عصر خبر نوشت: دوران مدیریت مجید شاهحسینی بر فرهنگستان هنر، با چالشهای جدی و نواقص قابل توجهی همراه بوده است که منجر به کاهش اعتبار و کارایی این نهاد فرهنگی شده است. از ضعف در ارتقاء زیرساختها و برنامههای فرهنگی گرفته تا مشکلات مدیریتی و عدم پاسخگویی به نیازهای کارکنان، این دوره به عنوان یکی از برهههای بحرانی در تاریخ فرهنگستان هنر به ثبت رسیده است.
طبق اطلاعات رسیده، عمده این مشکلات عبارتند از:
۱. رکود و ضعف در ارتقاء زیرساختها و برنامههای فرهنگی
مدیریت شاهحسینی به طور کلی با کمبود توجه به نیازهای نوین در عرصه هنر و فرهنگ همراه بوده است. فقدان برنامهریزی و سرمایهگذاری کافی در زمینههای فرهنگی و عدم توجه به نوآوریهای ضروری، موجب شده است که فرهنگستان هنر به تدریج از مسیر پیشرفت و ارتقاء علمی دور شود. این بیتوجهی به بهبود وضعیت، به رکود کیفیت و کاهش اعتبار این نهاد منجر شده است.
۲. عملکرد ضعیف و انفعال مدیریتی
دوران ریاست شاهحسینی به دلیل عملکرد ضعیف و انفعال شدید، به یکی از دورههای ضعیف فرهنگستان هنر تبدیل شده است. عدم موفقیت در انجام وظایف اساسنامهای و ضعف در پیگیری اهداف اصلی، به بیتحرکی و کاهش کارآمدی فرهنگستان انجامیده است. این انفعال، سبب شده است که فرهنگستان هنر به سازمانی از کار افتاده تبدیل شود و از اهداف و مأموریتهای خود دور بماند.
۳. بیتوجهی به پویایی و توسعه سازمان
در زمینه ارتقاء و توسعه فرهنگستان هنر به شدت ناتوان بوده است. عدم توجه به نیازهای جدید و برنامهریزی نادرست برای پیشرفت، به کاهش کیفیت و عدم موفقیت در پروژههای فرهنگی منجر شده است. این بیتوجهی به نوآوری و بهبود، به افت عملکرد و کاهش اعتبار فرهنگستان آسیب رسانده است.
۴. رویگردانی هنرمندان برجسته
در این دوره مدیریت، هنرمندان برجسته کشور به طور فزایندهای از فرهنگستان هنر دور شدهاند. فقدان سیاستهای حمایتی و تشویقی و عدم توجه به نیازها و دغدغههای این هنرمندان، موجب کاهش تعامل و اعتماد آنها به فرهنگستان شده است. این وضعیت، به کاهش اعتبار و نفوذ فرهنگستان در جامعه هنری آسیب زده است.
۵. نارضایتی کارکنان و فشارهای روانی و مالی
برخی بر این باورند یکی از مسائل کلیدی در این دوران مدیریت، نارضایتی شدید کارکنان فرهنگستان هنر به دلیل فشارهای روانی و مالی بوده است. تصمیمات نادرست تیم مدیریت جدید، به ایجاد جوی نامساعد و استرسزا در محیط کار انجامیده و انگیزه و روحیه کارکنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این مشکلات، نشاندهنده بیتوجهی به نیازهای پرسنل و کاهش کارایی سازمان است.
۶. جذب نیروهای غیرمتخصص
گویا جذب نیروهای غیرمتخصص و فاقد صلاحیت به وضوح نمایان است و این استخدامهای نادرست نه تنها به کاهش کیفیت کارها و پروژهها منجر شده، بلکه بار مالی سنگینی را بر دوش فرهنگستان گذاشته است
۷. بیتوجهی به کارکنان و عدم ارتباط مستقیم
مدیریت شاهحسینی به کارکنان فرهنگستان هنر به طور جدی بیتوجهی کرده است. در طول دوران ریاست خود، حتی یک نشست مشترک با کارکنان برای بررسی مسائل و مشکلات آنها برگزار نکرده است. این فقدان ارتباط مستقیم و سازنده با کارکنان، به نارضایتی و کاهش روحیه آنان منجر شده و کارایی و بهرهوری سازمان را تحت تأثیر قرار داده است.
۸. انتخاب مدیر اجرایی ناکارآمد و بیاحترامی به کارکنان
شاهحسینی در انتخاب مدیر اجرایی برای فرهنگستان هنر، به شدت دچار اشتباه شده است. مدیر اجرایی ضعیف، که بهطور غیرمتعارف مسئولیتهای کلیدی را به عهده گرفته، با برخوردهای ناپسند کرامت انسانی آنان را نادیده گرفته است. این رفتارهای غیرحرفهای، به بروز مشکلات جدی در تعاملات داخلی و مدیریت منابع انسانی منجر شده است.
۹. تبدیل فرهنگستان به حیات خلوت برخی چهرههای افراطی؟!
در دوره مدیریت فعلی، فرهنگستان هنر به حیات خلوت برخی چهرههای توییتری افراطی و غیرمرتبط با مأموریتهای سازمان تبدیل شده است. این وضعیت، نشاندهنده انحراف از اهداف اصلی و عدم توانایی در حفظ استقلال و نقش فرهنگی نهاد است. این تحولات، به کاهش اعتبار و نفوذ فرهنگستان در جامعه فرهنگی و هنری کشور منجر شده است.
نتیجهگیری
دوران مدیریت مجید شاهحسینی بر فرهنگستان هنر، با مشکلات و چالشهای جدی همراه بوده است. از نارضایتی کارکنان و استخدام نیروهای غیرمتخصص گرفته تا بیتوجهی به ارتباط با کارکنان، انتخاب مدیر اجرایی ضعیف، بستن قراردادهای ناتعارف و تبدیل فرهنگستان به حیات خلوت چهرههای افراطی، همگی نشاندهنده ضعفهای جدی در مدیریت فرهنگستان هنر هستند. برای بازگرداندن اعتبار و کارایی فرهنگستان، ضروری است که اصلاحات اساسی در مدیریت و رویکردهای اجرایی ایننهاد انجام شود.