ارمغان زمان فشمی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: اجرای سیاستهای نادرست فرهنگی در دهههای اخیر، نهتنها مردم و مسئولان را به یکدیگر نزدیک نکرده، بلکه به تضاد و جدال میان مردم با هم نیز دامن زده است. چرا باید مردمی را که درگیر دهها مشکل ریز و درشت اقتصادی هستند، بر سر باورها و عقایدشان نیز به جان یکدیگر بیندازیم؟ حمایت بیرویه و غیرمنطقی حاکمیت از یک نوع نگاه و تفکر، به صاحبان این نگاه اجازه میدهد که به شکل کاملا خودسرانه در جامعه نقش عسس و قاضی و معلم را بازی کنند، آن هم به بدترین شیوه.
مثلا میبینیم یک فردی که قاعدتا بهتر از دیگران باید با مراحل و نحوه امر به معروف و نهی از منکر آشنا باشد، نهتنها بلد نیست آن را درست اجرا کند، بلکه خود به منکر دیگری دست میزند و به فیلمبرداری از یک زن غریبه میپردازد. اسم این کار هرچه باشد، ارشاد نیست.
یا دختر جوانی که خسته از محل کار برمیگردد، در اتوبوس با برخورد بیادبانه دختر دیگری مواجه میشود و هردو دوربینهای تلفن همراهشان را به مثابه اسلحه بیرون میکشند و به سمت همدیگر نشانه میروند.
باید به این نکته توجه کنیم که این تقابلها هرگز به صلاح هیچیک از طرفین نخواهد بود. زیرا جامعهای که در آن فقط یک گروه و دسته، تریبونهایی را در اختیار داشته باشند و خودمختارانه و خودپسندانه، عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند، در نهایت برای همان گروه خاص هم آرامش و آسایش باقی نخواهد گذاشت.
به همین ترتیب، پوسترها و بیلبوردهای فرهنگی شهرها که در راستای عقاید یک عده خاص طراحی میشوند خیلی وقتها نتیجه عکس میدهند و به ضدتبلیغ بدل میشوند.
شهر باید محل آرامش و آسایش شهروندانش باشد. این که صبح از خانه بیرون بیایی و روی تمام درودیوارهای شهر، شعارهای یک - و فقط یک- تفکر خاص را ببینی، نادیده گرفتن حقوق صاحبان تفکرهای دیگر است.
مسئولان محترم شهرداری! شهر را با تریبون تفکرتان اشتباه نگیرید.