بیست‌وپنجم فروردین، روزی است که به نام یکی از بزرگترین شاعران و عارفان ایرانی، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، مزین شده است. مردی که شعر و عرفان را در هم آمیخت و آثارش همچنان در میان دوستداران ادب و عرفان زنده است.
فریدالدین محمد بن ابوبکر نیشابوری، مشهور به «عطار»، در قرن ششم هجری (حدود سال ۵۴۰ قمری) در روستای کدکن نیشابور، دیده به جهان گشود. پدرش عطاری مشهور بود و فریدالدین نیز ابتدا همان راه را در پیش گرفت، اما سرنوشت برای او تقدیری دیگر رقم زده بود. داستانی معروف از تحول روحی او نقل شده که درویشی با شیوه‌ای غیرمنتظره، مرگ خود را به نمایش گذاشت و ذهن عطار را دگرگون کرد. این واقعه، او را به سوی عرفان کشاند و مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.
عطار برای کسب علم و معرفت، سفرهای بسیاری به هند، عراق، شام و مصر انجام داد و در نهایت به زادگاه خود بازگشت. او از شاگردان و مریدان شیخ مجدالدین بغدادی و نجم‌الدین کبری بود و بسیاری از تذکره‌نویسان، مقام والای عرفانی و شعری او را ستوده‌اند. او هیچگاه مدح پادشاهان را نگفت و داروخانه کوچک خود را به دربارهای پرزرق‌وبرق ترجیح داد. خودش در این باره گفته است:
به عمر خویش مدح کس نگفتــم
دری از بهر دنیا من نسفتـــــــم
عطار نیشابوری را می‌توان از بزرگان داستان‌سرایی عرفانی در زبان فارسی دانست. آثار او همچون: منطق‌الطیر، الهی‌نامه، مصیبت‌نامه و تذکرةالاولیا، سرچشمه‌ای از حکمت، عرفان و ادب‌اند. منطق‌الطیر که شاید مشهورترین اثر او باشد، داستان پرندگانی است که در جست وجوی سیمرغ، نمادی از حقیقت مطلق، سفری دشوار را آغاز می‌کنند.
سرانجام، در سال ۶۱۸ هجری، هنگامی که مغولان به نیشابور تاختند، عطار نیز مانند بسیاری از همشهریانش قربانی این حمله شد. روایت است که او در میان ویرانی‌ها، شربت شهادت نوشید و آرامگاهش در نیشابور، امروزه زیارتگاه دوستداران ادب و عرفان است.
میراث فکری و عرفانی عطار، همچنان الهام‌بخش بسیاری از شاعران و اندیشمندان است. او از جمله کسانی بود که عرفان را نه در خلوت‌نشینی، بلکه در زندگی روزمره مردم می‌دید. امروز در دنیایی که بیش از هر زمان دیگری به معنویت و شناخت درونی نیازمند است، پیام‌های او همچنان شنیدنی است.
یکی از وجوه مغفول در شعر عطار، طنز است. طنزی که برخلاف تصور رایج، صرفاً جنبه‌ تفریحی ندارد، بلکه ابزاری است برای نقداجتماعی،اصلاح رفتارهای ناپسند، وحتی بیان مفاهیم عمیق عرفانی. عطار که در سراسر آثارش نگاهی نافذ و نقادانه به انسان و اجتماع دارد؛ از طنز به‌عنوان ابزاری برای برانگیختن مخاطب به تفکر و خودآگاهی استفاده می‌کند.
حاضرجوابی، یکی از شگردهای مؤثر در بیان طنز عطار است که در بسیاری از حکایات او به چشم می‌خورد. این ویژگی در ادب فارسی سابقه‌ای طولانی دارد. حاضرجوابی در حقیقت نوعی سرعت انتقال ذهنی و تیزهوشی در بیان است که با استفاده از ایهام، کنایه، و تضادهای معنایی، موقعیت‌های طنزآمیز را می‌آفریند. این نوع طنز،که بر پایه‌ حاضر جوابی بنا شده، درعین سادگی، پیچیدگی‌های فکری و فلسفی بسیاری را در خود نهفته دارد. 
به‌عنوان مثال،در حکایتی از پیری سخن به میان می‌آورد که به صورت طنزآمیز، اموال سلطان محمود را حرام می‌داند. وقتی پادشاه از درویش می‌پرسد که چرا اموال سلطان را حرام می‌خوانی، درویش با حاضرجوابی می‌گوید: برای آنکه سلطان، آن همه ثروت را از مال درویشان و باج‌خواهی از شهری و روستایی جمع کرده است.
روز و شب از مال درویشان خوری 
روزی از خون دل ایشان خوری 
این همه ملک و ضیاع و کار و بار 
کاین زمانت جمع شد ای شهریار 
مادرت از دوک رشتن گرد کرد؟ 
یا پدر از دانه کشتن گرد کرد؟
یا در داستانی دیگر، سلطان محمود که در حال عبور از صحراست، به درویشی سلام می‌دهد، ولی درویش با بی‌اعتنایی از کنار او رد می‌شود. سلطان به سرهنگان خود می‌گوید:«عجب گدای متکبری است.» در این حال، درویش با حاضرجوابی خود، ضمن آنکه به پادشاه هشدار می‌دهد که مردم از دست ظلم و خراج‌ها و مالیات‌های ناعادلانه‌ او فغان برآورده‌اند، به زبان طنز می‌گوید: «گدا تو هستی، آن را به دیگران نسبت مده. چرا که افزون بر صد شهر و روستا را گشته‌ام و در هر مسجدی دیدم که برای تو گدایی می‌کنند و برای هر خانه‌ای جوجو و نیم‌جو مالیات از برای تو می‌نویسد.»
بدو درویش گفت ار هوشمندی
گدایی چون تویی بر من چه بندی؟
که در صد شهر و ده افزون رسیدم
به هر مسجد گدایی تو دیدم 
چه جَوجَو نیم‌جَو بر هر سرایی 
نوشتند از پی چون تو گدایی
ندیدم هیچ بازار و دکانی 
که از ظلمت نبود آنجا فغانی 
کنون گر بینش چشمت تمام است
ز ما هر دو گدا بنگر کدام است؟
حاضرجوابی در آثار عطار، به‌خصوص در حکایات منثور و منظوم او، نوعی روش هنری است که هم بُعد تعلیمی دارد و هم بر قدرت تأثیرگذاری کلام می‌افزاید. او از این شگرد برای بیان نکات عمیق عرفانی نیز بهره می‌برد. به‌گونه‌ای که گاهی یک جمله‌ کوتاه از زبان درویشی گمنام،خلاصه‌ای از یک حقیقت بزرگ معنوی را در خود جای می‌دهد. 
در مجموع، حاضرجوابی در شعر عطار، نه‌فقط یک تکنیک زبانی، بلکه ابزاری برای خلق طنزی هنرمندانه است که در خدمت نقد اجتماعی، تعمیق مفاهیم عرفانی، و برانگیختن تفکر قرار می‌گیرد. این ویژگی، به شعر و حکایات او طراوت و پویایی می‌بخشد و آنها را از بیان مستقیم و خطابی که ممکن است تأثیر کمتری بر مخاطب بگذارد، متمایز می‌سازد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی