دوشنبه ۱ دی ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۴
نظرات: ۰
۰
-
[ سید محمدکاظم سجادپور ] آمریکا، اروپا و روابط بین‌المللی

روابط اروپا و آمریکا، بر سنت‌های استراتژیک کهن دنیا استوار هست. تعلق مجموعه اروپا و آمریکا به بلوک غرب و گستردگی اتحادهای استراتژیک آنها در دوران پسا جنگ دوم، نوعی جا افتادگی استراتژیک و ثبات و پایداری به پیوندهای امنیتی و سیاسی بین آن دو ایجاد کرده است.

سید محمدکاظم سجادپور - روزنامه اطلاعات: چرا و چگونه روابط آمریکا و اروپا در چارچوب تحولات بین‌المللی معاصر درخور توجه‌است؛ این پرسش استراتژیک برای کارشناسان حوزه‌های عملی سیاست خارجی و پژوهشگران سیاست بین‌المللی است. دلایل توجه به این موضوع واضحاً در دگرگونی‌هایی است که در این رابطه حساس و مهم سیاسی و استراتژیک در حال رخ دادن است.

دگرگونی‌ها از جنس نگرشی و زاویه نگاه و همچنین سپهرهای عملی و اجرایی هستند. در بررسی این پرسش حداقل سه موضوع جلب توجه می‌کند: «ماهیت سنت‌های استراتژیک در روابط اروپا و آمریکا»، «نگرش نوین ایدئولوژیک ایالات متحده، اروپا و مخصوصاً اتحادیه اروپایی» و «کنش و واکنش‌های بازیگران دو کرانه شمالی اقیانوس اطلس در دوران اخیر».

روابط اروپا و آمریکا، بر سنت‌های استراتژیک کهن دنیا استوار بوده و هست. تعلق مجموعه اروپا و آمریکا به بلوک غرب و گستردگی اتحادهای استراتژیک آنها در دوران پسا جنگ دوم، نوعی جا افتادگی استراتژیک و ثبات و پایداری به پیوندهای امنیتی و سیاسی بین آن دو ایجاد کرده بود که هنوز هم ادامه دارد. در واقع هر دو، به یک منظومه و مجموعه امنیتی تعلق دارند. هر چند که ناتو اصلی‌ترین حلقه اتصال سنتی بین آن دو در هشت دهه گذشته بود، اما صرفاً و انحصاراً حلقه‌های امنیتی در ناتو خلاصه نمی‌شود.

مجموعه‌ای از نهادهای سیاسی و امنیتی دو جانبه و چندجانبه، اروپا و آمریکا را به‌هم پیوند زده و می‌زند. لذا رفتار آن‌ها در نهادهایی چون سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری اروپا، گروه هفت، گروه بیست و نظایر آنها تقریباً یکی است. این بدان معنی نیست که اولاً، اروپا در درون خود یکپارچه بوده و اختلاف و تفاوت بین کنشگران اروپایی وجود ندارد و ثانیاً نباید چنین تلقی پیش آید که در همه امور استراتژیک و سیاسی، اروپا و آمریکا مثل هم می‌اندیشند. در کنار تنوع درون اروپایی و تفاوت‌های بین آمریکا و اروپا، اسکله و سازه استراتژیک آنها در طی زمان از ثبات برخوردار بوده است، اما علائمی از دگرگونی در رابطه استراتژیک پایدار، در افق پدیدار گردیده است.

دگرگونی‌ها عمدتاً ریشه در تحولات داخلی ایالات متحده دارد که تقریباً در سه دهه گذشته، بروز و نمود خاصی را به تصویر می‌کشد.

تفاوت‌ها از خوانش‌ها و روایت‌های محافظه‌کاران جدید در دوره جرج بوش پسر، مخصوصاً در قضیه حمله به عراق و اشغال نظامی آن کشور در ۲۰۰۳ (۱۳۸۲)، جدی شد و از آن زمان به بعد، به صورت چرخشی و بسته به پیروزی دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان در ایالات متحده، روابط فرا آتلانتیکی، دگرگونی به خود دیده است. دموکرات‌ها در پی تقویت روابط دو کرانه شمالی اقیانوس اطلس بوده‌اند و از نهادهای چندجانبه به شمول ناتو و اتحادیه اروپایی حمایت می‌کرده‌اند، اما جمهوریخواهان حس راحتی نسبت به آن نهادها نداشته‌اند.

این دگرگونی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ (۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹) برجسته‌تر شد، اما در دوره دوم ترامپ، این شکاف عمیق‌تر گردیده است.دو نمود روایت محور این شکاف در سخنرانی «جی دی ونس» در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه ۲۰۲۵ (بهمن ۱۴۰۳) و انتشار سند استراتژی امنیت ملی دولت ترامپ در نوامبر ۲۰۲۵ (دی ۱۴۰۴) بسیار قابل توجه است. سخنرانی ونس، بی‌تردید از شدیدترین حملات و انتقادها علیه اروپا و نهادهای اروپایی در تاریخ طولانی پیوندهای استراتژیک بین آنهاست. 

ونس در سخنرانی خود، کلیت دموکراسی اروپایی را زیر سؤال برد و در واقع علائمی برای تقویت راست افراطی اروپا را به صورت آشکار به جوامع سیاسی اروپایی فرستاد. او روش‌های حکمرانی اروپایی، مخصوصاً آنچه خطر گرفتن آزادی بیان به خاطر برخی ممنوعیت‌های قانونی فرا راه گروه راست افراطی خواند را نقد کرد.

سخنان او به مثابه یک انفجار گفتمانی و هنجاری، بسیار ایدئولوژیک بود و پژواک این نگاه در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا بسیار بلند می‌شود. عملاً سند اخیر منتشر شده توسط دولت ترامپ، اروپا را مجموعه‌ای ناتوان، ناکارآمد و عقب‌مانده از نظر اقتصادی و فن‌آوری معرفی می‌کند. اغراق نیست اگر گفته شود عمیق‌ترین تحقیری است که اروپا تابحال به‌خود دیده است.

عمده اختلافات در مسائل استراتژیکی مثل جنگ اوکراین، نحوه تعامل با چین و شیوه استانداردسازی‌های اروپایی در حوزه‌های اقتصادی و تجارت است. واکنش اروپایی‌ها نسبت به این نوع نگرش، نسبتاً تند و البته محتاطانه بوده است. فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان و آنتونیو کاستا، رئیس شورای اروپایی تقریباً به دو شکل مختلف حرف واحدی را در پاسخ گفته‌اند مبنی بر اینکه اروپا آنقدر هم ضعیف نیست.

اما واکنش‌های جدی‌تر و عمیق‌تر از ناحیه تحلیل‌گران و مؤسسات تحقیقات روابط بین‌المللی اروپایی نشان داده شده است. شورای اروپایی سیاست خارجی که تقریباً مهم‌ترین نهاد مطالعاتی در این قاره است، با انتشار گزارشی به قلم دو تن از پژوهشگران ارشد خود، بیان می‌دارد که آمریکا در پی تغییر روابط با اروپا از یک رابطه استراتژیک به رابطه‌ای ایدئولوژیک با محوریت تفکر راست اروپایی و همچنین بهره‌برداری اقتصادی است. این شورا در گزارش خود، سند استراتژیک امنیت ملی آمریکا در دوره دوم ترامپ را کشمکشی بین سه گرایش در درون آن دولت معرفی می‌کند: اول گرایش ایدئولوژیک ونس، معاون رئیس جمهور، دوم گرایش همکاری گرایانه مارکو روبیو، وزیر خارجه و سوم گرایش تجاری و اقتصادی شخصی و خانوادگی استیو ویتکاف و جرد کوشنر و ترامپ ‌باشد. 

فراتر از تحلیل، تقریباً  اجماع برداشت‌های کارشناسان اروپایی آن است که دولت ترامپ برای تحقق اهداف هژمونیک خود، در پی تضعیف و نابودی اتحادیه اروپایی به عنوان نهادی چندجانبه است. هرچه هست، شکاف‌های استراتژیک اروپا و آمریکا در دوران جدید، مخصوصاً در مسائل امنیت اروپا و به‌طور خاص اوکراین، جدی است.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی