یک کارشناس مسائل روسیه گفت: اروپا در آینده با یک محیط امنیتی پیچیده مواجه خواهد بود که شامل افزایش نظامیگری، چالشهای اقتصادی ناشی از قطع وابستگی به انرژی روسیه و نیاز به بازتعریف روابط با آمریکا و ناتو خواهد بود، از این رو، اروپا بدون راهحلهای پایدار، ممکن است با تهدیدات وجودی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری در آینده مواجه شود.
سید مهدی سیف تبریزی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی، درباره سرنوشت جنگ بین روسیه و اوکراین در ماههای آینده، اظهار داشت: به نظر نمیرسد در روند کنونی جنگ حداقل در کوتاهمدت و میانمدت تغییر خاصی اتفاق بیفتد. روسها همچنان آهسته و پیوسته به دنبال تحقق برنامههای کرملین در مناطق چهارگانه الحاق شده به روسیه هستند و قصد دارند از طریق اقدامات نظامی، الحاق کامل مناطق لوهانسک و دونتسک زاپروژیه و خارکیف را کامل کنند. در همین حال، به منظور تحت فشار قرار دادن کشورهای غربی، جبهههای جدیدی را به سمت مناطقی در شمال شرق اوکراین مانند سومی گسترش دادهاند تا در زمان مذاکره دست برتر را داشته باشند. روسها سعی نمیکنند با حملات شدید و ایجاد تخریبهای زیاد به این پیشرویها دست پیدا کنند، زیرا تمایل ندارند که کشورهای اروپایی با تبلیغات رسانهای، از این امر استفاده نموده و سعی کنند تا آمریکای ترامپ را تهییج و مجددا سیل کمکهای آمریکایی به جبهه اوکراین را موجب شوند، از این رو با عملیات معمول سعی میکنند تا تفکرات و برنامههای خود در اوکراین را به پیش ببرند.وی ادامه داد: در عرصه دیپلماتیک نیز روسها با زیرکی تمام توانستهاند در ۶ ماه گذشته ترامپ و ایالات متحده را به صورت کامل از جبهههای اوکراین دور نگه دارند. به شکلی که پس از روی کار آمدن ترامپ، هیچ کمک تسلیحاتی و مالی به اوکراین از سوی واشنگتن انجام نگرفته است و اتحادیه اروپا نیز در این مدت توانایی تجهیز کییف در این مدت را از خود نشان نداده است. بنابراین حتی با فرض تغییر معادلات دیپلماتیک و ورود مجدد آمریکا به صحنه نبرد، ارسال تسلیحات به میزان لازم برای شگلگیری خطوط تدافعی در طرف اوکراینی، ماهها زمان خواهد برد و به احتمال زیاد در این مدت، مدل رفتاری روسها در خطوط مقدم تغییرات جدی خواهد کرد. با توجه به این مسائل، همچنان برتری در میدان نبرد در اختیار روسهاست و نباید انتظار تغییرات خاص و چشمگیر در جبههها را داشت، حتی در صورتی که آمریکا برای ارسال تسلیحاتی همچون موشکهای پاتریوت به اوکراین اقدام کند.
نقش ترامپ
این کارشناس مسائل روسیه درباره نقش ایالات متحده به ویژه ترامپ در تحولات روسیه و اوکراین گفت: نکتهای که در دوران ۶ ماهه دور دوم ریاست جمهوری ترامپ به وضوح در قبال جنگ اوکراین میتوان مشاهده کرد، عدم تمایل جدی برای ورود مستقیم ایالاتمتحده به جنگ اروپا با روسیه است. همچنین در مدل کنش سیاسی ترامپ و حلقه اول سیاسی او میتوان به وضوح مشاهده کرد، اولویت آنها عدم بازگشت به جنگ در اروپا است. ترامپ سعی کرده است در این مدت با اجرای سیاستهای متفاوت در قبال روسیه، اوکراین و ناتو، این جنگ را حداقل به سمت یک آتشبس موقت رهنمون سازد که البته در دستیابی به سیاستهای اعلامی خود موفقیتی به دست نیاورده است، اگرچه با عدم ارسال سلاح به جبهه اوکراین، تا حدی از شدت درگیریها و حرکت طرفین به یک جنگ فراگیر در اروپا (جنگ جهانی سوم) کاسته است.سیف تبریزی افزود: ایالات متحده همچنان خواهان آن است که درخصوص چالشهای بزرگ جهانی، نقش تعیینکننده خود را حفظ کند. از همین رو مجبور است در صورت عدم دستیابی به صلح به موضوع جنگ ورود کند و در کنار اعضای ناتو قرار بگیرد. اما مدل دخالت آمریکای ترامپ به طور حتم مثل دولت بایدن نخواهد بود. ترامپ نشان داد که در صورت ورود مجدد به جنگ این کار را به صورت غیر مستقیم انجام خواهد داد؛ یعنی با فروش سلاح و تجهیزات به کشورهای اروپایی و سپس انتقال آنها به اوکراین. درواقع، واشنگتن خواهان ورود مستقیم در جنگ با روسیه نیست و اعتقاد دارد این جنگ راهحل نظامی ندارد و آماده تحمل هزینه بیش از این در جنگ اروپا نیست.وی در پاسخ به این پرسش که اروپاییها چه نوع محیط امنیتی را میتوانند در آینده با توجه به مساله اوکراین انتظار داشته باشند؟ اظهار داشت: با توجه به جنگ اوکراین، روند اتفاقات در چند سال گذشته بهویژه پس از روی کار آمدن ترامپ و نحوه تعامل وی با ساختارهای امنیتی همچون ناتو، باید به این سوال از جنبههای مختلف ژئوپلیتیکی، نظامی، اقتصادی و سیاسی پاسخ داد. بر اساس اطلاعات موجود، میتوان چند سناریو و روند تعیین کننده را برای محیط امنیتی اروپا در نظر گرفت که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:
-سناریوی اول، «تشدید نظامیگری و بازتسلیح اروپا»: بر اساس این سناریو باید گفت، بحران اوکراین باعث شده که کشورهای اروپایی، بهویژه اعضای اتحادیه اروپا و ناتو، بودجههای دفاعی خود را بهطور قابلتوجهی افزایش دهند. برای مثال، «طرح بازتسلیح اروپا» با بودجه ۸۰۰ میلیارد یورویی با هدف تقویت توان دفاعی این قاره مطرح شده است که میتوان گفت این طرح به نوعی حرکت بهسوی خودکفایی نظامی و کاهش وابستگی به ایالات متحده است. این طرح در واقع حکایت از عدم اطمینان اروپا به انجام تعهدات آمریکا در دوره ترامپ و بازگشت سیاستهای انزواگرانه دارد. البته که این افزایش بودجه نظامی چالشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیشماری را برای اروپا به همراه خواهد داشت.
-سناریوی دوم، «ادامه جنگ اوکراین بهصورت بدون محدودیت»: در این چارچوب، ادامه جنگ در اروپا به صورت نامحدود، مطابق با خواسته سران انگلیس، فرانسه و آلمان است، که میتواند سه تهدید اصلی را برای اروپا ایجاد کند:
-تهدید فوری: اگر اوکراین از تسلیحات پیشرفته ناتو و سلاحهای دوربرد برای هدف قرار دادن خاک اصلی روسیه استفاده کند، مطمئنا روسها در عملیات سنگین و تلافیجویانه اقداماتی مانند هدف قرار دادن خطوط تدارکاتی ناتو (مانند لهستان و رومانی) انجام خواهند داد. این امر ناتو را در موقعیت دشواری قرار میدهد، به نحوی که پاسخ ندادن به آن، میتواند اعتبار ناتو را تضعیف کند، و پاسخ دادن به آن ممکن است به تشدید تنش و حتی تهدید وجودی برای اروپا منجر شود.
