نگاهی به زندگی نویسنده کتاب «ذوالقرنین یا کوروش کبیر»
سید نظیر حسین و دکتر جعفری
«مولانا ابوالکلام آزاد در سال ۱۸۸۸ میلادی در سرزمین مکه در یک خانواده روشنفکر به دنیا آمد. چنانکه خودش در تذکره گوید:« از طرف نیاکان، میهن من دهلی است و از طرف مادر وطن بنده سرزمین مطهّر طیبه و دارالهجره سیدالکونین و شهرستان نبوت و وحی میباشد. یعنی آن سرزمینی که قبلهی عبادت گزاران عشق و کعبهی نیازمندان شوق به شمار است، مولد و منشأ طفولیت من«وادی غیرذی زرع» عندالبیت الحرام یعنی مکه معظمه زادالله شرفاً و کرامته، محله قدوه متصل به بابالسلام بوده است»
مولانا در سنین کودکی درس نظامیه را در جامعه ازهر قاهره شروع کرد و دوره ده ساله را در مدت چهارسال به انجام رسانید و در سن چهارده سالگی به عنوان مدیر مسئول، روزنامه «لسانالصدق » را اداره میکرد. زمانی که مولانا ۱۶ ساله بود شخصیت وی از شخصیتهای برجسته سیاسی هندوستان به شمار میرفت. در کتاب «قول فیصل» که تألیف مولانا است، گوید که بهترین سالهای زندگی خود یعنی روزهای شباب را فدای آن عشق کردم که برای جدّ و جهد استقلال هندوستان در دل میپروردم.
در آن موقع وجود مولانا برای حکومت انگلیس در هندوستان خیلی خطرناک شد و مولانا برای اولین مرتبه محبوس شد. سن مولانا در آن وقت ۲۶ سال بود، هنگامی که مولانا از حبس بیرون آمد، فداکاریهای وی هر روز بیشتر میشد و طولی نکشید که در سال ۱۹۲۳ میلادی ریاست کنگره ملی را به دست گرفت. در آن موقع سن وی ۳۴ سال بود.
در تاریخ کنگره ملی هندوستان وجود مولانا بی نظیر است، زیرا هیچ کس غیر از مولانا در سن ۳۴ سالگی نتوانسته است رئیس کنگره بشود.
مولانا در سن ۲۴ سالگی مجله هفتگی «الهلال» را منتشر ساخت و سه سال بعد تفسیری بر قرآن کریم نوشت. تمام علمای هند به این تفسیر به نظر حیرت و تحسین نگریسته و مولانا را با اکثریت آراء «امام الهند» گفتند.
در سال ۱۹۱۴ میلادی در جنگ اول بینالمللی مهاتما گاندی پشتیبان انگلیسیها بود و در مساعی جنگ به آنها کمک میکرد و مولانا بود که با مخالفت شدید صدای احتجاج بر ضدّ گاندی بلند کرد و حقیقت این است که در سالهای اول قرن بیستم کسی که در اول مرتبه در راه آزادی هند ندای استقلال را بلند کرد مولانا آزاد بود. از این لحاظ او را «امام انقلاب» هم میخوانند و این لقب در مورد وی کاملاً صدق میکند...
مولانا ابوالکلام از ایام کودکی و نوجوانی به نویسندگی شوق نشان میداد و در سن ۱۴ سالگی مجلهای به نام «لسانالصدق» منتشر کرد و در همین مجله بود که انتقاد او از کتاب شمسالعلماء الطاف حسین؛ که در شرح حال سر سید احمدخان نوشته شده بود؛ مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفت. در شانزده سالگی از طرف انجمن حمایت اسلام لاهور دعوت شد که خطابهای ایراد نماید، خطابه ایراد شد، مولانا الطاف حسین گفته بود: مثل اینکه «سری پیر، روی شانههای این جوان، گذاشته باشند»!
اندکی بعد، مولانا مجلهای به نام «نیرنگ عالم» منتشر کرد، که اشعار شعرای روزگار؛ از جمله خود اشعار اردوی مولانا در آن به چاپ میرسید. در اینجا بود که او تخلص آزاد را برای خود انتخاب کرد.
تحریم آموختن زبان انگلیسی از طرف علماء در واقع به تصور این بود که آن را زبان استعمار میدانستند، ولی علیگر که این سد را شکست گروه کثیری از مسلمانان شبهقاره و نواحی مجاور را با علوم و فنون جدید توسط این زبان آشنا ساخت و بیم مردم هند از زبان انگلیسی کم کم فروریخت، در واقع دانشگاه علیگر برای توسعه معارف جدید و همچنین پراکندن افکار سیاسی در طبقه فضلاء هند اثر مستقیم داشت.
پایه سیاسی افکار سیاسی کنگره هند؛ که بعدها بزرگترین حزب آن کشور شد؛ در این مؤسسه ریخته شده است.
مجله الهلال در اول ژوئن ۱۹۱۲ میلادی( ۱۳۳۰ قمری) منتشر شد. از آن پس دیگر مولانا در اوج کمال و شهرت در سیاست و ادب هند قرار گرفت، تا پس از انقلاب و تفکیک شبه قاره به دو بخش پاکستان و هندوستان، سمت وزیر فرهنگ هندوستان را یافت، و در همین سمت بود تا به سال ۱۹۵۸ میلادی(۱۳۳۷ شمسی) در سن هفتاد سالگی درگذشت»۱
پانویس
۱ ) سید نظیر حسین و دکتر جعفری،«احوال مولانا ابوالکلام آزاد»، ابوالکلام آزاد، ذوالقرنین یا کوروش کبیر، ترجمه محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، کوروش، ۱۳۷۵، ص۱۵۱-۱۴۹ و ۱۶۲-۱۶۰

شما چه نظری دارید؟