محمد رحمانیان نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در گفت وگویی با تشریح یکی از تخلفهای آشکاری که در فضای تئاتر کشور رخ میدهد، از وضعیت فعلی تئاتر ابراز تأسف کرد و گفت: نمیدانم چطور بگویم که به کسی برنخورد، مدیران نرنجند، سازمان تئاتری کشور دچار توهم توطئه نشود و همکاران محترم آن را توهین به خود و حرفه نمایشگری تلقی نکنند. پس در عین محافظهکاری از نوع نه سیخ بسوزد، نه کباب، توضیح میدهم که نهتنها برگزاری جشنواره تئاتر، بلکه اساسا خود تئاتر سالهاست که با ضرورتهای جامعه هیچ نسبتی ندارد. همه ما وسط یک نمایش ابزورد که به شیوه اسلپ استیک اجرا میشود، گرفتاریم. از سر ناچاری تئاتر کار میکنیم، چون حرفه ماست. نمایش بر صحنه میبریم، درحالیکه خوب میدانیم مخاطبان واقعی خود را از دست دادهایم و در سبد مایحتاج خانوارها جایی نداریم. خود را سانسور میکنیم، تمایلات خود را سانسور میکنیم، احساسات خود را مثل عشق و نفرت و ناامیدی و دلتنگی و دلشکستگی سانسور میکنیم.
و بعد از همه این سانسورهای فردی، تازه نوبت به سانسورهای دولتی و سروکلهزدن جانکاه با اداره نظارت و ارزشیابی میرسد و از این هفت خان هم که بگذریم، نوبت نهادهای غیرهنری است که چپ و راست احضارت میکنند تا جلوی شیطنت تئاتریها را بگیرند.
به گفته وی، مدتی است که یک تخلف آشکار و خارج از «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» از سوی اداره نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی رخ میدهد که جا دارد کانون نمایشنامهنویسان و مترجمان علیه این تخلف ضد هنری موضع بگیرد و بیانیهای در مخالفت با این روند غیرقانونی منتشر کند.
وی در گفت وگو با شرق افزود: طبق مواد ۸ و ۹ از فصل دوم این قانون، تحت عنوان «حقوق پدیدآورنده»، فقط کتابخانههای عمومی و مؤسسات جمعآوری نشریات و نیز مؤسسات علمی و آموزشی غیرانتفاعی میتوانند طبق آییننامه مصوب هیئت وزیران از آثار چاپی نسخهبرداری و عکسبرداری کنند. در ماده ۹ نام وزارتخانهای هم آمده که مجاز به این نوع تکثیر و نسخهبرداری هستند که آن وزارتخانه البته وزارت ارشاد نیست!
پرسش من و احتمالا اکثر نمایشنامهنویسان و مترجمان این است: کدام قانون این مجوز را به اداره نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی داده که تخلف بارگذاری نسخههای چاپشده آثار نمایشی را به هنرمندان این حوزه تحمیل کنند؟ و جالبتر اینکه در صورت رد این درخواست غیرقانونی یعنی بارگذاری نسخه پیدیاف به جای ارائه اصل آثار و نسخههای فیزیکی از سوی هنرمندان حوزه نمایش، مجوز اجرای آثار صادر نمیشود.
یعنی از سویی دستور تخلف از قانون را صادر میکنند و از سوی دیگر نتیجه زحمات یک گروه نمایشی را گروگان این دستور غیرقانونی قرار میدهند و دراینمیان آنچه نادیده گرفته میشود، زحمات نویسندگان، مترجمان و ناشران آثار نمایشی است، چراکه به جای خریدهشدن این آثار، یک نسخه باکیفیت پیدیاف آن مدام دست به دست میشود و پس از جلسات بازخوانی سر از اتاقهای تمرین، گریم، لباس، نور، صدا و روابطعمومی و... درمیآورند.
رحمانیان افزود: خبر دارم که بر اثر این قانونشکنی مبرهن و آشکار، بسیاری از ناشران دیگر اجازه اجرای آثار خود را به گروههای نمایشی نمیدهند و این یعنی باز هم فرسودهشدن پیاپی حوزه هنر و فرهنگ. بعید میدانم گوش شنوایی برای برخورد با این رفتار غیرهنری و غیرفرهنگی وجود داشته باشد. ولی طرح دعواهایی از این دست میتواند زمینه را برای اصرار بر تصدیگری بیچونوچرای دولتها بر امور فرهنگی و هنری به چالش بکشاند.