا آفت آن را از بین میبرد یا سرمازدگی یا گرمازدگی یا تگرگ. وقتی محصول از بین میرود آن 30 درصد آب هم از دست رفته است. اگر هم محصول از بین نرود، چه اتفاقی میافتد؟ بنا به آمار وزارت جهادکشاورزی، بهخصوص در محصولات باغی 30 درصد تلفات در مسیر توزیع داریم.
آیا باید این روش را ادامه بدهیم یا نیاز به تغییر داریم؟ او با طرح این پرسش ادامه میدهد: در کشوری که 250 میلیمتر بارندگی دارد و از طرفی دارنده بزرگترین مخازن انرژی دنیا و معادنی از همه عناصر جدول مندلیف است، آیا اشتباه نیست که کشاورزی، محور استقلال باشد؟
واعظی میگوید: هیچکس مخالف تولید گندم و جو و محصولات استراتژیک نیست، بلکه موضوع این است که نتوانستهایم برای کشاورزان شغل خوب ایجاد کنیم، بنابراین از طبیعت بخشیدهایم و گفتهایم این زمین و آبِ خدا، برو شغل ایجاد کن و نتیجه شده وضعی که اکنون به آن مبتلا شدهایم.