-تهدید میانمدت و بلندمدت: در این سناریو، اگر جنگ به یک درگیری ایستا یا طولانیمدت تبدیل شود، روسیه ممکن است به جنگ نامتقارن روی بیاورد، که اروپا را در یک دو راهی امنیتی قرار میدهد. افزایش حمایت از اوکراین ممکن است به ناامنی بیشتر منجر شود.
-تهدید اقتصادی: از دست دادن انرژی ارزان روسیه و وابستگی به منابع گرانتر (مانند LNG آمریکا) که باعث افزایش قیمت انرژی و مشکلات اقتصادی پایدار در اروپا خواهد شد.
-سناریوی سوم، «تغییر در روابط با ناتو و آمریکا»: براساس اظهارات مقامات آمریکایی، همانند سخنان جیدی ونس، معاون ترامپ در کنفرانس ناتو، فشار بر اروپا در جهت اختصاص سهم ۵ درصدی از تولید ناخالص داخلی کشورها برای ناتو با هدف تحمل مسئولیت بیشتر در امنیت خود مورد توجه است. این امر باعث شده برخی رهبران اروپایی، مانند امانوئل مکرون، ایده تشکیل «ارتش اروپا» را مطرح کنند. همچنین، کاهش حمایت آمریکا از اوکراین میتواند اروپا را مجبور کند تا بهتنهایی از اوکراین حمایت کند، که با توجه به محدودیتهای تولید تسلیحات و منابع مالی، برای اتحادیه اروپا بسیار چالشبرانگیز خواهد بود.
-سناریوی چهارم، «افزایش تنش با روسیه و امنیتیسازی مجدد»: بحران اوکراین باعث شد تا مجددا ناتو و کشورهای غربی، روسیه را بهعنوان تهدید اصلی امنیتی اروپا شناسایی کنند. این امر به واکنشهای جمعی علیه روسیه، مانند تحریمها و گسترش بیشتر ناتو به شرق، منجر شده است. از سوی دیگر، روسیه اقدامات اوکراین و ناتو را تهدیدی برای امنیت خود میداند، که این چرخه امنیتیسازی متقابل میتواند تنشها را در بلندمدت تشدید کند.وی درباره پیامدهای اقتصادی و اجتماعی جنگ اوکراین و روسیه برای اروپا اظهار داشت: جنگ اوکراین نهتنها امنیت انرژی اروپا بلکه امنیت غذایی و ثبات اقتصادی اروپا را با خطر مواجه ساخته است. قطعا اروپا بار دیگر به وابستگی به گاز روسیه باز نخواهد گشت، و این تغییر به افزایش هزینههای انرژی و فشار بر اقتصادهای اروپایی منجر خواهد شد. همچنین، فرسایشی شدن یا حتی تشدید جنگ در اوکراین به ادامه موج پناهجویان اوکراینی به سمت اروپا میانجامد و میتواند به چالشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این اتحادیه دامن زند.
محیط امنیتی پیچیده
این کارشناس مسائل روسیه تصریح کرد: با توجه به سناریوهای فوق، قاره اروپا در آینده با یک محیط امنیتی پیچیده مواجه خواهد بود که شامل افزایش نظامیگری، چالشهای اقتصادی ناشی از قطع وابستگی به انرژی روسیه و نیاز به بازتعریف روابط با آمریکا و ناتو میشود. درواقع، اروپا باید بین امنیت و رفاه تعادل برقرار کند و بدون دیپلماسی مؤثر و راهحلهای پایدار برای بحران اوکراین، اروپا ممکن است با تهدیدات وجودی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری مواجه شود.سیف تبریزی درباره بازسازی اوکراین و پیشنهادات و ایدههای مطرح در این رابطه اظهار داشت: پس از شروع جنگ در اوکراین، ایدهها و پیشنهادات متفاوتی برای بازسازی این کشور ارائه شده است. از کنفرانس رم تا در نهایت قرارداد معادن بین اوکراین و ایالات متحده که در آن بخشی از درآمد حاصل از این قرارداد برای بازسازی زیرساختهای کییف در نظر گرفته شده است. برخی از این طرحها به واقعیتهای میدانی نزدیک و برخی در حد رویا بوده است که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود:
-«کنفرانس بینالمللی بازسازی اوکراین» در رم در ۲۰۲۴ با حضور مقامات بیش از ۶۰ کشور دوست و دهها نهاد بینالمللی غربی برگزار شد. هدف این نشست هماهنگی کمکهای مالی، برنامهریزی برای بازسازی زیرساختها و حمایت از اقتصاد اوکراین بود. تمرکز اصلی بر همکاریهای دولتی و خصوصی قرار داشت تا سرمایهگذاریهای مؤثری برای بازسازی انجام شود. در اصل این کنفرانس برای جلب حمایت بینالمللی از بازسازی اوکراین مطرح و برگزار شد.
- اتحادیه اروپا در ژوئیه ۲۰۲۵ اعلام کرد که ۲.۳ میلیارد یورو برای بازسازی اوکراین اختصاص داده است. این بودجه شامل ۸/۱ میلیارد یورو ضمانت وام و ۵۸۰ میلیون یورو کمک بلاعوض از سوی موسسات مالی بینالمللی غرب برای کییف بود. همچنین، ایجاد یک صندوق جدید برای بازسازی با حمایت بانک سرمایهگذاری اروپا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و لهستان پیشنهاد شد. این صندوق با هدف جذب سرمایهگذاری تا سقف ۱۰ میلیارد یورو برای بازسازی اوکراین طراحی شده است.
– اوکراین در فوریه ۲۰۲۵ مجموعهای از پروژههای بازسازی را به ترکیه ارائه داد که شامل نوسازی ایستهای بازرسی گمرکی، بزرگراهها، ساخت نقاط جدید و ایجاد سیستم عوارض بزرگراهی در سطح کشور بود. مناقصههای این پروژهها قرار بود در بهار ۲۰۲۵ اعلام شود که هنوز با توجه به شرایط این کشور، عملیاتی نشده است.
- اما پر چالشترین و جنجال برانگیزترین طرح بازسازی اوکراین طرحی است که از سوی رئیس شورای اروپا مطرح شده است. شارل میشل پیشنهاد کرده که داراییهای مسدود شده بانک مرکزی روسیه (حدود ۶۳۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی) برای بازسازی اوکراین استفاده شود. این ایده با هدف جبران خسارتهای وارد شده به اوکراین و تأمین مالی بازسازی مطرح شده است. مسکو بارها اعلام کرده که این ایده را به عنوان یک دزدی بینالمللی شناسایی میکند و در صورت اجرایی شدن آن، پاسخهای سختی را اعمال خواهد کرد. طرح میشل به جز مشکلات حقوقی که بر سر راه خود دارد به نظر میرسد به دامن زدن به درگیریها در اروپا خواهد انجامید و امید به بازسازی در اوکراین را به محاق خواهد برد.
- صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی برنامههایی برای حمایت مالی از اوکراین ارائه کردهاند. بهعنوان مثال، صندوق بینالمللی پول، یک بسته وام ۲.۲ میلیارد دلاری برای اوکراین آماده کرده است. بانک جهانی نیز گزینههای حمایت اقتصادی و مالی برای اوکراین و کشورهای منطقه را در دست بررسی دارد. این کمکها برای بازسازی زیرساختها و حمایت از اقتصاد اوکراین در برابر اثرات جنگ طراحی شدهاند.در عین حال، پیشنهاداتی برای تشکیل کارگروههای سیاسی، بشردوستانه و نظامی برای بازسازی اوکراین مطرح شده تا بهصورت آنلاین فعالیت کنند و بازسازی اوکراین را در کنار مذاکرات صلح پیش ببرند. این ایده از سوی ولادیمیر مدینسکی، رئیس هیئت مذاکرهکننده روسیه، مطرح شد و میتواند بستری برای هماهنگی بینالمللی در بازسازی فراهم کند.

شما چه نظری دارید؟