نوشته فرهادمسعودی

 پدرم ( عباس مسعودی ) در مرکز اطلاعاتی که تاسیس کرده بود هرروزخسته ازمراجعه کردن به وزارتخانه ها و سازمان هابرمی گشت وبه تنظیم اخبارتهیه شده اشتغال می ورزید،تاحداکثرتاساعت ۴تا۵ بعدازظهرهرروز،خبرهایی راکه تهیه کرده بود به روزنامه هاتحویل دهد.این اخباردرروزنامه های صبح تهران وجراید هفتگی چاپ می شد.همه زحمت وباراداره وگرداندن مرکزاطلاعات بردوش پدرم بود،زیرا همکاران اودراین مرکز اطلاعات اشتغالات دیگری نیزداشتند. علی اکبرسلیمی دروزارت معارف،جهانگیرمصوررحمانی درمجلس شورای ملی وصادق زاده درشعبه های تصحیح جرایدصبح تهران به کار مشغول بودند.بنا براین بیشتر زحمات و
مسئولیت هابه عهده پدرم عباس مسعودی بود. وبه این ترتیب بود که پدرم حرفه خبرنگاری عملی را درایران بنیان نهادواولین مرکزخبرگیری رادایر کردوروزنامه هایکی پس ازدیگری خواستار خبرهایی می شدند که  پدرم تهیه وتنظیم کرده بود.
ابتدا پدرم خبرهای خودرابه یکی دوروزنامه می دادواندک اندک روزنامه های دیگرنیزبرای کسب خبربه مسعودی مراجعه کردند . روزنامه های آن روزمانند شفق سرخ،گلشن، کوشش و غیره یکی بعد از دیگری مشترک خبرگیری مسعودی می شدندوهرچه برتعدادمشترکین اضافه می شد،زحمت اونیزافزایش می یافت، زیراناچارمی بایست خبرهای بیشتری کسب می کرد .سوی دیگر برای جلب توجه روزنامه هایی که مشترک اخباراوبودند،مجبور بودمضمون خبرها راتغییردهد وهرخبررابه چند شکل متفاوت تنظیم نماید. چندماهی نگذشت که تابلویی بربالای عمارت کهنه خیابان علاء الدوله نصب گردید. روی این تابلو نوشته بود: مرکز اطلاعات .
فعالیت دراین مرکز همچنان ادامه داشت اما یک اطاق کوچک که زیر شیروانی قرارداشت ودرزمستانها بشدت سردودرتابستانها بی نهایت گرم می شد ،برای فعالیت های مسعودی وهمکاران اوکافی نبودوباآنکه بودجه ای درکارنبودواندوخته ای وجودنداشت مرکز خبرگیری به محل وسیع تری درسمت دیگر خیابان علاء الدوله انتقال یافت.آنجا بالاخانه ی 
کهنه ای بودکه به خانواده علاء الدوله تعلق داشت واز سه اطاق ویک ایوان تشکیل می شد.این تغییر مکان ازبهبودوضع حکایت می کرد. کارمرکزخبرگیری اندک اندک رونق می یافت وشغلی که قبلاوجودخارجی نداشت به صورت یک کارآبرومندوفعال شناخته می شد.«مرکز اطلاعات »توسعه پیدا کرده بودوپس ازیکی دوسال فعالیت به صورت یک خبرگزاری خوب درآمده بود، زیرا علاوه براخبارداخله که بوسیله عباس مسعودی وهمکاران او تهیه می شدخبرهای خارجه نیز توسط این مرکزترجمه وپخش می گردید.
همکاری خبر گزاری های خارجی
درطول سه سال که ازتاسیس مرکزاطلاعات می گذشت به تدریج خبرگزاریهای خارجی نیزشروع به همکاری با این مرکز کردند. خبرگزاری های مهم آن زمان مانندآژانس هاواس فرانسه، رویترانگلستان وخبرگزاری تاس روسیه اخبارخودرابه این مرکز می فرستادندومسعودی باهمکاری مترجمین ترجمه وتنظیم کرده به مطبوعات می داد. مترجمین مزبورعبارت بودند ازعبدالحسین میکده مترجم فرانسه، مرحوم حمزه سردادورمترجم روسی و فریبرزخان مترجم انگلیسی واخبارمجلس شورای ملی نیز توسط خودمسعودی تهیه می شدوپس ازتنظیم درمرکز دراطلاعات به مشترکین تسلیم می گردید.
ماجرای پیرزن فرانسوی 
دربالاخانه متعلق به علاء الدوله یک خانم پیرفرانسوی نیزمنزل داشت که اطاق اودرکنارمرکزاطلاعات قرارداشت. آن روزها به این خانم فرانسوی می گفتند «مادموازل» . مسعودی که مقدمات زبان فرانسه را دردارالفنون آموخته بودتصمیم گرفت به آموختن این زبان بپردازد. وجود خانم پیر فرانسوی درهمسایگی مرکز اطلاعات فرصت خوبی بشمار می رفت واز آن پس مسعودی روزی یک ساعت درس فرانسه می گرفت وبعدازانجام کارهای روزانه نیزبه حاضرکردن دروس وفراگرفتن لغات وگرامرفرانسه می پرداخت.
ادامه دارد
 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی