محمد ماکویی- طنزپرداز: بعد از بازی فوتبال، شلوار ورزشی خود را عوض کرده و شلوار معمولی به پا کردم.
دقایقی از وقوع این امر نگذشته بود که متوجه شدم شلوار ورزشی‌ام غیب شده است. این طرف و آن طرف را نگاه کردم و دریافتم که یکی از همبازی‌ها، شلوار ورزشی مرا زیر بغل زده و در حال خارج شدن از سالن است.
علی‌رغم این‌که آدم مأخوذ به حیایی هستم، به او نزدیک شده و پرسیدم: این شلوار که زیر بغلت زده‌ای، مال خودت است؟
در جواب گفت: صدایش را در نیاور! یک نفر شلوار ورزشی مرا برده و من هم در ازایش، شلوار یک نفر دیگر را می‌برم.
متأسفانه داستان بالا در کشور ما عمومیت پیدا کرده و کسان زیادی را می‌بینیم که از عده‌ای طلبکار و به شماری، بدهکار هستند. 
مثلا بسیاری از افراد شاغل در شرکت‌های پیمانکاری، از صاحبکار خود طلب دارند و وقتی دنبال وصول طلب خود می‌روند، پاسخ می‌شنوند که: هر موقع دولت، مطالبات ما را داد، ما هم طلب شما را پرداخت می‌کنیم.
در این که اوضاع و احوال اسف‌بار اقتصادی باعث شده خیلی از ما بدهکار شویم، شکی نیست؛ اما این خیلی بد است که کسی چون از یکی، یک میلیون تومان طلب دارد و به دیگری یک میلیون تومان بدهکار است، خود را معادل کسی می‎بیند که نه به کسی بدهکار است و نه از کسی طلب دارد.
وفق گفته ارزنده «حق گرفتنی است، نه دادنی»؛ کسی که نمی‌خواهد بدهی خود را بپردازد چون از دیگری طلب دارد، مرتکب تخلف شده‌است؛ زیرا  به باب کردن حق‌خوری در جامعه کمک شایانی کرده‌است.
این فرد نمی‌تواند بگوید «این به آن در!»؛ اگر کلاه خود را قاضی کند درمی‌یابد که هم طلب وصول نشده، از او آدم بدی ساخته، هم بدهی پرداخت نشده او را بد از بدتر کرده‌است.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی