به گزارش «اطلاعات آنلاین»، «نخستین زندگینامه استالین» بر پایه اسناد پروندههای مخفی روسیه، کتابی است نوشته ادوراد راژینسکی که انتشارات اطلاعات آن را با ترجمه مهوش غلامی تجدید چاپ کرده است. این کتاب به چاپ یازدهم رسیده است.
جوزف استالین دیکتاتور مقتدری بود که مدت نزدیک به سی سال بر کشور شوروی حکومت کرد و در دوران زمامداریاش صدها هزار نفر از مردم این کشور به دستور او تیرباران شدند یا در اردوگاههای کار اجباری جان باختند.
تاکنون کتابهای زیادی درباره او نوشته شده اما در تمامی این آثار جز مطالبی کلی، که تقریباً بر همگان آشکار است، حقایقی نمایان نمیگردد. اکنون ادوارد راژینسکی با برخورداری از امتیاز دسترسی به آرشیوهای محرمانه روسیه، موفق شده پرده از اسرار زندگی، کار و مرگِ استالین بردارد.
او با یافتن یکی از محافظان استالین او را به شکستن سکوت چهل ساله ترغیب کرده و قویترین شواهد را در مورد چگونگی مرگ استالین ارائه میدهد.
راژینسکی ضمن شرح داستانستیز بیامان استالین برای دستیافتن به قدرت و سلطهی مطلق ـ نخست بر حزب کمونیست، بعد بر شوروی و بعد از آن بر تمام جهان ـ حقایق گیجکنندهای را در مورد این مرموزترین چهره تاریخی افشا میکند.
فقط حالا، در عصر بعد از اتحاد شوروی است که میتوان مطالبی را به زبان آورد که از دیرباز بیان آن امکانپذیر نبود: دستداشتنِ استالین در تروریسم، هنگامیکه انقلابیِ جوانی بود، اهمیت حیاتی نقش او در پشت صحنهی انقلاب اکتبر، روابط اغلب خصمانهاش با لنین، جزئیات برنامهی او در سازماندهی عملیات ارعاب عمومی، که در محاکمات نمایشی دههی ۱۹۳۰ اوج گرفت، زدوبندهای سرّی با هیتلر و نتایج آن و...
راژینسکی همچنین زندگی خصوصی استالین و در رأس آن روابط پرتلاطم او را با همسر دومش، نادژدا، عمیقاً مورد بررسی قرار داده است. نویسنده شرایط و اوضاعی را که به خودکشی نادژدا انجامید بهطور زندهای به تصویر کشیده و در این بخش از کتاب، درواقع ستمهایی را که استالین به زنان روا داشته بیان کرده است.
ادوراد راژینسکی نمایشنامهنویسی است که نمایشنامههای او به جوایز بینالمللی دست یافته و بعد از چخوف در مقام دوم نویسندههایی است که نمایشهای آنها بیش از همه روی صحنه آمده است. او همچنین تاریخنویسی حرفهای است که برای نوشتن کتابِ آخرین تزار ـ پرفروشترین کتاب در سطح بینالمللی ـ ۲۵ سال زحمت کشید. راژینسکی در روسیه بهعنوان یک شخصیت تلویزیونی محبوب نیز معروف است.
استالین فیلمی از پدر انقلاب را توقیف کرد
صبح روز هفتم نوامبر، گروه کوچکی از مردم که اکثر آنها را دانشجویان تشکیل میدادند به طرف میدان سرخ به حرکت درآمدند. آنها پرچمهایی حمل میکردند که شعارهایی اینگونه روی آنها نوشته شده بود: «بیایید به راست برویم ـ در جناح کولاکها و طرفداران جدایی حزب از دولت» و «زندهباد رهبران انقلاب جهانی: تروتسکی و زینوویوف». ادارهی سیاسی دولتی کار خود را خوب انجام داد و بهزودی گروه دستچینشدهای خود را به ستون تظاهرکنندگان رساندند. صف به «اوخوتنی ریاد»، که چندان فاصلهای با کرملین ندارد، رسید. قرار بود در اینجا از بالکن هتل پاریس سابق تقاضاهای تظاهرکنندگان برای تودههای غیرحزبی بیان شود. استالین اجازه داد که این برنامه را نیز اجرا کنند. سمیلگا و پرئو براژنسکی که هر دو از اعضای کمیته مرکزی در دورهی لنین بودند، یک نوار پارچهای از بالکن آویزان کردند که روی آن این شعارها نوشته شده بود: «بازگشت به دورهی لنین.» افرادی که درحمایت از مخالفان راهپیمایی میکردند فریاد کشیدند: «هورا!» در همینجا گروه زحمتکشان فوراً در اعتراض به آنها وارد عمل شدند و سوتهایی را که از قبل آماده کرده بودند به صدا درآوردند و گوجهفرنگیهایی را که تصادفاً به همراه داشتند به طرف بالکن پرتاب نمودند. گروهی نیز به رهبری ریوتین، دبیر کمیتهی منطقهای حزب با اتومبیل وارد شدند و سعی کردند به زور از درهای قفل وارد ساختمان شوند. در همین زمان یکی از سربازان ارتش سرخ نیز از دیوار بالا رفت و خود را به بالکن رساند و آن نوار پارچهای را پاره کرد. مردم نیز همه میخندیدند. ریوتین و همدستان او بالاخره به داخل ساختمان راه یافتند و شروع به حمله به مخالفان کردند. همهی این افراد سالها بعد، سرانجام به دست استالین به هلاکت رسیدند: مضروبان ـ سمیلگا و پرئو براژنسکی و ضارب ریوتین در اردوگاههای استالین جان دادند.
در همین حال، فریاد «مخالفان را بزنید» و فریاد بلندترِ «مرگ بر مخالفان یهودی» از طرف جمعیت به گوش میرسید. افرادی که در حمایت از مخالفان در تظاهرات شرکت کرده بودند ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعد دستگیر شدند.
در زمانی که این وقایع در جریان بود، تدارکات لازم برای گردهمآیی بزرگی در تئاتر بلشوی، به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب اکتبر در دست تهیه بود. قرار بود بعد از این مراسم، آیزنشتاین، کارگردان مشهورسینما، فیلم خود به نام اکتبر را به نمایش درآورد. او بهموقع برای این کار حاضر نشد. جی. الکساندروف که در آن زمان دستیار کارگردان بود اینطور نقل میکند: در ساعت چهار استالین به اتاق مونتاژ آمد. به ما سلام کرد و گفت: «آیا تروتسکی هم در فیلم شما هست؟» آیزنشتاین گفت: «بله.» استالین بعد از دیدن آن بخش، آمرانه گفت: «نباید فیلمی که تروتسکی در آن است به نمایش درآید.» بنابراین آیزنشتاین کارگردان بزرگ، برای حذف کردن تصاویر مردی که پدر انقلاب بود، دست به کار شد.