چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۹
نظرات: ۰
۰
-

هنوز در تفسیر و شناخت و داوری درباره مذاهب و ادیان، نظرات واحد وجود ندارد و به رغم روشنی و وضوح درمنابع نوین یا مطابقه و سنجش روشمند در عرصه‌های کهن، بشریت درگیر اختلافات فراوان در ایمان به این یا آن دین است.

سید مسعود رضوی در یادداشتی در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات نوشت: 

اشاره: قصد داریم درباره سرنوشت تشیع و کتاب مهم واعظ ملاحسین کاشفی به نام «روضه الشهدا» مطالب و تاملاتی را منتشر کنیم. طبعاً مقدماتی ضروری برای رسیدن به آن موضوع در نظر آمد که این نوشته، بخشی از مقدمات آن مطالعه محسوب می‌شود. امید که نکات مفید برای خوانندگان عالیقدر داشته باشد.

مطالعه ادیان و مذاهب، از دشوارترین پژوهش‌ها و شاخه‌های دانش و پژوهش بشری است. درگذشته، شاخه‌هایی از دانش مرتبط با ادیان، از کلام و تفسیر، تاریخ و سیره، فقه و مناسک، ملل و نحل، تواریخ جنگ‌ها ـ مغازی و مقاتل و غارات و خراج و فتوحات و واقعه و فتن و... 

سرانجام فهارس و کتاب شناخت و منبع پژوهی و امثال آن را در برمی‌گرفت. هر چه دین‌ها و مذاهب به دوران متاخر نزدیک‌تر می‌شوند، بر کثرت و دقت و اجزای منابع و مآخذ هم افزوده می‌شود و رنگ و زنگ اسطوره‌ای و افسانه‌ای کاهش می‌یابد. ادیان باستانی در هاله‌ای از ابهام و در عصر مه آلود اساطیر و نمادهای بر جای مانده و برخی نقوش و نگاره‌ها گرفتار است و سیره و سرگذشت و استدلال و جدل، بهره اعصار اخیر و عصر نوشتار است.

از این نظر اسلام، دین نو و متاخر نسبت به مهری‌گری و هندو و بودلیسم و زردشتی و یهود و نصارا و مانویت و مزدکی‌گری است. در ایران، گرایش‌های معتزلی، باطنی و امامی، همراه با پیدایش ادبیات دینی به زبان عربی و پارسی دری، بازگوی انگاره‌های استدلالی، ادبی، صوفیانه و تاریخی در مذاهب پسین همچون اسماعیلی و حروفی و مشعشعی و غیره نیز بوده است.

ایرانیان به سهم خاص خویش در شرق اسلامی قناعت نکردند و بیشینه بار فرهنگ و تالیف را از صرف و نحو و بلاغت، سیره و تاریخ و صناعت، تفسیر و تاویل و تلاوت، کلام و فلسفه و عرفان نظری، قصه و شعر و ادبیات، تا فرهنگنامه و فقه و سیاست و دیگر مسایل و مطالب مورد نیاز را بر عهده گرفتند و تا قرن 5 هجری دریچه‌ای به نام تمدن و فرهنگ اسلامی و ایرانی را به روی تاریخ بشر گشودند.

تالیف و ترجمه و بازنگاری و تصحیح و نقد و شرح، در الهیات و فلسفه و تاریخ و ادبیات وسعتی خیره کننده یافت و حتی در واقعه‌ رنسانس و طلوع کلاسیسم، یعنی بازخوانی و بازشناسی متون و اندیشه‌های یونانی و رمی، همین جریان، از طریق ترجمه‌های کتب و شروح کم نظیری چون مجموعه آثار ابوعلی سینا به زبان لاتین، زنگ‌های تغییر سرنوشت بشریت در آکادمی‌های غربی و اندیشه‌های روشنگری را به صدا درآورد. تا امروز که کیفیات تازه‌ای از تلفیق اندیشه و علم با تکنولوژی و مصنوعات هوشمند، بشر را به سمت و سویه‌های غریب و بی‌سابقه‌ای سوق می‌دهد. 

باری، اما هنوز در تفسیر و شناخت و داوری درباره مذاهب و ادیان، نظرات واحد وجود ندارد و به رغم روشنی و وضوح درمنابع نوین یا مطابقه و سنجش روشمند در عرصه‌های کهن، بشریت درگیر اختلافات فراوان در ایمان به این یا آن دین است. تعصبات کاهش نیافته و خشونت برآمده از جهل مقدس، بیش از ایمان و روشنی مکاشفات و نیایش‌های دینی، زندگی جوامع را دستخوش تهدید و تحدید می‌سازد و به چشم معنویت و آرامش، خاک می‌پاشد. 

همین حقیقت، ما را ناگزیر می‌سازد تا دین پژوهی و شناخت مذاهب و ادیان و گوهر ایمان و اعتقادات انسان را جدی تر از گذشته دنبال کنیم و از امکانات و روش‌ها و اطلاعات و منابع تازه، برای فهم امر دیرینه و مبادی خلاف و اختلاف امت‌ها و ادیان بهره‌مند شویم.

با توجه به حساسیت موضوع، باید پذیرفت که دین‌پژوهی، امری بسیار دشوار و دارای تخصص و مهارت فراوان است. نه تنها در محیط تاریخی و جغرافیایی دین‌ها، علوم و زبان‌ها و نمادها و رموز وگزارش‌های پیچیده و گاه متعارض پدید آمده و از شمار بیرون است. بلکه درک تازه از آن تا امروز مجالی بروز یافته است. 

در مطالعه و پژوهش ادیان و مذهبها، درک تاریخی و سنجش تطبیقی با دیگر ادیان مهم و بزرگ، و نیز دشواریهای پژوهشهای قابل اتکا و علمی، بسیار است. جانبداری و تحریف و پیشداوری روان شناختی و زبان شناختی، تنها یکی از موانع حقیقت در راه پژوهنده و جوینده است. 

با این همه ابهام و دشواری، با اتکای به راهجویی و تجارب آکادمیک در منابع و درسنامه های نوین (به ویژه درس نامۀ «فلسفه دین» از دین پژوه و حکیم و متکلم نامدار معاصر، زمستان 1369، تقریر شده در دانشگاه تهران و دانشکده الهیات و انجمن حکمت و فلسفه ایران)، می نوان تاحدی به معیارهای قابل اعتماد و اعتنا و قابل اتکا برای شناخت علمی در حوزه دین  دست یافت.

در پرتو این آموزه، علوم متقدم و لازم را به پنج شاخه می توان تقسیم کرد و دو دانش نخست، تاریخ و جامعه شناسی، درباره پیدایش و گسترش و تحولات و ابداعات و تفاوتهای دینها و مذاهب تشریک مساعی می نماید. دو دیگر یعنی منطق و آمار به دقت در شیوه و روش و سنجش عددی و در نتیجه اتکای قابل اعتمادتر به داده ها یاری می رساند. و سبک شناسی متون و نقد ادبی از مهمترین زمینه ها برای فهم متون مقدس و کهن و شروح و تفاسیر آنها از دوران آرکائیک تا معاصر را به ما می آموزد. درباره هریک توضیحاتی خواهم داد.

 در مقارنه‌ای این علوم، البته تمام وجوه و منابع و مفاهیم و چشم‌اندازها را به محقق نشان نمی‌دهد، اما با توجه به دستاوردها و تجارب آکادمیک قرون اخیر، اعتماد بر صدق آن افزونتر از شیوه‌های دیرینه گزارش و پژوهش در درون یا بیرون ادیان است. باری بنابر درسنامه استاد و برخی مطالعات و افزونه‌های سال‌های بعد، تاریخ، جامعه‌شناسی و آمار، منطق(روش شناسی) و ادبیات(سبک شناسی، نقد ادبی و زبان شناسی) بهترین بستر را برای پژوهنده دقیق و دارای ظرفیت و ظرافت‌ فکری، به تدریج و تدقیق فراهم می‌آورد. 

1ـ تاریخ و منابع و مداخل آن، بی‌تردید مهم‌ترین درگاه ورود به مطالعات دین‌شناسانه است. دین پژوهی بدون توجه به بنیانگزاران، بسترهای پیدایش و پهنه‌های گسترش، نه تنها دشوار، بلکه ناممکن است. اما البته در اینجا باید تاریخ و مفروعات آن منبع شناسی، باستان‌شناسی و اقلیم شناسی یا جغرافیا، را در نظر داشت. یعنی گذر از یک یا چند شاخه تخصصی، برای اندریافت معرفتی وسیع‌تر و جامع‌تر از ادیان و مذاهب بزرگ و شناخته شده و دارای منابع و پیروان. 

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب