در هسته تمدن کهن و دیرپای ایرانی ارزشهای مشترکی بهسان نمادهایی بیهمتا، کارکرد بر ساختن یگانگی و برپایی وحدت در میان ایرانیان را دارند.به اعتقاد دکتر آرش رئیسینژاد، استاد ایرانی دانشگاه هاروارد، عوامل برسازنده تمدن ایرانی را میتوان در ۲ نماد «عاشورا» و «نوروز» جستجو کرد. اگر نماد نخست فغان و اندوه همگان را در سوگ امام حسین(ع) به همراه دارد، ارمغانِ نماد دوم شادی مشترک مردم است. این رویکرد دوگانه نشاندهنده آن است که تمدن ایرانی را باید در گسترهای وسیعتر از مرزهای امروزین ایران دید. اگر هلال عاشورا از ایران تا عراق، سوریه و لبنان گسترش یافته است، هلال نوروز کردستان عراق و ایران تا افغانستان و سپس تاجیکستان و ... را در بر میگیرد.
دکتر ابراهیم جعفری: «عاشورا»، قدرت بزرگی است که انسجام و توان عجیبی در میان مردم ایجاد میکند و «نوروز» قدرت است؛ زیرا دستکم ۱۳ کشور در دنیا آن را جشن میگیرند و از منظر دیپلماسی فرهنگی همانگونه که هلال عاشورا طنینافکن است، هلال نوروز هم برجسته است.
نکته دیگر اینکه ایران یک کشور متمدن بوده و این بُعد تمدنی به ایران قدرت داده است؛ که در این راستا فتحهای فرهنگی ما در دنیا به مراتب مقدم بر پیروزیهای نظامی بوده است که باید آن را ارج بگذاریم و مورد بهرهبرداری درست قرار دهیم. این اقدام به معنای کنار گذاشتن بُعد مادی قدرت نیست، بلکه باید در کنار آن، به بُعد معنایی قدرت نیز باید توجه کنیم؛ از اینرو نیازی نیست با دوگانهسازیهایی نظیر اسلام و ایران و میدان و دیپلماسی ، توانمندیهای خومان را تکه تکه و راه را برای تسلط دیگران، باز کنیم.
با این وصف در تهاجم صهیونیستها به ایران، باید از ۲ سرمایه عظیم ملی یعنی رشادت نیروهای مسلح که با ایثار و فداکاری، سپر بلای این سرزمین شدند و نیز ژرفنگری و همبستگی ملت بزرگ ایران که با برخورد مسئولانه و هوشمندانه، نقشههای شوم دشمنان برای ایجاد آشوب، ناامنی و تجزیه را نقش بر آب کردند، قدردانی کرد. این ۲ سرمایه، پشتوانههای اصلی هر حرکت دیپلماتیک موفق هستند و با تکیه بر این ۲ سرمایه ارزشمند، میتوان به تحلیل عمیقتر ماهیت دیپلماسی از موضع اقتدار پرداخت.
تجربه معاصر در جهان این حقیقت را تأیید میکند کشوری که بتواند همزمان از توان نظامی و ظرفیتهای دیپلماتیک خود بهره گیرد، در موقعیت برتری قرار دارد. به عنوان مثال، چین که امروز به قدرت اول اقتصادی جهان بدل شده، این جایگاه را در کنار قدرت نظامی بازدارنده، با دیپلماسی هوشمند و توسعه اقتصادی بهدست آورده است.
سعدی حکیم، با ژرفنگری خاص خود سروده است:
«چو شمشیر پیکار برداشتی/ نگهدار پنهان ره آشتی» که این بیت، جوهر حکمت سیاسی است.
ما شمشیر دفاع را برداشتهایم و دشمن را عقب راندهایم و هنوز هم موشکها در برابر هر تعرضی آماده شلیک است؛ اما دلیل نمیشود که راه صلح و گفتوگو را ببندیم، بلکه برعکس، اکنون که قدرت خود را نشان دادهایم، بهترین زمان برای گفتوگو از موضع اقتدار است.
آنچه رئیسجمهوری ایران در مصاحبه خود با
«تاکر کارلسون»مطرح ساخت، بیانگر این واقعیت بود که در قرن بیستویکم، معادلات قدرت پیچیدهتر از گذشته است و پیروزی پایدار نه فقط از طریق تسلط نظامی صرف، بلکه از طریق توانایی ترجمه دستاوردهای میدانی به توافقات سیاسی حاصل میشود.
این رویکرد که ریشه در واقعبینی استراتژیک دارد، نشان میدهد که ایران میتواند همزمان قدرتمند باشد و عقلانی عمل و از حقوق حقه خود دفاع کند و در عین حال، مسیرهای دیپلماتیک را برای تأمین منافع ملی باز نگه دارد. در نهایت، میراث واقعی این دوره، در توانایی ایجاد توازن میان ابزارهای قدرت و استفاده بهینه از آنها برای تضمین امنیت و پیشرفت پایدار خواهد بود.
اگر گفتوگوهای مسقط را رد میکردیم، طبعاً دیگران به لحاظ سیاسی، حق را به دشمن میدادند و ما را به علت گریز از گفتوگو محکوم میکردند و چهبسا مردم خودمان هم چنین قضاوتی میکردند که بدترین نتیجه آن، عدم همراهی بخش مهمی از مردم با مسئولان در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی بود.
رفتاری که مردم ایران پس از جنگ داشتند، بیش از هر عامل دیگر ناشی از حضور در مذاکرات بود که در میانه آن، روی میز گفتوگوها موشک زدند. اگر ایران در این مذاکرات حاضر نمیشد، قطعاً مردم خودمان و طبعاً جهان، ما را هم در بروز این جنگ مسئول میدانستند؛ در حالی که اکنون طرف مقابل را محکوم میکنند.امنیت ملی ما، هم با اقتدار نظامی و هم با پیوند دلها و وحدت اجتماعی تضمین میشود. اکنون زمان آن است که به اُفقگشایی و امید به آیندهای روشن با پشتوانه سرمایه اجتماعی عظیم کشور، با گفتوگو از موضع اقتدار و منطق دیپلماسی به سوی ساختن ایرانی شکوفاتر، گام برداریم.
شما چه نظری دارید؟