فربد فدایی - روزنامه اطلاعات: وثوقالدوله از رجال سیاسی انتهای دوره قاجار، سیاستمدار بد، ولی شاعر خوبی بود و گاهی دیدگاه فلسفی خود را نیز در اشعارش وارد میکرد. البته به نظر میرسد مشرب فلسفی او تحت تأثیر رویدادهای زمانه قرار میگرفت و جنبه ثابت نداشت.
به هر حال وثوقالدوله قصیدهای دارد که در زمان معزولی سروده است و بیان آن در شرایط جاری خالی از لطف نیست، وی میسراید:
چون بد آید هر چه آید بد شود
یک بلاده گرددو ده، صد شود
آتش از گرمی فتد، مهر از فروغ
فلسفه باطل شود، منطق دروغ
پهلوانی را بغلتاند خسی
پشهای غالب شود بر کرکسی!
در حال حاضر به نظر میرسد که کشور ما با بد بیاری متعدد روبروست که آخرین آن، آتشسوزی در بندرگاه شهید رجایی است و پیش از آن هم با مشکلات بیآبی و خشکسالی، فرونشست زمین، کمبود گاز، کمبود و جیرهبندی برق، گرانی مایحتاج عمومی، کمبود و افزایش چند برابری قیمت دارو و تجهیزات پزشکی، بیکاری و افزایش جرم و اعتیاد روبرو بودهایم، آیا دادن عنوان بد بیاری به این وضعیتها درست است و یا علل دیگری در کار است؛ آیا میتوان آتشسوزی ساختمان پلاسکو، فروریختن ساختمان متروپل و انفجار واگنهای حاوی مواد محترق در سبزوار را به طالع بد و بدبیاری منسوب کرد؟
پاسخ قطعاً این است که خیر اگرچه عوامل طبیعی و خارج از اراده انسانی نیز نقشی در این رویدادها داشته است، اما بخش عمده آنها ناشی از خطا و بیتوجهیهای انسانی بوده است. اگر این رویدادها صرفاً جنبه تصادفی داشت، آنگاه باید دورههایی نیز میداشتیم که در آن هیچ رویداد فاجعه بار رخ نداده باشد، به همان نحو که در شیر یا خط هم اگر برای مدتی به طور مکرر شیر بیاید، برای مدتی هم پیوسته خط خواهد آمد، به نحوی که در مجموع مساوی خواهند شد.
این موضوع حتی درباره زمین لرزه هم که جزء بلایای طبیعی است، صدق میکند که اگرچه روی دادن آن ربطی به عامل انسانی ندارد، اما پیشبینی و مقابله با آن و مداخله علمی در بحران جنبه انسانی دارد، و همینطور است در مورد سیل.
هنگامی که اسکندر گجسته بر ایران مسلط شد، با نگرانی بزرگی مواجه شد و آن توانایی ایرانیان در تجدید سازمان و بیرون راندن یونانیان بود. یونانیان هم قواعد حکمرانی را نمیدانستند و چارهای جز به کارگیری دوباره ایرانیان نبود. در این جا ارسطو که معلم اسکندر بود، به او توصیهای کرد که حکومت از دست یونانیان کم شمار، خارج نشود و ایرانیان نتوانند مجدد حاکم شوند. او به اسکندر گفت: افراد بزرگ را به کارهای کوچک بگمار و به افراد کوچک مسئولیتهای بزرگ بده، به این ترتیب در آشفته بازاری که پدید میآید، یونانیان حاکم خواهند ماند!
در همین معنی است که سعدی سروده است:
به کارهای گران مرد کار دیده فرست
که شیر شرزه در آرد به زیر خم کمند
و یا: بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر.
اگر کارگزاران به کار خود آشنا باشند و بدانند که وظیفه آنان شناسایی وضع موجود، برنامهریزی و پیشبینی آینده است، با چنین وضعی روبرو نمیشوند که پس از بروز فاجعه به دنبال راه چاره باشند: «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد».
بازگردیم به سیاستمدار بد، و شاعر خوب، یعنی وثوقالدوله، در قصیده او حقیقتی است که از نظر علمی هم ثابت شده است: یک رویداد ناخوش، زمینه را برای رویدادهای ناخوش بعدی هموار میکند. برای نمونه، در پزشکی میدانیم میکروبها و ویروسهای فرصتطلب وجود دارند که در زمان سلامت شخص، تظاهری ندارند، اما هنگامی که بدن بیمار به هر علتی ضعیف و دستگاه ایمنی او ناکارآمد شد، به فرد هجوم میبرند و سبب بیماری میشوند که نمونه آشنای آن، تبخال است که چون فرد بر اثر بیماری جسمی، یا فشار روانی ضعیف شد فوری خود را نشان میدهند و فرد را به این بیماری ویروسی مبتلا میکنند و کلام آخر خطاب به کارگزاران نابلد:
سعی کن تا نفزایی گره از بیخردی
چون به دانش نگشایی گره ازکار کسی!
