« مجله علمی پزشکی قانونی اعلام کرد: مرگ بیش از ۴۲ هزار موتورسوار در یک دهه»۱
جان هر انسان در پیشگاه خداوند متعال به اندازهی جهانی میارزد و این جانها چه آسان در زمانی از دست میروند، که نه خالق میپسندد و نه مخلوق. نانآور خانواده یا جوانی که امید پدر و مادر است، با یک غفلت یا سهلانگاری جان میسپارد و زیر خروارها خاک میآرمد، در حالیکه اعضای خانوادهاش با مصیبت و ضایعهی فقدان عزیزشان سالها دست به گریبان هستند. چه مشکلات روانی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه اتفاق میافتد، وقتی چنین رخدادهای تلخی به وقوع میپیوندد. از دست رفتن جان چهل و دو هزار تن به مفهوم تأثیر فاجعهبار این ضایعه بر زندگی دهها هزار انسان دیگر است.
آمار تلفات ناشی از تصادف موتورسواران در منطقه خاورمیانه و مدیترانهی شرقی یک مشکل عمده به حساب میآید. وحشتناکتر آنکه طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی۲۴ درصد از مرگ و میر ناشی از تصادفات جادهای در ایران حاصل تصادفات موتورسیکلت است، در حالی که این رقم در کل منطقه ۱۵ درصد است.
البته این آمار جدای از مصدومیتها، معلولیتها و مخارجی است که در اثر اینگونه تصادفات به خانوادهها و جامعه تحمیل میشود. اینجاست که برای مخاطب این پرسش مطرح میشود که آیا استفاده از چنین وسیلهی نقلیهای برای افراد ضرورت دارد؟ آیا نباید قاعده و قانون قاطعتری برای تردد موتورسیکلتها اعمال شود؟ برای پاسخ به این پرسشها به گذشته باز میگردیم تا دریابیم که چرا بشر برای تردد به دنبال چنین وسیلهای رفت؟ در جوامع دیگر موتورسیکلت چگونه وارد شد و مورد استفاده قرار گرفت؟ موتورسواری در ایران چگونه رایج شد و در جامعه چه کاربردی پیدا کرد؟ به این ترتیب شاید بتوانیم راهی به شناخت این مسأله بیابیم.
انسان طی زندگی خویش همواره در پی آن بود تا هرچه آسانتر و سریعتر نیازهایش را برآورده کند. هر چه زمان کمتری صرف میشد تا این نیازها برطرف شود، انسان فرصت بیشتری داشت تا بیاساید و تفریح کند. حمل و نقل کالاها و مایحتاج افراد و رفت و آمد آنها، قسمت قابل ملاحظهای از زمان مفید انسانها را به خود اختصاص میداد. این جابجایی طولانی مدت، رفت و آمد افراد را به مقصدهای دور سخت و زمانبر میکرد. به همین سبب بشر در تلاش بود تا راهی برای غلبه بر زمان جابجایی بیابد.
علم و صنعت در چند قرن اخیر در دستیابی به این هدف کامیاب بود. اختراع موتور بخار و دوچرخه به صورت جداگانه راههای آسانتر را در کار و جابجایی در اختیار جوامع غربی گذاشته بود. در قرن نوزدهم مخترعان اروپایی و به ویژه آلمانیها، تلاش کردند تا برای حرکت دوچرخه از نیروی موتور استفاده کنند. به این ترتیب، هم افراد نیروی کمتری برای جابجایی صرف میکردند و هم سریعتر به مقصد میرسیدند. در این راه دایملر و باخ؛ دو مهندس مکانیک آلمانی؛ موفق بودند. آنها در سال۱۸۸۵ توانستند دوچرخهای را بسازند که با نیروی موتور بنزینی کار کند. اولین برند موتور سیکلت چند سال بعد و در سال ۱۸۹۴ ثبت و به بازار عرضه شد. ولی استفاده از این وسیله جنبه تفریحی داشت و فراگیر نبود. به مانند بسیاری از اختراعهای قرون اخیر، جنگها و استفادهی نظامی از موتورسیکلت در گسترش و پیشرفت صنعت موتورسازی تأثیری مستقیم داشت. وجود موتورسیکلت در جبهههای جنگی قرن بیستم کمک میکرد تا تردد سریعتر در جبهههای جنگ ممکن شود. به همین سبب، دولتهای درگیر در دو جنگ جهانی همت خود را مصروف بالاتر بردن قدرت و سرعت موتورسیکلتها کردند. در نتیجه پس از پایان هر جنگ این کالا با کیفیت بالاتر و در تعداد بیشتر به بازار عرضه میشد.
کاربرد این وسیلهی نقلیه در جوامع اروپایی و آمریکا تفاوتهایی داشت. اروپاییها بیشتر این وسیله را برای رفت و آمد به محل کار و حمل و نقل مورد استفاده قرار دادند، در حالی که مردم ایالات متحده در ابتدا موتورسیکلت را به عنوان وسیلهای تفریحی به زندگیشان وارد کردند. ژاپنیها موتورسیکلتهایی را تولید کردند که هم ارزانتر و هم باکیفیت بود و مانند اروپا بیشتر برای مقاصد اقتصادی و معیشتی استفاده میشد. به این ترتیب از وسیلهی نقلیهای در جهان بهره برده میشد که هم سریع افراد را به مقصد میرساند و هم قیمت ارزانتری نسبت به اتومبیل داشت. بزرگترین نقطه ضعف موتورسیکلت نسبت به سایر وسایل نقلیه، ایمنی کمتر آن بود. وسیلهای که با دو چرخ و سریع کار میکرد، اما نسبت به اتومبیل تعادل کمتری داشت. موتورسواران در جادههای پرپیچ و خم و در خیابانهای شلوغ داخل شهر، هر آن با خطر تصادف روبرو بودند و تنها وسیلهای که در این سوانح میتوانست تا حدودی افراد را از خطر آسیب و مرگ نجات دهد، کلاه ایمنی بود. به همین خاطر، تصادف موتورسواران نسبت به سایر رانندگان وسایل نقلیه همواره بیشتر بوده است. البته از زمان فراگیر شدن استفاده از موتورسیکلت، قوانین لازم برای تردد با این وسیله وضع شد و پلیس راهنمایی و رانندگی مسئولیت اجرای آن را بر عهده گرفت. در هر کشوری که فرهنگ پایبندی موتورسواران به قانون بیشتر بود و پلیس در اجرای قانون و مجازات موتورسواران متخلف سختگیری بیشتری به خرج داد، سوانح و تلفات کمتر بود.
ایرانیانی که به غرب سفر میکردند، از همان ابتدا با موتورسیکلت آشنا شدند. عدهای اندک از ثروتمندان؛ در سالهای پس از جنگ اول جهانی؛ تعدادی از این وسیلهی نقلیه را برای تفریح به ایران آوردند. در سالهای دههی سی، تاجران ایرانی تولیدات جدیدی از موتورسیکلت را در اروپا مشاهده کردند که استفاده از آن در ایران صرفهی اقتصادی داشت. ابتدا واردات این وسیلهی نقلیه اختصاصی بود. از اواخر دههی سی شمسی، واردات تجاری موتورسیکلت در ایران گسترش یافت. از میانهی دههی چهل، موتورسواران در شهرها و روستاها به تردد در جادهها و خیابانها مشغول بودند. با افزایش درآمدِ حاصل از صادرات نفت، قدرت خرید ایرانیان افزایش یافت. همچنین عرضهی بنزین با قیمت ارزان باعث شد تا استفاده از وسایل نقلیهی بنزینسوز برای اقشار مختلف صرفهی اقتصادی داشته باشد.
مردمی که تا چند سال قبل برای رفت و آمد بیشتر از چارپایان و وسایلی چون درشکه استفاده میکردند و برای آن قاعده و روشی را آموخته بودند، حال باید از وسیلهی نقلیهی پرخطری بهره میبردند که قاعده و قانون استفاده از آن در ذهنشان نهادینه نشده بود. این مشکل در حالی پدید آمده بود که در ایران قدیم حتی برای آداب اسبسواری رسالههایی نوشته بودند و سوارکاران را بر آن اساس آموزش میدادند. این امر به مفهوم نهادینه شدن فرهنگ سوارکاری با اسب در ایران تاریخی بود. حال بنا بر مقتضیات ورود ایران به دنیای مدرن، هر روز تاجران کالای جدیدی را به ایران میآوردند، بدون آنکه جامعهی ایران روندی را پیموده باشد که جوامع تولید کنندهی کالای جدید برای استفاده از آن طی کرده بودند. البته این مسأله برای استفادهی بسیاری از کالاهای جدید زیانبار نبود، اما برای وسیلهای چون موتورسیکلت میتوانست مهلک باشد که شد.
از دههی چهل شمسی تاکنون، هزاران نفر از هموطنانمان را به این سبب از دست دادیم که فرهنگسازی مناسبی برای استفادهی صحیح و قانونمند از موتورسیکلت فراهم نشد. هر روز شاهد موتورسوارانی هستیم که از کلاه ایمنی استفاده نمیکنند و یا قوانین راهنمایی و رانندگی را نادیده میگیرند برای اینکه سریعتر به مقصد برسند. قطعاً اعمال بیاغماض قانون میتواند از تعداد و شدت تلفات و صدمات موتورسواران بکاهد. اما مؤثرترین عمل در این زمینه آموزش فرهنگ استفاده از موتورسیکلت در نظام تعلیم و تربیت، رسانههای جمعی و به ویژه به هنگام آموزش برای دریافت گواهینامه رانندگی موتورسیکلت است. اگر عمل فرهنگسازی با موفقیت انجام شود، هنگامی که به هر علت پلیس راهنمایی و رانندگی در معبر یا جادهای حاضر نباشد، باز موتورسواران قانونمند رانندگی خواهند کرد.
راوی روزهایی که گذشت
۱) روزنامه اطلاعات، ۵ مرداد ۱۴۰۴، ص۱۵

شما چه نظری دارید؟