در برخی از کشورهای دنیا، بازنشستگی آغاز زندگی دوم محسوب میشود که با خیال راحت از فرزندان و نوادگان که به ثمر رسیدهاند، با حقوق مکفی بازنشستگی و با توجه به تسهیلاتی که برخی دولتها برای بازنشستگان ایجاد کردهاند، روزگار را به استراحت، تفریح و گشت و گذار میگذرانند و در واقع زندگی دوم خود را تجربه میکنند. اما در کشور ما، بازنشستگی معضلی است که سبب میشود اکثر بازنشستگان از زندگی خود و وضعیتی که دارند، ناراضی باشند، ضمن آن که برای فرزندان و نوادگان خود نیز به دلیل ضعف مالی شرمنده باشند و با مشقت و سختیها زندگی کنند.
ع.ک.گیلانپور: اولین معضل اساسی، حقوق بازنشستگان است که در سطوح گوناگون کمتر از شاغلان است. وقتی نتوان با این حقوقهای ناچیز زندگی و امرار معاش کرد، چگونه میتوانند از عهده گرانیهایی که شرایط اقتصادی ایجاد کرده است، برآیند؟ حال به نیازهای اساسی بازنشستگان اشاره میشود، که خوراک، پوشاک، مسکن و درمان و شاید مسئله دیگری هم باشد که از قلم افتاده است.
با توجه با سایر هزینههای ماهیانه زندگی، امکان اینکه خوراک مناسب برای حداقل سلامت مناسب سن و سال ما بازنشستگان فراهم شود، متاسفانه به اندازه مورد نیاز نیست و معمولا با هر چه که شکم پرکن باشد، زندگی را میگذرانیم، که این سوءتغذیه در سن کهولت، سرمنشأ بسیاری از بیماریها میتواند قرار گیرد که صرفنظر از هزینههای درمانی که برای بازنشستگان ایجاد میکند، پیامدهای منفی هم در جهات گوناگون در اقتصاد کشور به همراه دارد.ما بازنشستگان وضع پوشاک مناسبی هم نداریم، قیمت ها از لباس زیر گرفته تا لباس رو آنقدر گران است که بازنشستگان فاقد بضاعت مالی لازم، به ناچار به سوی کهنهپوشی و فروشگاههای به اصطلاح تاناکورا رو میآورند و مسکن هم دیگر معضل بازنشستگان است. ما بازنشستگان اگر از قدیم و ارزانی مسکن، صاحب کاشانهای شده باشیم، زهی سعادت، والا مسئله مسکن دمار از روزگار ما بازنشستگان در میآورد که چگونه با این سن و سال و نیز حقوقهای اندک و هزینههای گران حمل و نقل و همسایگان جدید، هر سال باید اجاره بها را اضافه کنیم و یا به دلایل واهی موجر که مثلا واحد اجارهای را به یکی از بستگان درجه اول خود باید بدهد، میبایست جابجا شویم و امکان پیداشدن مسکن مناسب هم به دلیل افزایش مستمر اجارهبها وجود ندارد و در آخر مجبور میشویم دو سه پله پایینتر و در مناطق جنوبیتر ادامه زندگی را تجربه کنیم و آخر سر اگر از کویر سر نیاوردیم، شانس آوردهایم!
از سوی دیگر با توجه به کهولت اکثریت بازنشستگان، خود و یا مادر بچهها اگر به کسالتهایی مبتلا شوند امکان مداوای کامل و بموقع برایشان وجود ندارد و با توجه به تعدد بیماریها در برخی از افراد بازنشسته، اولویتها در نظر گرفته میشوند. مرجع درمان نیز بیمارستانهای دولتی است که اغلب آنها تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار دارند و صرفنظر از کیفیت عملکردشان به هنگام ترخیص، فقط هزینه ناچیز بیمارستان را پرداخت میکنیم.
بعد نوبت به دارو میرسد که میتوانیم داروهای مورد نیاز خود را از داروخانههای دولتی تأمین کنیم که آنهم از عهده یک زن و شوهر بیمار کمتر برمیآید و معمولا داروهای مورد نیاز توسط بستگان تأمین میشود.
