حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مسجدجامعی
مسأله اساسی در زمینهی موضوع ترکیه این است که آیا ترکیه از مصادیق دولت – تمدن است؟ برخی از اساتید ترک اصرار دارند که کشورشان دارای یک دولت تمدنی است.
ترکیه علیرغم سوابقی که به عنوان کانون اصلی خلافت عثمانی دارد، کشوری جوان است که عملاً پس از جنگ جهانی اول متولد شد. عثمانیها همچون متحدانشان در جنگ اول شکست خوردند و بخش عمده سرزمینشان اشغال شد. سرزمین ترکیه موجود که بخش کوچکی از قلمرو عثمانی بود، توسط انگلیسها، فرانسویها، ایتالیاییها و یونانیها و برخی دیگر از کشورهای شرق اروپا به اشغال درآمد. در فاصله پایان جنگ اول تا قرارداد لوزان در ۱۹۲۳، ترکیه سالیان بسیار سختی را گذراند. این کشور از میان آتش و خون برآمد و مجبور بود بیگانگان را از سرزمین خود براند و کشور جدیدی تأسیس کند. با توجه به این نکات باید گفت که ترکیه ساخته شد. اشغالگران میخواستند پیمان معروف « سور» را تحمیل کنند که بر اساس آن تنها بخشهای مرکزی، به عنوان ترکیه به رسمیت شناخته میشد. این ارتش و داوطلبان مردمی بودند که با فداکاریهای بسیار مرزها را تا حد مرزهای موجود، توسعه دادند. با توجه به این نکات است که باید گفت ترکیه کشور جدیدی است.
مسأله صرفاً سرزمینی نیست، بلکه اصولاً اندیشه جدیدی حاکم شد که در جنبههای گوناگون از خط تا کیفیت حکمرانی و مفاد قانون اساسی با میراث عثمانی متفاوت بود. پذیرش اندیشه جدید و حاکمیت جدید از جانب توده مردم که با فرهنگ عثمانی پرورش یافته بودند، به دلیل شخصیت کاریزماتیک آتاتورک و نقش برجسته نظامیان و هواداران او در پی افکندن این کشور در مرزهای کنونی بود. بخشی نیز به دلیل اطاعتپذیری ترکها خصوصاً از نیروهای نظامی و نهاد ارتش بود. پیدایش ترکیه به واقع مرهون آتاتورک و نیروهای نظامی همراه او و همچنین داوطلبان میهنپرست است و ترکها پیوسته به ارتش با دید احترام و تکریم و بلکه تقدیس مینگریستند. لذا آنها و حاکمیت و نقطه نظراتشان را پذیرفتند. پذیرش اندیشه و نظام جدید از جانب توده مردم به دلیل شرایط خاصی بود که ترکیه در نیمه اول دهه بیست قرن گذشته در آن قرار داشت.
مجموعه این شرایط و واقعیتهاست که به ترکیه کنونی شکل میدهد. مسأله مهم این است که این ترکیه در طول زمان به نوعی به سوی میراث عثمانی خود میل میکند و این تمایل پیوسته قویتر و عمیقتر میشود به شکلی که گویی کشوری است که به صورت پیوسته در حال ساخته شدن است. گذار از ترکیه جوانِ نیمه اول قرن بیستم به ترکیه جدیدی که از دهههای شصت و هفتاد رخ مینماید و از دهه هشتاد و نود به بعد، به سرعت به پیش میرود و از درون تغییر میکند؛ به گونهای که هماکنون با ترکیه جدیدی مواجه هستیم. ترکیهای که آمیخته و بلکه ترکیبی از ترکیه نیمه اول قرن بیستم یعنی ترکیه آتاتورکی و میراث دوران عثمانی است که البته مقصود از میراث عثمانی در دوران شکوه و عظمت آن است.
با توجه به این نکات این پرسشها مطرح میشود که این انتقال در دوره معاصر چگونه انجام شده است؟ و آیا در حال حاضر سیاست داخلی و خارجی این کشور را این میراث و تمدن او است که تعیین میکند و به پیش میبرد؟ پاسخ به این پرسشها مشخص خواهد کرد که ارتباط این بحث با موضوع دولتهای تمدنی چیست.
