امیرحسین نصیری
 

در میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۱۰ خورشیدی، در زمانی که دولت پهلوی اول پروژه‌ی نوسازی هویت ملی را با سرعت پیش می‌برد، تصمیمی کمتر شناخته‌شده اما بسیار اثرگذار در تاریخ معاصر ایران اتخاذ شد: دستور رسمی برای جایگزین کردن نام «ایران» به‌جای پارس یا همان«پرشیا» در زبان‌های اروپایی. اقدامی که هم‌زمان با اوج‌گیری تبلیغات نژادی آلمان نازی و مباحث مربوط به «اصالت نژاد آریایی» در جهان رخ داد و طبعاً به گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی نقش آلمان در این تغییر دامن زد.
این تصمیم تاریخی، هرچند از نظر دولت وقت گامی در جهت بازسازی غرور ملی و پیوند با گذشته‌ی باستانی بود، اما در اروپا با واکنش‌های تند و حتی تمسخرآمیز روبه‌رو شد و پیامدهای فرهنگی بلندمدتی بر جای گذاشت که هنوز نیز درباره‌شان بحث می‌شود.
بسیاری از محققان مانند احسان یارشاطر، یرواند آبراهامیان و عبدالرضا هوشنگ مهدوی، معتقدند که آلمانها در راستای تبلیغات آریانیستی خود در سال ۱۳۱۵ از طریق دیپلمات های ایرانی در برلین رضاشاه را تشویق کردند که دستور دهد نام کشورش را در مکاتبات خارجی به جای پرس و پرشیا، ایران ( موطن آریایی ها) بنامند.
اما باید گفت که از ابتدای دوره پهلوی که بحث بازگشت به ایران باستان پیش آمد، حلقه روشنفکرانی همچون سعید نفیسی و محمدعلی فروغی پیشنهاد تغییر نام پرس به ایران را مطرح کردند. این پیشنهاد در دی ماه ۱۳۱۳ش. رنگ واقعیت به خود گرفت و با موافقت شاه، به سراسر جهان ابلاغ شد.
بر طبق اسناد موجود، وزارت خارجه در روز ۳ دی ماه ۱۳۱۳  بیانیه ای منتشر می کند دلایل این اقدام را روشن سازد:
۱. اطلاق نام پرسیا در زبان های اروپایی به کشور را تقلید از مورخین قدیم یونانی و نادرست است چرا که پرسیا قسمتی از ایران است که چون تختگاه شاهان ایران بوده اطلاق جزء به کل صورت گرفته است.
۲. کشورمان را از جهت اینکه عمده فلات ایران در قلمروی آن بوده است، ذیحق بهره مندی از نام ایران در عرصه بین المللی است.
۳. ضمن اینکه ایران مولد و منشا نژاد آریایی است و با توجه به سرو صداهایی که در پاره ای از ممالک معظم جهان پیرامون نژاد آریا صورت گرفته است و فخر می کنند از نژاد آریا هستند نباید خودمان از این نام بی بهره بمانیم. 
۴.ضمن آنکه استفاده از نام پرس ضعف و تزلزل استقلال کشور نزد خارجی ها یاداوری میشود که با توجه به ترقیات و پیشرفت های اخیر کشور مناسب نیست و باید نام واقعی کشور یعنی ایران استفاده شود.
در همین بیانیه ذکر شده که بنابر همین دلایل چندی قبل از سوی سفارت شاهنشاهی در برلن پیشنهاد شده تا به مانند زبان فارسی که به کشورمان و مردم آن ایران و ایرانیان می گوییم، اقداماتی صورت گیرد تا در زبان های خارجی نیز اینگونه باشد. 
این پیشنهاد که مورد تایید وزارت امور خارجه نیز می  باشد مورد تصویب مقامات عالیه قرار گرفته از فروردین ۱۳۱۴ به اجرا گذاشته می شود.یک هفته بعد سعید نفیسی در مقاله ای مفصل در این باره می گوید:« کسانیکه روزنامه های هفته گذشته را خوانده اند شاید خبر بسیار مهمی را که انتشار یافته بود با کمال سادگی برگذار کرده باشند ، خبر این بود که دولت ما به تمام دول بیگانه اخطار کرده است که از این پس در زبان های اروپایی نام مملکت ما را باید « ایران » بنویسند.
در میان اروپائیان این کلمه ایران تنها اصطلاح جغرافیائی شده بود و در کتاب های جغرافیا دشت وسیعی را که شامل ایران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ایران می نامیدند و مملکت ما را به زبان فرانسه « پرس » و به انگلیسی « پرشیا » و به آلمانی « پرزین » و به ایتالیایی «  پرسیا  » و به روسی « پرسی » می گفتند و در سایر زبان های اروپایی کلماتی نظیر این چهار کلمه معمول بود.
