موزه برای همه بچهها اعم از کودکان کار، بیمار، دورگه و اتباع قابل استفاده است، به شرطی که بین قابلیتهای موزه و نیازهای بچهها ارتباط برقرار کنیم.
به گزارش ایسنا، رئیس موزه هنرهای معاصر در نشست تخصصی «نقش آموزش میراث فرهنگی در ارتقاءهویت ملی کودکان و نوجوانان» که به همت موزه تاریخ کانون با هدف آشنایی و علاقهمندکردن کودکان و نوجوانان به تاریخ و هویت ملی برگزار شد،گفت: اوایل دهه ۷۰ که وارد موزه شدم، موزهداران نسبت به بازدید کودکان از موزه مقاومت داشتند زیرا معتقد بودند بچهها باعث شلوغی و بینظمی موزه میشوند. از طریق میراث فرهنگی سه موزه را برای بازدید بچهها هماهنگ کردیم. سال بعد رسیدیم به جشنواره بزرگ «کودک، دوستی و میراث فرهنگی» که دو روز بهمناسبت روز جهانی کودک در کاخ سعدآباد برگزار شد.
رضا دبیرینژاد با بیان اینکه هر مدرسه میتواند یک موزه داشته باشد، افزود: امروز موزهها پذیرفتند که کودکان بخشی از بازدیدکنندگان هستند. در حال حاضر بچهها فقط از طریق مدرسه به موزه نمیآیند. امیدوارم به جایی برسیم که موزههای تخصصی کودکان شکل گیرد و حتی در مدارس موزه داشته باشیم. وی بیان کرد: اشیاء به خودی خود مسأله نیستند، آنها به ما دادههایی میدهند و ارزششان به ارجاع است؛ ارجاع به زمان، مفاخر و دوره. امروزه برای هر چیزی موزه داریم. به عنوان مثال در هند موزه توالت داریم؛ زیرا نیاز فرهنگی آن جامعه بود و قرار بوده است کاری برای آن شود. در پاریس موزه انسان و در تهران حتی موزه موبایل و رایانه داریم.
این پژوهشگر یادآور شد: ۹۰۰موزه در ایران و بیش از ۲۰۰موزه در تهران داریم، برای عروسک، سنگ، جانوران، رایانه و ساعت و .... زمانی موزهها بهمثابه ویترین و زمانی هم به مثابه پنجره بودند. امروزه موزهها، آینه هستند. در آینه خودمان را میبینیم و هر کس بنابر علاقه، تجربه و داشتههایش از موزه و آثار آن دریافت و درکی متفاوت دارد.
دبیرینژاد گفت: موزهها ذاتا امکان آموزش را در خود دارند و مسأله ما چگونه مواجهکردن بچهها با موزه و جذب کردن آنهاست. بچهها نسبت به بزرگترها از تجربه خالیتر هستند. به تبع آن، کمتر تعلق خاطر دارند و قصههای کمتری میدانند. وقتی بچهها با خوشی و حال خوب چیزی را بفهمند، دچار شعف میشوند وآن مسأله در ذهنشان میماند .
رئیس موزه هنرهای معاصر تصریح کرد: آنچه از فرهنگ باقی میماند، میراث است. میراث فرهنگی حکم ریشههای ما را دارند که نباید آنها را قطع کنیم. برای اینکه بچهها، غیربومی و غیرایرانی نشوند، باید در آنها تجربه و خاطره قومی و بومی ایجاد کنیم.
او درباره راههای مواجه کردن بچهها با میراث فرهنگی، توضیح داد: یکی از جاهایی که میراث فرهنگی وجود دارد، موزهها و بناهای تاریخی است. غذا، پوشاک، رقص، موسیقی و نمایشهای آیینی راه دیگر انتقال میراث فرهنگی به کودکان و نوجوانان است. راه سوم مواجه کردن بچهها با میراث فرهنگی، قصههاست.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: بچههای امروز نمیدانند تمبر و نامه چیست. ما در موزه تمبر، از توضیح پیام و پیام الکترونیک برای آنها شروع کردیم تا به نامه رسیدیم. از بچهها خواستیم تمبر تخیلی خود را نقاشی کنند و نامهای به پدر و مادر خود بنویسند. زمانی هم در موزه هنرهای معاصر نمایشگاه پیکاسو داشتیم و برای درک بیشتر بچهها به شکل مار و پله، یک بازی برای آنها طراحی کردیم.
رئیس موزه هنرهای معاصر، قصه، بازی، نمایش، کارعملی و تعاملی، همانندسازی (شبیهسازی با تجربه امروز بچهها)، آشناسازی و سادهسازی را چند الگوی قابل استفاده در موزه برای بچهها برشمرد و افزود: در سالن کمالالملک، دیواره شجرهنامه داشتیم و بهانهای بود که به بچهها مفهوم شجرهنامه را شرح دهیم. این همان آشناسازی است. دبیرینژاد با اشاره به اینکه میتوان موزه را به مدرسه برد، بیان کرد: در موزه بچهها را بمباران اطلاعاتی نکنیم. موزهها را شبیهسازی کتابهای درسی نکنیم. باید از موزه فضای خوش و جذابی برای بچهها ساخت. الگوی تجربه موزهها را میتوان به مدارس تسری داد. کلاس درس را میتوان با خلاقیت، تبدیل به موزه کرد.
او موزه را برای همه بچهها اعم از کودکان کار، بیمار، دورگه و اتباع قابل استفاده دانست و افزود: برای این امر باید بین قابلیتهای موزه و نیازهای بچهها ارتباط برقرار کنیم. به عنوان مثال موزه حتی میتواند برای بچههای اوتیسم که از جمع فراری هستند، جایی آرام و امن باشد و زمینه حضور اجتماعی آنها را در جامعه فراهم کند.
وی خاطرنشان کرد: میتوان به بچهها یاد داد در خانه با گردآوری اشیایی از پدربزرگ و مادربزرگها موزه بسازند. فراموش نکنیم هر موزه به شما یک قابلیت میدهد. همانطور که بچهها حق تغذیه سالم و بهداشت و آموزش دارند، حق فرهنگی، تاریخی، خانوادگی و شهروندی هم دارند و میتوان با موزهها این حقها را به جا آورد.

شما چه نظری دارید؟