گاهی هم به دلیل اورژانسی بودن، بیمارستان خصوصی برای بازنشستگان انتخاب میشود که معمولا تحت پوشش هیچگونه بیمه پایه و تکمیلی قرار ندارند و بعد از درمان و ترخیص، صورت هزینهها در پرونده را به بیمههای مرتبط، تحویل میدهیم که ماه ها بعد تسویه و هزینهها پرداخت میشود و هنگام تسویه هم مبلغ ناچیزی از کل هزینههای درمان بازنشستگان را میپردازند، آنان با کولهباری از تجربه و دانش، سرمایههای ارزشمند این سرزمین هستند که باید از تجربه و مهارتها و دانش آنها در زمینههای مرتبط استفاده شایان شود، با این حال اگر خود یا همسر بازنشسته مریض شود و به ناچار باید در خانه خود استراحت کند ضروری است که پرستاری را استخدام کنند و شرایط وقتی بدتر میشود که هر ۲ بیمار باشند که در غیر این صورت معمولا در هوای مناسب پارکها مینشینند و گروهی از خاطرات عمر خود سخن میگویند و یا به مسائل روز میپردازند و یا پیادهروی میکنند، گروهی هم مشغول بازی شطرنج میشوند و گروهی نیز با حقوق ناچیز خود، ارزهای مجازی و سایر برنامههای مرتبط را تجربه میکنند تا شاید دری دیگر بر روی زندگیشان باز شود که طبعاً میدانیم آخر هر قماری، باخت است!
برخیها هم که مضیقه مالی دارند معمولا نگهبان مجتمعهای مسکونی میشوند و یا با فروشندگی در پیادهروها و یا مسافربری، درآمدی هر چند ناچیز به دست میآورند. در برخی از کشورها واژه
«تامین اجتماعی» مصداق کامل دارد و قانون بیمهای برای همه است که بخشی از آن شامل بازنشستگان میشود و تسهیلاتی بنابر نیاز برای افراد سالخورده و یا بازنشسته از نظر خوراک و پوشاک و دارو درمان فراهم میآورند و علاوه بر معالجه تمامی بیماریهای
مبتلا به،در صورت لزوم حتی مشمول امتیازات ترجیحی دیگری مانند پرداخت اجاره مسکن هم میشوند.
به هر حال شاید برخی و یا تمامی موارد پیشنهادی زیر، بتوانند نیازهای بازنشستگان را که بسیار گرانقدرند، پاسخگو باشد:
ـ حقوق بازنشستگان با شاغلان در سطوح گوناگون و شاید تخصصی چندان تفاوت نداشته باشند.
ـ ایجاد مرکزی که بتواند به طور سراسری نیازهای فوری بازنشستگان را رفع کند.
ـ بهداشت و درمان در کشور ملی شود و بیمه پایه یا تکمیلی برای ملت شریف ایران به اجرا درآید. و دارو را برای بیمهشدگان تامین اجتماعی، خدمات درمانی بیمه سلامت و دیگر بیمههای رسمی قانونی مانند بانکها و وزارت نفت رایگان شود، که امیدواریم روزی تمامی بیمههای درمانی تجمیع و در یک بیمه فراگیر و سراسری به آسانی قابل دسترسی باشند.
ـ بیمارستانهای دولتی که مجهزترین دستگاههای روز پزشکی را دارند، از نظر کادر درمان نیز بیشتر تجهیز شوند تا بازنشستگان مجبور نباشند در موارد خاص به بیمارستانهای خصوصی مراجعه کنند.
ـ سعی شود بخشهای دولتی و یا خصوصی از تجربه و مهارتها و دانش و علم بازنشستگان استفاده مناسب داشته باشند، تا احساس کنند که به معنای واقعی، زنده و مفیدند که البته اجرای آن فواید دو طرفه دارد، زیرا تجربه و مهارت بازنشستگان با هر درجه علمی میتواند با دانش جوانترها، ترکیب سازندهای برای میهن ما به وجود آورند تا بتوانیم گامهای پیشرفت و ترقی را بلندتر و سریعتر برداریم و شاهد رشد و شکوفایی کشورمان از جمیع جهات باشیم.

شما چه نظری دارید؟