اما کلمه ایرانی یکی از قدیم ترین الفاظی است که نژاد آریا با خود به دایره تمدن آورده است این شعبه از نژاد سفید که سازنده تمدن بشری بوده و علمای اروپا آن را به اسم هند و اروپایی ویا نژاد هندو و ژرمنی و یا هند و ایرانی و یا هند و آریائی خوانده اند از نخستین روزی که در جهان نامی از خود گذاشته است خود را به اسم آریا نامده و این کلمه در زبان های اروپائی « آرین » به حال صفتی یعنی منسوب به آریا و آری متداول شده است.
بنابراین قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول  ) نیز می گفته اند .
 چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود زیرا که الف مفتوح در زبان پهولی علامت نفی و تجزیه بود و انیران یعنی به جز ایران و خارج از ایران و مراد از آن ممالک دیگر بوده است که ساسانیان گرفته بودند.
پس از اینکه اروپائیان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس یا نظائر آن می نامیدند و این عادت مورخین یونانی و رومی را رها نمی کردند چه از نظر علمی و چه از نظر اصطلاحی به هیچ وجه منطق نداشت زیرا که هرگز اسم این مملکت در هیچ زمان پراس یا کلمه ای نظیر آن نبوده و همواره پارس یا پرس نام یکی از ایالات آن بوده است که ما اینک فارس تلفظ می کنیم.
حق همین بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شویم که این اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود همواره نامیده ایم ایران و منسوب آن را ایرانی بنامند.
شکر خدای را که این اقدام مهم در این دوران فرخنده به عمل آمد و این دیاری که نخستین وطن نژاد آرای بوده است به همان نام تاریخی و باستانی خود خوانده خواهد شد.
اینک در پایان این کار مهمی که به صرفه تاریخ ایران صورت گرفته است جای آن دارد که ما نیز در میان اصطلاح باستانی زمانی ساسانی و ادبای ایران را زنده کنیم و مملکت ایران را هم پس از این ایرانشهر بنویسم و بگوئیم زیرا گذشته از آن که یادگار حشمت و شکوه ساسانیان را زنده کرده ایم و دیار اردشیر بابکان و انوشیروان را به همان نامی که ایشان خود می خوانده اند نامیده ایم که کلمه بسیط را به جای دو لفظ مرکب به کار برده ایم و امیدوارم که این پیشنهاد در همان پیشگاهی که پاسبان تمام بزرگی های گذشته و آینده ایران است پسندیده و پذیرفته آید.»
با توجه به دلایل ذکر شده در بیانیه وزارت خارجه کاملا روشن است که حکومت نازی آلمان تشویق مستقیمی جهت این تغییر نام انجام نداده است، بلکه همانطور که در خود بیانیه ذکر شده دولتمردان ایرانی تحت تاثیر تبلیغات جهانی نازی ها مبنی بر برتری نژاد آریا خواسته اند از غافله آریایی گرایی عقب نمانند.
روزنامه آلمانی دویچه آلگمانیه سایتونگ در ۴ ژوئیه ۱۹۳۵ در مقاله با عنوان « ایران در حال بیداری» به تحسین این اقدام پرداخته و استفاده از نام ایران که ریشه در کلمه آریانا دارد را در ادامه سیاست ملی حکومت پهلوی از ۱۹۳۵ دانست که دست بیگانگان را از سیاست کشور کوتاه کرده و در جهت پیشرفت و ترقی ایران کوشیده است.
در مقابل ، این اقدام دولت ایران با واکنش های گسترده  ی منفی رسانه های غربی در آن دوره مواجه شد که این اقدام را غیر عقلانی می دانستند. روزنامه ایندپندنت لندن در شماره ۲ فوریه ۱۹۳۵ از هوس کوچک شاه ایران برای تغییر نام پرشیا به ایران شکایت می کند و نویسنده بر استفاده از کلمه های پرس و پرسان اصرار می کند و تاکید می کند که «عامه مردم دنیا برای نامیدن گربه  و قالی معروف این کشور لفظ ایرانی را به کار نخواهند برد.»
روزنامه استرالیایی سیدنی مورنینگ هرالد در شماره ۴ مه ۱۹۳۵ مقاله ای به نام «پرشیا یا ایران» منتشر می کند و با تکرار مطالب روزنامه ایندپندنت می نویسد: 
«دولت ایران از تمام سفارتخانه‌های خود در خارج خواسته است که از این پس نام کشورشان را در مکاتبات رسمی "ایران" بنویسند، نه "پرشیا". ظاهراً این تغییر از نوروز (آغاز سال جدید) یعنی حدود شش هفته پیش به‌طور رسمی آغاز شده است.این تصمیم با اعتراض شدید مردم عادی در کشورهای انگلیسی‌زبان روبه‌رو شده است. مردم نمی‌خواهند نام زیبای «پرشیا» راکه  قرن‌هادرادبیات،تاریخ وتخیل ما جا داشته،کنار بگذارند. برای اکثر انگلیسی‌زبانان،واژه «پرشیا» یادآور قالی‌های گران‌بها،گربه‌های پشمالوی مشهور پرشین،شاهزاده‌های شرقی،باغ‌های گل رز و داستان‌های هزار و یک شب است.
حالا قرار است همه این تصاویررؤیایی با یک کلمه خشک  و بی‌روح به نام «ایران» جایگزین شود که هیچ حس آشنایی یا زیبایی‌ ای در ما برنمی‌انگیزد. به نظر می‌رسد مردم عادی دنیا همچنان به استفاده از «پرشین» برای گربه و «پرشین» برای قالی ادامه خواهند داد و حاضر نیستند این نام‌های دل‌انگیز را با «ایرانی» عوض کنند.حتی اگر دولت ایران موفق شود در اسناد رسمی و دیپلماتیک نام «ایران» را جا بیندازد، بعید است بتواند در زبان روزمره و در ذهن مردم جهان این تغییر را تحمیل کند. پرشیا همچنان پرشیا خواهد ماند.»
روزنامه فرانسوی اکو دو پاری در شماره ۱۰ فوریه ۱۹۳۵ به شدت به اقدام فوق حمله می کند و این اقدام را امری نادر در تاریخ جهان می داند و سپس با ذکر تاریخ کوتاهی از ایران باستان و مردم آریایی و حکومت سیروس پارسی(کورش) در پایان می نویسد: « (هیتلر این هم از بازی های توست... ) » و به این ترتیب این اقدام دولت ایران را به آلمان نازی منسوب می کند.
این انتقادات چندان هم نامرتبط نبودند. چرا که این اقدام دولت ایران سبب شد تا ارتباط کشور و مردم فعلی ایران با میراث تمدن باستانی آن که در محافل دانشگاهی و مطالعاتی به نام پرشیا شناخته می شد در دید عموم مردم قطع گردد و شناخت و تشخیص یکی بودن ایران و پرشیا مخصوص عده ای زبان دان و مورخ و پژوهشگر شود.با این رفتار جنبه هائی از فرهنگ و تمدن ایرانی که بدون هزینه و با کلماتی مانندPersian Art، Persian Poetry، Persian Empireو یاPersian Carpetتداعی پیدا می کرد و با نام کشور همراه بود از دست رفت؛ تمدنی که به رایگان به ذهن مخاطب وارد می شد، اینک باید با صرف هزینه زمانی و مالی با نام جدید ایران، شناسانده شود.
یکی دیگر از تبعات درازمدت تغییر نام رسمی کشور از «پرشیا» به «ایران» را می‌توان در جدال‌ها بر سر نام خلیج  فارس مشاهده کرد. واژه‌ی پرشیا دهه‌ها در نقشه‌ها و متون جغرافیایی جهان تکرار شده بود. حذف آن باعث شد برخی مفاهیم جغرافیایی مرتبط با «پرشیا» مانندPersian Gulfکمتر در ذهن عمومی جهان تکرار شود و بهانه را به دست برخی از فعالین رسانه ای عرب بدهد.
کشورهای دیگر که با وضعیتی مشابه ایران روبرو بودند هیچگاه اقدام به تغییر نام خود نکردند به گونه ای که مصری ها به نامیده شدن کشورشان بهEgypt اعتراض نکرده اند  و یا آلمانی ها که کشور خود را Deutschland می نامند نام رسمیGermany  را در عرصه بین المللی به رسمیت شناخته اند.
با مرور اسناد وزارت خارجه، نوشته‌های روشنفکران و واکنش مطبوعات اروپایی، روشن می‌شود که تغییر نام «پرشیا» به «ایران» نه نتیجه‌ی فشار مستقیم آلمان نازی، بلکه بازتاب ترکیب پیچیده‌ای از ملی‌گرایی ایرانی، فضای فکری آن عصر و تأثیر غیرمستقیم موج جهانی آریاگرایی بود.  
هرچند هدف رسمی این اقدام، تصحیح یک اصطلاح تاریخی نادرست و بازیابی نام بومی کشور بود، اما در عمل سبب شد ارتباط ذهنی جهان با میراث فرهنگی، ادبی و هنری «پرشیا» کم‌رنگ شود و ایران برای سال‌ها نیازمند توضیح دادن درباره‌ی تداوم هویتی میان Persia و Iran باشد.
با این همه، این رویداد بخشی جدانشدنی از مسیر مدرن‌سازی ایران در عصر پهلوی است؛ مسیری که هم با تلاش برای احیای شکوه ایران باستان همراه بود و هم با چالش‌های جهانی‌سازی، سیاست و برداشت‌های ایدئولوژیک زمانه گره خورده بود. امروز بازخوانی این تصمیم، فرصتی است برای بازاندیشی درباره‌ی چگونگی معرفی هویت ایرانی در سطح بین‌المللی و نحوه‌ی استفاده از میراث سیاسی، فرهنگی، هنری آن در جهان معاصر.*
*منابع در روزنامه موجود است

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی