به تأثیر مسیونرها و شرق شناسان غربی در شکلگیری نهضتهای فرهنگی عربی، بهویژه بازسازی هویت فکری و فرهنگی آنها و بازگشت به شکوه عربی و نقش امویان در برپاسازی آن اشاره شد.
اکنون سریال معاویه در حال پخش است و بسیاری از صاحبنظران معتقدند که این سریال تلاش دارد خوانشی جدید از شخصیت او ارائه دهد که هدفش شکلدهی به هویتی خاص است. به نظر میرسد که این شخصیت قرار است کارکرد خاصی داشته باشد. آیا شما این روند را بهعنوان یک پروژه طراحیشده میبینید، یا اینکه یک نیاز طبیعی بوده که به این صورت پاسخ داده شده است؟
این بخش دوم بحث است. امیدوارم بخش اول که درباره نقش بنیامیه و معاویه در شکلدهی به هویت عربی توضیح دادم، به اندازه کافی روشن شده باشد. اما درباره موضوع «سریال معاویه» و این خوانش جدید، باید گفت که این مسئله به منطقه شام و به طور کلی خاورمیانة عربی مربوط است. این روند را نمیتوان در یمن یا شمال آفریقا به همین شکل مشاهده کرد. این فعل و انفعالات بیشتر در محدوده کشورهای خاورمیانة عربی و خاصه منطقه «شام» اتفاق افتاده است و از آنجا به سایر نقاط عربنشین، چه در حوزه جنوبی خلیج فارس و چه در سایر مناطق رفته است. نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که اهمیت سریال تنها در خود فیلم نیست، بلکه در نحوه نمایش شخصیتها، دیالوگها و تصویری است که بازیگران از نقشهای خود ارائه میدهند. مهم این است که بیننده، این شخصیتها را چگونه میبیند: آیا آنها شجاع و مثبتاند، یا آشوبطلب و منفی؟ دیالوگها و تعاملات میان شخصیتها نیز تأثیر چشمگیری در شکلدهی ذهنیت مخاطب دارد. این موضوعی چندوجهی است؛ برای مثال وقتی شخصیتی را که به ظلم و ستم اعتراض کرده است (همچون ابوذر)، در قالب یک «آشوبطلب» نشان میدهند، این تصویر میتواند افراد را نسبت به شیعه بدبین کند. بهویژه آنکه این شخصیتها از برجستهترین شخصیتهای شیعه هستند. مضافاً که این نوع روایت و فیلم و دیالوگ میتواند وسیلهای برای تثبیت حاکمان فعلی و سیاستهای آنان باشد.
این نوع ارائههای تاریخی و شخصیتسازیها در فیلمها و سریالها، به نوعی زمینهای برای مشروعیتبخشی و یا کاهش حساسیتهای سیاسی فراهم میکند. به عبارتی، مخاطب به طور غیرمستقیم به سمت پذیرش یک روایت خاص سوق داده میشود. این روایتها با استفاده از جذابیتهای بصری و عاطفی، پیامهای خود را به مخاطب منتقل میکنند. به همین دلیل، تأکید بر نحوه نمایش شخصیتها و انتخاب بازیگران اهمیت زیادی دارد. وقتی شخصیتی را که نماینده اعتراض به ظلم و ستم است، به عنوان فردی شلوغ و آشوبطلب معرفی میکنند، در واقع به نوعی مسیر تضعیف ارزشهای اعتراضآمیز او را هموار میسازند. این امر نهتنها به بدبینی به شیعه دامن میزند، بلکه ممکن است در بلندمدت برداشتهای تاریخی نادرستی را نیز تثبیت کند.
در نهایت، آنچه این سریال و آثار مشابه را به موضوعی حساس تبدیل میکند، این است که این نوع روایتها فقط یک بازخوانی تاریخی نیستند. آنها بخشی از تلاشهای پیچیده برای شکلدهی به هویت و اندیشه جدید و حتی هدایت اجتماعی است؛ بنابراین باید توجه داشت که این مسائل همزمان هم گزارشهای تاریخی هستند که در طول زمان شکل گرفتهاند و هم پروژهای هدفمند که توسط گروههای خاصی دنبال میشوند.
