سرویس حوادث: راز قتل مدیرعامل خانم یک شرکت خصوصی پس از گذشت ۲ سال در تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ فاش شد.
بیست و ششم فروردینماه ۱۴۰۲، مرگ مشکوک زن جوانی در یکی از شرکتهای خصوصی پخش لوازم شیمیایی به مرکز فوریتهای پلیسی۱۱۰ گزارش شد که به دنبال اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد و بررسی های اولیه نشانگر این موضوع بود که زن جوان براثر مصرف سیانور دست به خودکشی زده است.
مدتی بعد پدر این زن به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد و گفت: دخترم مدیرعامل شرکت بود. او با همسرش به نام سعید که در شرکت کار میکرد، اختلافات بسیاری داشتند. سعید با زن جوانی به نام سحر که به عنوان مسئول فروش در شرکت فعالیت داشت، ارتباط پنهان برقرار کرده بود که همه متوجه این موضوع شده بودند برای همین دخترم آن زن جوان را اخراج کرد و من به ماجرای مرگ دخترم مشکوک هستم.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای جنایی، تیمی از کارآگاهان اداره دهم وارد عمل شدند و در نخستینگام به شرکت یاد شده رفتند و با تحقیقات میدانی پی بردند که زن جوان قبل از مرگش، با شوهرش در اتاق مدیرعامل، جلسه ای داشته اند که همین موضوع شک پلیس را برانگیخت.
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان با بررسیهای نامحسوس از خانواده سعید به سرنخ جدیدی دست یافتند. یکی از کودکان خانواده هنگام بازی و از روی کنجکاوی، دست خود را داخل جیب شلواری که روی چوبلباسی آویزان بود، برد و بستهای حاوی پودر سفیدرنگ پیدا کرده بود، کودک، این بسته را به دیگر اعضای خانواده نشان داده بود؛ اقدامی که واکنش عجولانه و آشکار سعید را بهدنبال داشته است.
تیم جنایی در ادامه بررسی ها متوجه شدند که سعید پیش از مرگ همسرش سیانور خریداری کرده است.
کارآگاهان پس از جمعآوری ادله و مدارک موجود مبنی بر ارتکاب جنایت، راهی خانه سعید شدند و او را دستگیر کردند که متهم در بازجویی اولیه با اظهارات ضد و نقیض، منکر قتل همسرش شد و مدعی شد که او خودکشی کرده است.
به گزارش تسنیم، تحقیقات ادامه داشت تا این که پریروز سعید به ارتکاب جنایتی هولناک اعتراف کرد و ماجرا را اینطور توضیح داد: در شرکت با زن جوانی ارتباط مخفیانه برقرار کردم که همسرم متوجه این موضوع شد و آن زن را اخراج کرد. من هم که از زندگی با سحر خسته شده بودم تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. روز حادثه به بهانهای وارد اتاق مدیرعامل شدم و با یکدیگر مشغول صحبت بودیم که ناگهان برای انجام کاری به بیرون از اتاق رفت.
متهم افزود: میدانستم که در خوردن قرص بسیار وقتشناس است، بههمین دلیل محتویات یکی از کپسولهای قرص وی را خالی و داخلش سیانور ریختم و از اتاق بیرون آمدم و منتظر ماندم. ساعتی بعد فریادهای «کمک کمک» کارکنان شرکت را شنیدم که با اورژانس تماس گرفتیم اما دیگر کار از کار گذشته بود.
پس از این اعترافات تکاندهنده، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مأموریت یافتند تا با اقدامات اطلاعاتی، تحقیقات خود را درباره این پرونده ادامه دهند، که با دستور قاضی محسن اختیاری؛ بازپرس شعبه اول دادسرای امورجنایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
شما چه نظری دارید؟