قبل از ورود به پاسخ این پرسشها اشاره به این نکته ضروری است که ترکها صحرانوردانی بودند که به تدریج از آسیای مرکزی به ایران آمدند و از آنجا به سوی دشتهای آناتولی رفتند و از زمان سلاجقه روم، قدرت را به دست گرفتند. با مردم محلی درآمیختند و زبان و فرهنگ آنان را تغییر دادند و خود نیز تحت تأثیر آنان قرار گرفتند. چنانکه به هنگام اقامتشان در ایران به شدت تحت تأثیر ادبیات و فرهنگ و هنر ایران قرار گرفتند تا آنجا که زبان ادبی و علمی آنان فارسی شد. بسیاری از سلاطین عثمانی و از جمله سلطان محمد فاتح به زبان فارسی مینوشتند و شعر میسرودند. آنان برای رسیدن به آناتولی میباید از ایران میگذشتند و البته مدتها در ایران اقامت گزیدند و در طی همین دوران است که با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنا شدند.
این صحرانوردان اخلاق و رفتار و آداب و رسوم خاص خود را داشتند. شجاع بودند و شجاعت دوست. سمبل آنها «گرگ خاکستری» است، حاکی از آنکه یک ترک، همچون گرگ آزاده و نیرومند است و اسیر نمیشود. مغرور است و مردصفت. این ویژگی موجب استحکام خانواده شده و هنوز هم میشود. مرد رئیس خانه و زن مطیع اوست و فرزندان در خدمت این دوهستند. استحکام خانواده در شکل دادن به ترکیه جدید نقش بی بدیلی داشته و دارد. این استحکام عمدتاً بهدلیل پذیرش قدرت و اقتدار مرد خانه است.ضمن آنکه نه تنها یک ترک قدرت را دوست دارد، بلکه آن را تقدیس میکند و نه تنها مطیع قدرت مافوق است، بلکه بدان افتخار میکند. یک سرباز ترک با افتخار ساعتها بدون کوچکترین حرکتی خبردار میایستد و از چنین حالتی لذت میبرد و آن را دوست دارد. به زبان و فرهنگ و قوم خود تعصب دارد و حاضر است در راه حفظ و اعتلای آن، جانفشانی کند. ضمن آنکه در مقایسه با اقوام دیگر ساکن در این منطقه صریح و بدون پیچیدگی است، اگرچه در جای خود محافظهکار، عملگرا و حسابگر هم هست. و به همین دلیل سیاستمداران عملگرا را دوست دارد و اعتراض نمیکند. اصولاً محبوبیت سیاستمداران نسبتی با عملگرایی آنها دارد و اینکه با اتخاذ چنین روشی، به ملت خود خدمت کنند. مهم برای یک ترک این است که رهبرانش در خدمت کشور و منافع و مصالح او باشند.
نکته دیگر به نسبت اسلام و هویت یک ترک باز میگردد. به اعتباری تاریخ فرهنگ و تمدن ترکان با اسلام شروع میشود، اگرچه برخی از اساتید آنان مایلند تاریخ خود را به مدتها قبل از پذیرش اسلام و ظهور اسلام بازگردانند، امّا عملاً در پرتو این دین است که به شکوه، قدرت و تمدن میرسند. لذا اسلام در تاریخ و هویت تاریخی آنان گسلی ایجاد نکرده است و ابهامی در هویت خود ندارند. ترک بودن به طور طبیعی مسلمان بودن را در بطن خود دارد، اگرچه ممکن است تفسیرهای مختلفی از آن داشته باشند که البته داشتهاند، امّا با اصل آن مشکلی نداشته و ندارند. حتی طرفداران افراطی «اتحاد و ترقی» و یا «افسران جوان» و یا معماران اولیه ترکیه جدید، نیز چنین بودند.
بخشی از کتاب در دست چاپ «دولتهای تمدنی»
ادامه دارد

شما چه نظری دارید؟