روایتهای جدید، چه از شخصیت معاویه و چه دیگر افراد، چه تأثیری بر مخاطب امروز خواهد داشت و چگونه به سیاستها و هویتسازی منطقهای مرتبط خواهد شد؟
تأثیرگذاری فیلمها در شکل دادن به تصور تاریخی و هویتی، یک امر انکارناپذیر است. فیلمهایی مانند این سریالها، حتی اگر مستقیماً حمایت حاکمیتها را نشان ندهند، معمولاً تلاش میکنند که حاکمیتهای موجود را نفی نکنند. این مسئله در گذشته نیز وجود داشته است؛ مانند فیلمهای تاریخی معروفی که در نیمه دوم قرن بیستم ساخته شدند و بهنوعی تفکرات و فرهنگ عمومی را تحت تأثیر قرار دادند. اما درباره این تصور جدید از معاویه، باید گفت که عوامل متعددی در شکلگیری آن نقش داشتهاند. اولین عامل، همانطور که اشاره کردم، آشنایی عربها با تحقیقاتی بود که گذشتة آنان را مورد مطالعه قرار میداد که عموماً صبغهای انتقادی داشت و آنها را به بازنگری در فهم تاریخی و تمدنی خویش وامیداشت؛ اما این تمام ماجرا نیست.
یکی دیگر از عوامل مهم، رقابت سیاسی و فرهنگی با کشورهای رقیب است. بهویژه در وضعیت فعلیِ سوریه، تأکید بر شخصیتهایی مانند معاویه میتواند نوعی توازن در برابر تمرکز بر اهل بیت پیامبر(ص) ایجاد کند. این رویکرد در واقع یک پاسخ سیاسی ـ اجتماعی است؛ برای مثال، همانطور که شیعیان به زیارت حرمهای اهل بیت میروند و مراسمی برگزار میکنند، برخی از اهلسنت شام نیز میکوشند تا رویکرد مشابهی را در قبال شخصیتهای مورد احترام خود ایجاد کنند.
البته نباید فراموش کرد که در میان اهلسنت، بهویژه در میان روشنفکران، محققان و تحصیلکردگان، جریانی وجود دارد که با نگاه انتقادی به تاریخ و شخصیتهای تاریخی مینگرد. این جریان انتقادی، اگرچه هنوز به قدر کافی قوی نیست، اما بهمرور در حال پیشرفت است. این مطالعه انتقادی به منابع تاریخی و روایتهایی که بر اساس آنها دیدگاههای گذشته شکل گرفته، تردید وارد میکند؛ بهویژه در حوزه شخصیتهای تاریخی مانند معاویه، این نگاه انتقادی در حال گسترش است و میتوان انتظار داشت که در آینده تأثیر بیشتری بگذارد.این روند ترکیبی از فرایندی طبیعی و همچنین متأثر از تأثیرات سیاسی و اجتماعی است که به مرور زمان قویتر خواهد شد.
خوانشهایی که در میان اهلسنت از معاویه وجود داشته و دارد، بیشتر متأثر از چه عواملی است؟
خوانش اول یک خوانش دینی است و عمدتاً مبتنی بر روایات و مدحهایی است در مورد معاویه، بنیامیه و ابوسفیان است. این خوانشی دینی است، یعنی معاویه را با معیارهای دینی و باتوجه به روایتهایی که نقل میکنند، بررسی میکند. کتابهایی که درباره فضایل معاویه نوشته شدهاند، که چند مورد مستقلاً در مورد او نوشته شده و کتابهای دیگری که نیز بخشی از آنها به فضایل معاویه پرداخته، عمدتاً، بلکه کلاً، شامل روایاتی از پیامبر(ص) یا نقلهایی از کسانی است که در صدر اسلام حضور داشتند؛ بنابراین این یک خوانش دینی از معاویه است که جایگاه، اهمیت و موقعیت او را از این منظر بررسی میکند و عمدتاً بدین دلیل که او از صحابه است.
آنچه به گذشته مربوط است و قبلاً نیز اشاره کردم، این است که عواطف و احساسات انسان در جذب و یا دفع افراد تأثیر زیادی دارد. در میان اهلسنت، عموماً «قدرت» مطلوب است، درحالیکه در میان ما چنین نیست؛ برای مثال، فرد تأثیرگذاری مانند شاهعباس در تاریخ ایران ـ و نه فقط تاریخ صفویه ـ با اقداماتی مانند ساخت ۹۹۹ کاروانسرا، توسعه شهر اصفهان و شهرهای دیگر، گسترش فعالیتهای اقتصادی، تجاری، کشاورزی، صنعتی و سایر اقدامات مهم، شخصیتی استثنایی در تاریخ ایران محسوب میشود. با این حال، تلقی عمومی ایرانیان نسبت به او عموماً انتقادی است و بخشهای منفی شخصیت او برجسته میکنند. در مقابل، عثمانیها چنین رویکردی ندارند. در بین آنان، پادشاهانی مانند سلیم، سلیمان یا سلطان محمد فاتح، که مظهر قدرت عثمانیها بودند، مورد بیشترین تکریم و احترام هستند و اینکه بدانها افتخار میشود. علت این تفاوت، زمینههای فکری، ذهنی و عاطفی متفاوت در جوامع مختلف است. ادامه دارد

شما چه نظری دارید؟