یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
نظرات: ۰
۰
-
وقتی خلیفه عباسی در حذف نوروز ناکام ماند

در سال ۲۸۲ ق المعتضد عباسی که خیلی هم تظاهر به دینداری می‌کرد، «نوروز معتضدی» را برقرار و مردم را از انجام آئین‌های نوروزی که پاشیدن آب و افروختن آتش‌ها و دیگر کار‌های مربوط به نوروز منع کرد.  

اطلاعات نوشت: جشن نوروز به عنوان آغاز سال ایرانیان برای مسلمانان آئین رسمی و شناخته‌شده‌ای در همان صدر اسلام به شمار می‌رفت تا بدانجا که فقیه بزرگ «ابن ادریس» (م501ق) «صَبُّ الماء» (آب‌ریزان) را سنت نوروزی شمرده است. (السرائر).‏

درباره نوروز و عظمت و اهمیت آن، ابن فهد حلّی (متوفی به سال 841 ق) در «المهذب البارع فی شرح مختصر النافع» روایت مفصلی از مُعلی ابن خنیس و او از حضرت امام صادق(ع) آورده که در آن از روز نوروز به:‏
الف) روزی که خدای تعالی در عالم «ذَر» از بندگان پیمان فرمانبرداری گرفت،‏
ب) روزی که کشتی نوح(ع) بر کوه جودی قرار گرفت،‏
ج) روزی که حضرت ابراهیم(ع) بتها را شکست،‏
د) روزی که حضرت موسی(ع) ساحران را شکست داد،‏
ه‍‌) روزی که خداوند آن قوم هزاران هزار نفری را دوباره زنده فرمود.

از اوائل قرن دوم به بعد یعنی در دوران اولیه سلطنت عباسیان جشن گرفتن نوروز که در اواخر دوران امویان محدود شده بود، کم‌کم دوباره رونق گرفت و رسمیت یافت، اگر برمکیان به سبب سیاست‌بازی‌شان رسماً به این عید توجهی نمی‌کردند، ولی خاندان جلیل نوبختی که اکثرشان شیعه بودند، به نوروز و مهرگان توجه می‌کردند. 

آیین های نوروزی

به هر حال نوروز و مهرگان به عنوان دو عید رسمی از قرن سوم به بعد، شناخته و همۀ مراسم اعیاد در آن برگزار می‌شد و در جشن نوروز آب‌پاشی و آتش‌افروزی مرسوم بود. بُحتُری (متوفی در 284ق) که قصیده او در وصف «مدائن» و «ایوان کسری» الهام‌دهندۀ خاقانی (و به تعبیر مرحوم سیدالشعراء اميري‌فيروزكوهي: امام خاقانی) در قصیده ایوان مدائن است، در قصیده‌ای در مدح «المعتز بالله» پادشاه عباسی می‌گوید:‏
لِلمِهرَجانِ یَدٌ بما أولاهُ مِن
هَطَلانِ وسمِی السحابِ المُغدِقِ...

او در قصیده‌ای که در مدح «المتوکل» می‌گوید، نوروز را توصیف می‌کند و به تعیین موعد مالیات گرفتن را به همان صورت پیش از متوکل برگردانده و نوروز را مبدأ اخذ مالیات قرار داده بود (و بعدها «المعتضد» آن را با تعیین نوروز «معتضدی» به صورت دیگری درآورد می‌گوید که بیرونی هم آن را نقل می‌فرماید:‏
    إنّ هذا النورُوزَ عادَ إلَی
    ألـعَهدِ الذی کانَ سَنهُ «أردشِیرُ»‏
    أنتَ حَولتَهُ الَی ألحالَه الأو
    لَی، و قَد کانَ حائِراً یَستَدِیرُ
    و أفتَتحتَ الخَراجَ فیه فَلِلأمـه
    فی ذاک مرفَقٌ مَذکُورُ

در ابیات شاعران آن ایام، عبارت «نَورِزوا» یا «مَهرِجُوا» یعنی نوروز را و مهرگان را جشن بگیرید، بسیار به چشم می‌خورد.  شاعری که در آن دوران بیش از هر شاعر دیگری کلمه «نوروز» و «مهرگان» را معرّب کرده و به کار برده و از آن اسم و فعل ساخته و «نَیرَزَوا»، «نَیرَز»، «مُنَورز» و «مَهرجُوا» و «تَمَهرَجَ» گفته است، شاعر بزرگ نامدار شیعه، علیّ بن عباس بن جُریج معروف به «ابن الرومی» (221ـ 284ق) است. در دیوان او بیش از صد بار چنان کلماتی مذکور است. 

مخالفت خلیفه 

ظاهراً از آنجا که سنت جشن گرفتن در نوروز و مهرگان در عراق و خصوصاً در بغدادچنان رواج یافته بود که احتمالاً با مراسم رسمی مذهبی اعیاد مذهبی و به‌ویژه دو عید فطر و أضحی (قربان) در میان سکنه بغداد برابری می‌کرد، در سال 282ق المعتضد عباسی که خیلی هم تظاهر به دینداری می‌کرد، «نوروز معتضدی» را برقرار کرد ، بنا بر تخیلی که درباره جشن نوروزی داشت یا از باب «تودهنی زدن» به قرمط و قرامطه که از جمله مسائل شریعتِ ساختگی او، یکی هم این بود که در هر سال، روزه فقط دو روز نوروز و مهرگان واجب است (تاریخ طبری، حوادث سال 278)، در سال 282ق مردم را از انجام آئین‌های نوروزی که پاشیدن آب و افروختن آتشها و دیگر کارهای مربوط به نوروز‌ منع کرد. 

عبارت طبری چنین است: «و فیها  مُنِع الناسُ مِن عَمل ما کانوا یَعملونُ فی نیروز العَجم من صَبّ الماء و رفع النیران و غیر ذلک»؛ ولی ششصد سال پس از طبری، سُیوطی مصری در «تاریخ الخلفاء» (ص370) مرتکب همان اشتباهی می‌شود که بسیاری از علما آن را گفته‌اند و می‌گویند که نوروز و آئین‌های آن را به زرتشت و زرتشتیان نسبت می‌دهند، از این واقعه چنین تعبیر می‌کند: «أبطل ما یُفعَلُ فی النیروز، مِن وقیدِ النیرانِ و صَب الماءِ علی الناس و أزالَ سُنه المَجوس»(!)‏

باری، نهی معتضد امری بود که بر روی یخ نوشته باشند، آئین‌های نوروزی که در تمدن اسلامی ریشه دوانده بود و انجام آن آئین‌ها هیچ مباینت و مخالفتی با شرع مقدس اسلام نداشت، زیرا نه جشن‌گرفتن و شادی‌کردن و هدیه‌دادن و نه آتش روشن‌کردن به نشانه خوشی و خوشحالی شرعاً ممنوعیتی داشته و بدیهی است که هیچ مسلمانی در عمل به آن آداب و رسوم، نظر به زردشت و آتشکده‌ها نداشته است، بلکه به همان رسم و آئینی که در ایران و نزد فارسی‌زبانان معمول بوده، او هم آتشی می‌افروخته و بر دوستان و کسانش آب خنکی می‌افشانده است. 

متن کامل یادداشت احمد مهدوی دامغانی را در شماره امروز روزنامه اطلاعات بخوانید.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب